اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
یاسمین الهیاریان:
خمره
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
خلاصه کتاب
زنگ تفریح که می شد،دور و بر خمره که تنها منبع آب مدرسه بود غوغا می شد. همیشه آب خوردن بچه ها و داد و قال آن ها باعث می شد که آقای صمدی ‘‘ترکه‘‘ به دست در پای خمره حاضر شود و نظم را برقرار کند. این فرصتی بود تا بچه های زرنگتر یواشکی از مدرسه بیرون رفته و پشت مدرسه، لب چشمه یا جویی حسابی آب بخورند. یک روز صبح، بچه ها دیدند که خمره ترک خورده و آبش پاک خالی شده است. خمره بیچاره از بس که اذیت شد، دلش ترکید. داستان واقعی خمره از آن به بعد شروع می شود. تلاش مدیر و بچه ها و خانواده های آن ها در تعمیر خمره تا تقاضای یک خمره نو از دولت و… همه اهالی را به سرنوشت خمره پیوند می زند.
هوشنگ مرادی کرمانی (زاده ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ) نویسنده معاصر ایرانی است. شهرت او به خاطر کتابهایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته است.
سال ۱۳۳۹ در کرمان همکاری اش را با رادیو محلی کرمان آغاز کرد. اولین داستان وی به نام «کوچه ما خوشبختها» در مجله خوشه (به سردبیری ادبی شاملو) منتشر شد که حال و هوای طنز داشت.
وی در سال ۱۳۵۳ داستان «قصههای مجید» را خلق میکند، داستان پسر نوجوانی که همراه با «بی بی» پیرزنی مهربان، زندگی میکند.
برخی از آثار او عبارتند از:
• قصههای مجید
• بچههای قالیبافخانه
• نخل
• چکمه
• مشت بر پوست
• تنور
• پلوخورش
• مهمان مامان
• مربای شیرین
• لبخند انار
• آبانبار
جوایزی که بدست آورده است:
• جایزه جهانی اندرسن – سال ۱۹۸۶ میلادی
• جایزه کتاب سال ۱۹۹۴ کودکان و نوجوانان اتریش
• سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۷۲)
• جایزه مهرگان ادب
• عنوان نویسنده برگزیده کشور کاستاریکا
• جایزه خوزه مارتینی (نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین) – سال ۱۹۹۵ میلادی
از این کتاب تاکنون بیش از یک صد هزار نسخه به چاپ رسیده و به زبانهای آلمانی، اسپانیایی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلبانیایی و ترکی استانبولی ترجمه شده است. هوشنگ مرادی کرمانی این کتاب را در سال 1368 نوشته است. نثر روان و قابل فهم این داستان باعث شده است خمره یکی از مهم ترین کتاب های ادبیات کودکان و نوجوانان شود. داستان در یک روستا می گذرد. آدم های روستایی و فضا و طبیعت روستا به دقت ترسیم شده است و شما می توانید احساس کنید یکی از افراد روستا هستید و با آن ها زندگی می کنید.
داستان حول محور خمره و اتفاقاتی که برای آن می افتد می گذرد و در کنار این موضوع جامعه روستایی و دغدغه های آن بیان می شود.
دغدغه هایی که با زندگی امروز ما غریبه هستند ولی وقتی به رشته تحریر در می آیند بسیار جالب و خواندنی هستند.
خمره داستانی است که از خواندن آن خسته نمی شوید. طراوت و سرزندگی روستا را می توانید به وضوح در آن حس کنید. خمره از آن داستان هایی است که همه باید بخوانند.
از متن کتاب
"خمره شیر نداشت، لیوانی حلبی را سوراخ کرده بودند و نخ بلند و محکمی بسته بودند به آن. بچهها لیوان را پایین میفرستادند، پر آب که میشد، بالا میکشیدند و میخوردند؛ مثل چاه و سطل. بچههایی که قدشان بلندتر بود، برای بچههای کوچولو و قدکوتاه لیوان را آب میکردند.
زنگهای تفریح دور خمره غوغایی بود. بچهها از سر و کول هم بالا میرفتند. جیغ و ویغ و داد و قال میکردند و میخندیدند و لیوان را از دست هم میقاپیدند."
- معرفی کتاب برای گروه سنی نوجوان؛ کافکا و عروسک مسافر