معجزه آموزش برای نوجوان اوتیسم

معجزه آموزش برای نوجوان اوتیسم حکایت دختری است که توانست با اموزش دیدن موفق شود.وقتی ایوا دومین دختر خانواده به دنیا آمد والدینش خوشحال بودند و بین همه افراد قبیله شان  شیرینی توزیع کردند اما او کودکی عجیب و غریب به نظر می آمد پدرش راننده است و مادرش خانه داری می کند تا 5 سالگی او چیزی یاد نمی گرفت و دارای اختلال گفتاری بود و به محرک ها پاسخی نمی داد و به این خاطر قادر به رفتن  مدرسه نیز نبود.

همسایه های ایوا به والدین او پیشنهاد کردند که فرزندشان را به معبد هندوها ببرند تا در آن جا شفا بگیرد والدین ایوا علی رغم  این که مسلمان هستند پذیرفتند اما این کار نیز نتیجه ای نداشت. ایوا هیچ آرام و قرار نداشت نمی توانست در یک جا بنشیند و همسایه ها او را دیوانه می خواندند والدین ایوا او را نزد پزشکان مختلف بردند  اما هیچ کدام نتیجه ای نداشت. زیرا مشکل او را اوتیسم تشخیص دادند.

در حدود یک سال پیش یکی از آشنایان به آن ها گفت که در یکی ازشهرهای نزدیک مدرسه ای برای چنین بچه هایی وجود دارد . ایوا قبل از رفتن به مدرسه قادر نبود به تنهایی غذا بخورد یا کارهای شخصیش را انجام دهد اما حالا خودش به تنهایی کارهای روزانه اش را انجام می دهد حالا می تواند با بچه های دیگر بازی کند  همکلاسی ها و معلمانش را دوست دارد ایوای 10 ساله رنگ قرمز را بیش تر از رنگ های دیگر می پسندد و هر وقت می خواهد با مادرش به خرید برود لباس قرمزش را می پوشد. والدینش هنوز هم معتقدند که خداوند فرشته ای را به خانه آن ها فرستاده است پس سعی می کنند به خوبی از او مواظبت کنند.

معلولانی شاد و شجاع