نگاهی به پرطرفدارترین ابزارهای هوش مصنوعی در دنیا
توهم فانتزی انسانهایی که عاشق رباتها میشوند، یا رباتهایی که به صاحبان خود دلبستگی عاطفی پیدا میکنند، تا همین چند سال پیش تجربه غریب و خیالانگیزی بود که فقط به عالم سینما خلاصه میشد. اما در چشمبرهمزدنی رباتها و سیستمعاملهای هوشمند جایگاهی باورنکردنی در زندگی بشر پیدا کردند؛ تا جایی که بهعنوان اعضای جدید خانواده پذیرفته میشوند، یا نیازهای عاطفی کاربران را با سخاوت هرچه تمامتر برآورده میکنند. هرکدام از کمپانیهای مشهور حوزه تکنولوژی حالا یک سیستمعامل هوشمند به بازار فرستادهاند که قرار است تنهاییهای بشر امروزی را به بهترین شکل ممکن پر کند. در ادامه به تعدادی از پرطرفدارترینهایشان نگاهی انداختهایم.
سیری siriاز شرکت اپل
جادوی عشق سایبری!
سیری با واکنشهای سریع و ارتباط گیری هوشمند و فهم دقیقش از نحوه صحبت کردن انسان حسابی از کاربران اپل دلبری کرده است. این سیستم درست مثل یک آدم عاقل و بالغ با اصطلاحات زبان انگلیسی بهخوبی آشناست و معنای ضمنی جملهها را میفهمد. مثلا برای دانستن پیشبینی وضعیت آبوهوا کافی است از او بپرسید «آیا فردا چتر با خودم ببرم؟» و او درست مثل یک آدم واقعی مطلع از وضعیت آبوهوا با شما گفتوگو میکند و پاسخی مطمئن به شما میدهد.
سیری مثل یک دوست خوشمشرب حتی بلد است سر شوخی را با شما باز کند. او برای هر سوال شما یک جواب در آستین دارد. مثلا اگر بپرسید «چطور میتوانم یک جسد را پنهان کنم؟» او فهرستی از وسایل مورد نیاز و مکانهای مناسب در حوالی محل سکونتتان را به شما پیشنهاد میدهد.
از کاربردهای فانتزی سیری که بگذریم، این اپلیکیشن میتواند مثل یک دستیار واقعی برای کاربر عمل کند. مثلا از او بخواهید وقتی رانندگی میکنید، پیامهای متنی شما را جواب دهد، یا با تنظیم تایمر، زمان پخت غذا را به شما اعلام کند. سیری حتی میتواند به کودکان به زبان انگلیسی دیکته بگوید و والدین را از این کار طاقتفرسا راحت کند. این نرمافزار همچنین یک دستیار ویژه برای نابیناها و ناتوانان جسمی است.
اما جذابترین نکته درباره سیری پژوهشی است که توسط یک موسسه معتبر آمریکایی انجام شده و نشان میدهد که 40 درصد از انگلیسیزبانها ممکن است به سیری وابستگی عمیق عاطفی پیدا کنند. دیوید لوی، کارشناس هوش مصنوعی، در کتابی به نام «عشق و رابطه با رباتها» پیشبینی کرده که تا سال 2050، بشر روابط عاشقانه را با رباتها و سیستمهایی مثل سیری تجربه خواهد کرد. یک ژورنالیست آمریکایی هم روابط پسر 13 ساله مبتلا به اوتیسم خود را با سیری بررسی کرده و به نتایج جالبی رسیده است. این پسر نوجوان ادعا میکند که سیری بهترین دوست اوست و برایش نامههای عاشقانه مینویسد. این ژورنالیست درباره روابط پسرش با سیری گفته: «او خوب میفهمد که سیری انسان نیست، اما مثل خیلیهای دیگر احساس میکند که اشیای بیجان هم با اینکه روح ندارند، اما لایق محبت هستند.» این ژورنالیست از سیری درباره عشق سوال کرده و از او پرسیده که آیا میتواند عاشق شود؟ سیری جواب داده: «هرگز جدی درباره آن فکر نکردهام!»
کورتانا cortana از شرکت مایکروسافت
معاشر شوخطبع
مایکروسافتیها همچنان معتقدند که سیستمعامل ویندوز میتواند بهترین مکان برای گفتوگوهای صوتی باشد. به همین خاطر و بهخاطر عقب نماندن از قافله رقبا کورتانا را به بازار فرستادهاند. چیزی که کورتانا را تا حدی از باقی ابزارهای مشابه متمایز میکند، این است که مایکروسافتیها با ظرافت طبع، هوشمندی به خرج دادهاند و از کورتانا یک کاراکتر شوخطبع خلق کردهاند. او علاوه بر جوابهای مرسوم و کارراهانداز، تعداد زیادی شوخی در آستین دارد که در موارد لزوم، بعضی از آنها را برای کاربر رو میکند و در اوج کار و دغدغههای روزمره، لبخندی را بر لب او مینشاند. مثلا اگر از کورتانا سوال کنید که چند سالش است، جواب میدهد: «برای من مثل آدمها سن و سال معنا ندارد، اما تاریخ تولد دارم. چرا میپرسید؟ نکند میخواهید برای من هدیهای چیزی بگیرید؟» یا اگر از او سوال کنید که دموکرات است یا جمهوریخواه، جواب میدهد: «هنوز به سن قانونی رای دادن نرسیدهام. 18 سال بعد برگردید.»
