رابطه خوب بین والدین و نوجوان
رابطه خوب بین والدین و نوجوان از سن نوجوانی و به صورت یک دفعه شکل نخواهد گرفت و حتما باید از همان کودکی برای این رابطه زمینه سازی انجام شود . فرزند حتی وقتی که در شکم مادر است و حتی هنگامی چشم به جهان می گشاید تمام افکار و حرکت پدر و مادر را حس می کند و درک می کند و با تغییر شکل قیافه اطرافیان کودک می خندد و گریه می کند . وقتی کودکی با این سن کم قادر به تشخیص بسیاری از موارد هست پس در دوران نوجوانی بیش از این ها درک می کند و از هر لحاظی وابسته به خانواده می باشد ، رفتار و تربیت فرزند از کودکی تاثیر مستقیمی بر روی نوجوانی او دارد و افکار او از سنین کودکی در مورد تمامی اطرافیان شکل می گیرد . فرزند در کودکی نیاز به محبت دارد تا پدر و مادر و یا حتی خواهر و برادر بزرگ تر او با وی بازی کنند و همین بازی کردن باعث شکل گرفتن یک تصویر خوب از خانواده در ذهن او می شود . نه تنها محبت کردن ها بلکه تنبیه کردن و داد زدن بر روی او ، فرزند را از خانواده دور می کند و یک تصویر و ذهنیت بدی نسبت به خانواده در ذهن او شکل می گیرد و این خود می شود ادامه دور شدن فرزند از محیط خانواده و خانواده در سنین بزرگسالی . به نظر من قبل از هر چیزی برای فرزند دار شدن و تربیت فرزند ، والدین نیاز به خواندن کتاب های روانشناسی و کلاس های روانشناسی در مورد تربیت و نوع رفتار با فرزند را دارند ، چون متاسفانه نداشتن اطلاعات کافی در مورد نوع برخورد با فرزند چه در سنین کودکی و چه نوجوانی و جوانی ، باعث اتفاقات ناگواری همچون اعتیاد و دوستی های خیابانی می شود که متاسفانه سر منشا بیشتر این مشکلات نوع برخورد با فرزند در خانواده است . مثال های زیادی برای نوع تربیت فرزند می شود گفت ، یکی از شایع ترین مشکلات بین خانواده و نوجوان ، مخفی کردن حرف ها و کار فرزند از خانواده می باشد چون او بار ها تجربه کرده است که گفتن حقیقت به خانواده چیزی جز تنبیه کردن و دعوا کردن و البته محروم کردن را به دنبال ندارد پس اگر به راهی خلافی کشیده شود هیچی وقت با خانواده اش به گفتگو نمی پردازد . و نگفتن حقیقت باعث اضطراب و پریشانی ذهنی می شود . طبق نحقیقات سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی بهطور متوسط به اندازهی یک بیمار روانی در دههی ۱۹۵۰ است . بر اساس نظر روانشناسان مطرح دنیا (دکتر هلاکویی و …… ) فرد با تنبیه تربیت نمی شود بلکه پنهان کار تر و درغگوتر می شود و حفره های امنیتی خود را بیشتر می کند و این جمله فقط هدفش نوجوان یا جوان ها نیستند و تمامی افراد در تمامی سنین را در بر می گیرد حتی در مورد اعتماد زن و شوهر به هم . پس اگر والدین رفتار اشتباهی را از فرزند خود دیدند با او به صورت نرم و نصیحت وار حرف بزنند تا مشکل برطرف شود نه با جنگ و دعوا و باید به یاد داشت که والدین بعد از دیدن هر گونه مشکلی در فرزند خود باید ریشه مشکل را در خود و رفتار خود با فرزند پیدا کنند نه مشکلات را گردن دوستان و مدرسه بیندازند . مطمنن رفتار و کردار امروزه ما با فرزندان نتیجه مخرب یا موفقیت آمیزی را در آینده برای او خواهد داشت . رفتار پدر و مادر با فرزند دقیقا مانند برگشت تصویر در آیینه هست ، چون فرزند دقیقا بازتاب می کند رفتار های شما را و بدون اینکه تشخیص دهد این رفتار درست هست یا غلطاز دوران کودکی تا بزرگسالی انجام می دهد و تمامی این گفته ها دارای سند علمی می باشد به طور مثال فرض کنید خانواده دهنی بد دارند و حرف های رکیک از دهن شان بیرون میاید و بدون آن که فرزند در خانه هست آن را جلو فرزند تکرار می کنند همین فرزند بدون دانستن معنی کلمه آن را تکرار می کند و به هم کلاسی و بچه های فامیل می گوید و ترک دادن این بچه از این نوع حرف به مراتب در سنین بالا کار سختی می تواند باشد و این فقط یک نمونه ساده از رفتار می باشد . خانواده کانون همدلی است نه میدان جنگ . پدر و مادر از همه نظر باید مراقب بچه باشند و او را به امان خدا ول نکند آن هم به بهانه سرکار رفتن . خودمان در کلام می گوییم بچه ، بچه یعنی نیاز به محبت و مراقبت دارد نیاز به توجه دارد نیاز به حمایت خانواده دارد در همه زمینه ها چه فرزند پنج ساله باشد چه بیست و پنج ساله . پدر و مادر ها باید مشاور فرزندان خود در همه سنین باشند چه از کودکی و چه تا بزرگ سالی در مورد مسائلی درسی و ازدواج . بیایم امروز چیزی بکاریم که که فردا موقع درو کردن آن سرافکنده نباشیم بلکه خرم باشیم ، فرزند سالمی درست تربیت شده باشد مانند محصولی پر برکت است که هم برای خانواده و هم برای جامعه مایه افتخار و سر بلندی است . پس بیایم با رفتار و نوع تربیت درست فرزندانمان سهمی بزرگی در آبادانی این جامعه داشته باشیم ، به امید روز های بهتر
دانی که نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت ، که تیر از کمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
صد آفرین به همت مرغی شکسته بال
کز خویشتن شد و از آشیان گذشت
افسردهای که تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، که در اشک و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین کاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه ، مگر می توان گذشت ؟
مشفق بهار زندگیت گر صفا نداشت
شکر خدا که همره باد خزان گذشت
مشفق کاشانی
امتیاز به این نوشته
یک پاسخ
با عزض سلام و خداقوت به دوست عزیز خانم چلوبی .
متن بسیار مفیدی بود و ان شاءالله که مورد استفاده ی ما نوجوانان قرار بگیره اما حقیقت اینه که به یک گروه سنی اشاره شده و موضوع همه ی فرزندان رو خواسته .
البته که کارشناسان محترم میتونن بهتر و کامل تر بررسی کنن .
با تشکر !