جواهر لعل نهرو نویسنده کتاب نامه های پدری به دخترش؛ از مبارزان راه آزادی هند بود که برای رها کردن هندوستان از ظلم و ستم انگلستان ده سال از عمر خود را در زندان به سر برد. بعد از استقلال هند او اولین نخست وزیر هند شد.
نهرو دختری داشت که به هنگام زندانی شدنش در سن نوجوانی به سر می برد. نهرودر جواب سوال های بیشمار دخترش، ایندیر، نامه هایی از زندان برای او می فرستاد که بعدها این مجموعه نامه به شکل کتابی به نام «نامه های پدری به دخترش» منتشر شد.ایندیرا گاندی دختر جواهر لعل نهرو بعدها به نخست وزیری هند رسید. هرچند نام خانوادگی ایندیرا، گاندی بود اما هیچ نسبت خانوادگی با مهاتما گاندی رهبر استقلال هندوستان ندارد.
نهرو در این کتاب بسیاری مطالب علمی را درباره جهان، وقایع تاریخی، پیدایش تمدن ها و پیدایش انسان با زبانی ساده برای دخترش شرح می دهد. هرچند شاید برخی مطالب کتاب به خاطر کشفیات علمی امروز و تغییرات جهان، قدیمی به نظر برسد اما هنوز این کتاب کتابی خواندنی و ارزشمند است.
بخشی از نامه جواهر لعل نهرو به دخترش ایندیرا گاندی
دخترم، چه برایت بنویسم؟ از کجا شروع کنم؟ وقتی درباره گذشته ها فکر می کنم تصاویر فراوانی به مغزم هجوم می آورند. بعضی از تصاویر بیشتر دوام می آورند و در برابر نظرم باقی می مانند. اینها تصاویری هستند که بیشتر مطبوع اند و بیشتر مرا به خود مشغول می دارند.
تقریبا بدون اراده حوادث گذشته را با آنچه امروز روی می دهد مقایسه می کنم و می کوشم برای راهنمایی خود درسی از آنها بیرون بکشم.کشور یا مردم خودخواهی که امروز به کشورهای دیگر و مردم دیگر حمله می برند و آنها را تحت فشار نگاه می دارند، یا شخصی که اشخاص دیگر را مورد بهره کشی و استثمار قرار می دهد فاقد روح همکاری است.
در یکی از کتاب های قدیمی ما شعری هست که مضمون آن این است: باید فرد را در راه خانواده، خا نواده را در راه فرقه، فرقه را در راه کشور و تمامی دنیا را به خاطر روح فدا ساخت. ما مدت ها پیش، این راه والا را که به سوی عظمت واقعی می رود، از یاد برده ایم و به این جهت است که سقوط کرده ایم. اما به نظر می رسد هنوز به آن نظر داریم.
آنان که خوشبخت هستند
در ادامه جواهر لعل نهرو می گوید:چه زیبا و پرشکوه است که می بینیم اکنون مردان و زنان و پسران و دختران لبخندزنان و شادمان در راه هدف بزرگ خدمت به کشور به پیش می روند و به هیچ رنج و زحمتی اعتنا ندارند.آنها حق دارند که متبسم و شادمان باشند زیرا از شادمانی عظیم خدمت در راه آرمان بزرگ و هدف عالی برخوردارند و آنان که خوشبختی بیشتر دارند از لذت و شادمانی فداکاری نیز بهره مند می شوند.
اینک دخترم، تو در خانه پدربزرگت نشسته ای، مادرت در زندان «مالاکا» به سر می برد و من اینجا در زندان «ننی» هستم و همه به تلخی از هم دور افتاده ایم. آیا اینطور نیست؟ اما به روز فرخنده ای بیندیش که ما هر سه باز یکدیگر را ببینیم. من در انتظار آن روز خواهم بود و فکر آن، دل تیره ام را روشن و شادمان می سازد.
سلام … چجوری میتونم این کتاب رو تهیه کنم یا نسخه پی دی اف پیدا کنم ؟؟ هر چقد دنبال میگردم پیدا نمیکنم
اگه میشه لطف کنید به آدرس ایمیل بفرستید
کاربر عزیز “سهراب”
فایل pdf در مطلب موردنظر وجود ندارد!!!
موفق باشید
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام
ببخشید pdf از کجا گیر آوردید ؟
من خیلی گشتم گیرم نیومد.
میشه لینکش را برای من ارسال کنید لطفا ؟
خیلی خوش شانسم که می تونم این کتاب رو بخونم
سالهاست دنبال این کتاب بودم ولی پیداش نکردم تا امروز که میتوانم نسخه الکترونیکی pdf آن را دانلود و مطالعه کنم تا در مسیر سخت و دشوار زندگی از آن حرفها و نصایح استفاده اکمل را ببرم.
سلام میتوانید فایل کتاب را برای بنده ایمیل کنید
خیلی ممنون می شوم
دوست عزیز با جستجوی در سایت های دانلود کتاب می توانید این کتاب را پیدا کنید