کتاب شگفتی، داستان زندگی پسری است به نام آگوست که چهره اش به طرز وحشتناکی زشت است و این در حالی است که پدر، مادر و خواهری نسبتا زیبا دارد. این اتفاق، یعنی این شکلی شدن آگوست، حاصل عاملی ژنتیکی است که احتمال آن یک در میلیون بوده است.
اگوست سیزده ساله است ولی تا به حال پایش به هیچ مدرسه ای باز نشده است و حالا مادرش میخواهد او را به مدرسهی «بی چر» بفرستد.
در این کتاب شما داستان را از زبان چند نفر میخوانید: آگوست، جک (دوست آگوست)، ویا (خواهر آگوست) و جاستین (دوست خواهر آگوست).
رو به رو شدن با مشکلات
آگوست که همیشه بهخاطر ظاهر زشتش از همه جا فراری بوده حالا میخواهد وارد مدرسه راهنمایی بشود و در کنار بچه هایی که هیچ کدام شبیه او نیستند درس بخواند.
او میداند که همه با دیدن او متعجب می شوند و ممکن است از او بترسند و حتی چندششان بشود اما اگوست، این مرد کوچک، همه مشکلات را به جان میخرد و با شجاعت پا در این مسیر نه چندان ساده می گذارد که سراسر ماجرا است و گاهی منجر به اتفاق هایی میشود که میتواند اشک شما را دربیاورد!
آنچه کتاب شگفتی و شخصیت آگوست به ما میآموزد…
آگوست بر خلاف ظاهر زشتی که دارد بسیار خوش مشرب و شوخ طبع است و قلبی مهربان و روحی بزرگ دارد. این را دوستان صمیمی اش می گویند. او حتی وقتی همهی بچههای مدرسه مقابلش جبهه می گیرند کم نمی آورد و با تمام وجودش میخواهد در مدرسه بماند و پیشرفت کند. او پسری بامعرفت است که حتی اگر کسی اذیتش کند به جای انتقام گرفتن سکوت می کند و سپس می بخشد.
شاید در دنیای واقعی شخصیتی مشابه آگوست وجود نداشته باشد اما این شخصیت داستانی به همه ما می آموزد که از روی ظاهر کسی را قضاوت نکنیم. همچنین به ما می گوید اگر از مشکلات دیگران باخبر شویم می توانیم بیش تر از قبل درکشان کنیم و به آنها یاری برسانیم.
شگفتی
نویسنده: آرجی پالاسیو
مترجم: پروین علی پور
انتشارات افق
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – زهرا امیربیک
- معرفی کتاب «سرزمین پدری»