چشمهای «لویی» در کودکی میدرخشید. درخشش چشمهایش از شوق یادگیری و کشف دنیا بود. لویی سهساله با دستانی که شوق یاد گرفتن داشتند در کارگاه چرم پدر سرگرم میشد و در رؤیاهای خودش، مانند پدر، فرد ماهری شده بود.
آن روز هم مثل همیشه لویی به کارگاه پدر رفته بود. چرمهای رنگارنگ روی میز او را سر شوق آورده بودند. با خودش فکر کرد آیا او هم میتواند مانند پدر چیز زیبایی درست کند؟ دست به کار شد. درفش را برداشت و در چرم فرو کرد. چرم سفت بود. فشار بیشتری روی درفش آورد. دستش لیز خورد، درفش از جا پرید و در چشم راستش فرو رفت. درخشش چشمهای لویی خاموش شد…
پیروزی بر شب روایتگر داستانی واقعی
کتاب «پیروزی بر شب» داستان واقعی زندگی «لویی بریل»، کاشف خط بریل، است. داستان زندگی او در این کتاب از همان روزهای کودکی و نابیناشدنش شروع میشود و تا زمان نوجوانی و تحصیل در مدرسه و سپس در بزرگسالی و تدریس پیش میرود.
در این کتاب فقط ماجرای زندگی لویی را نمیخوانیم؛ از اوضاع سیاسی و اقتصادی فرانسه در زمان بحرانی شکست ناپلئون باخبر میشویم و از نزدیک لمس میکنیم که مردم در آن شرایط چهطور زندگی میکردهاند.
داستان زندگی لویی پر از پستی و بلندی است؛ پر از لحظاتی که او خود را تنها مییابد و لحظاتی که احساس میکند قدمهای مهمی در زندگی برمیدارد. حتی ایدهی خط بریل او مورد مخالفت جدی قرار گرفت اما لویی از کاری که میخواست انجام بدهد ناامید نشد. لویی بزرگسال، درست مثل روزهای کودکیش، پر از شوق کشف و یادگیری و یاد دادن بود. بنابراین راهش را ادامه داد و خدمتی بزرگ به نابینایان همهی دنیا در همهی اعصار کرد.
لویی بیمار شد و در سن چهل و سهسالگی از دنیا رفت. او را در آرامگاه بزرگان علم و دانش در «پانتئون» به خاک سپردند و تنها دستهایش را، که خدمتی بزرگ به نسل بشر کرده است، در جعبه مهر و مومشده در زادگاهش باقی گذاشتند.
شما هم به خواندن این کتاب دعوتید
اگر دوست دارید دربارهی لویی بریل بدانید و با او در لذت کشفها و ایدهپردازیش همراه شوید به سراغ کتاب پیروزی بر شب بروید؛ کتابی که «ژ.کریستان» نوشته، سیروس طاهباز ترجمه کرده و «ادوارد مورتلمان» با تصویرگریهای دلنشینش لذت خواندن آن را دو برابر کرده است. این کتاب از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – یاسمن رضائیان