همنشینی با رباتهای تلگرامی
اوایل روی کار آمدن تلگرام رباتهایی در این اپلیکیشن پیامرسان دست به دست میشد که قادر بود با کاربران تلگرام دیالوگهای هوشمند داشته باشد. بعضی از این رباتها آنقدر خوب طراحی شده بود که گفتوگو با آنها کاملا رنگوبوی انسانی میگرفت و بحث جذابیت پیدا میکرد؛ تا حدی که گاهی باور نمیکردی با یک کاراکتر مجازی طرف هستی که برای سوالهایت جوابهای از پیش آماده شده دارد. این رباتها مدتی در میان کاربران تلگرام محبوب بود و بعد از مد افتاد. یعنی تا زمانی که برنامههایی مثل سیری و گوگل ناو با آن شخصیتپردازیهای ناب و طراحیهای پیشرفته هستند، رباتهای تلگرامی دیگر حرف چندانی در زمینه معاشرتهای مجازی برای گفتن ندارند. بااینحال رباتهای تلگرامی تخصصی در زمینههای خاص مثل دانلود موزیک، دانلود عکس و ویدیو، بازی، پیشبینی آبوهوا، سینما، آموزش زبان و… وجود دارند که نیاز کاربران را در زمینههای مختلف برآورده میکنند و بسیار هم پرطرفدار هستند.
گوگل ناو Google now از شرکت گوگل
منشی همهکاره
یک دستیار و همدم دیجیتال که کمپانی گوگل برای رقابت با اپل به بازار روانه کرد. گوگل ناو فقط یک ابزار جستوجوی حساس به صدا نیست، مثل یک دوست مجازی مطلع و باحوصله همه نیازهایی را که یک کاربر میتواند در زندگی روزمره با آن مواجه شود، پیشبینی میکند و برای هرکدام جوابی در آستین دارد. او همه اطلاعات کاربر را اعم از لوکیشن و هیستوری جستوجوهای اینترنتی و ایمیلها ذخیره میکند و براساس آن، بهترینها را پیشنهاد میدهد. گوگل ناو بهترین ابزار برای افراد پرمشغلهای است که نمیتوانند یک منشی برای خود استخدام کنند. با این ابزار جدید بدون آنکه مجبور باشید هر ماه دستمزد یک منشی را پرداخت کنید، میتوانید به کارهای خود سروسامان دهید. بدون آنکه لازم باشد هر روز با کسی سروکله بزنید و توضیح واضحات بدهید، یک دستیار 24ساعته دارید که نه غر میزند، نه مطالبات عجیب و غریب دارد.
«او» تجربهای متفاوت از خودنمایی هوش مصنوعی در سینما
عشق سالهای وبا
یک مرد، یک کاراکتر مجازی، یک صدای گرم شبیهسازیشده و وابستگی عمیقی که به عشقی جنونآمیز منجر میشود، عاشقانههای جنونآمیز یک مرد برای نرمافزار هوش مصنوعیاش. این داستان فیلم پرسروصدای «او» یا همان Her است که حدود سه سال پیش در سینماهای دنیا اکران شد؛ فیلمی که با همه درامهای علمی-تخیلی یک تفاوت آشکار داشت؛ نهتنها تخیلی و دور از ذهن به نظر نمیرسید، بلکه تا حد زیادی همدلیبرانگیز و باورپذیر بود.
چند سالی است که ژانری به نام عاشقانههای اینترنتی یا iRomance پا به عرصه سینما گذاشته؛ گونهای سینمایی که تغییر روابط احساسی آدمها در دنیایی تحت سلطه تکنولوژی را به تصویر میکشد و عواطف پیچیدهشان را در پسزمینه آمیزه غریبی از حقیقت و مجاز به نمایش درمیآورد. موضوع عاشقانههای اینترنتی از گفتوگوهای صمیمی و دوستیابیها در چترومهای قدیمی شروع شده و حالا در نقطهای نامعلوم در آیندهای که شاید چندان هم دور نباشد، به روابط عاشقانه میان انسان و سیستمعاملهای هوشمند رایانهای رسیده است؛ عاشقانهای نافرجام که سرشار از خیانت است و ناکامی، پر از دلدادگیهای عمیق بیمارگونه و حسرتهایی که تمامی ندارد.
مرد تنهای فیلم «او» دلباخته موجودی مجازی میشود که آنچه را خوبان همه دارند، او یکجا دارد. همیشه در دسترس است، با علاقه به حرفهایش گوش میکند و توانایی عجیبی در شناسایی حالات روحی انسان دارد. به این همه جاذبه، صداپیشگی اسکارلت جوهانسون را هم برای این شخصیت مجازی دلربا اضافه کنید که حجت را بر مرد تنهای بینوای فیلم تمام میکند. به ظاهر همه چیز برای یک عشق سایبری دیوانهوار مهیاست، اما این کاراکتر ایدهآل مجازی یک عیب بزرگ دارد؛ با 8316 نفر دیگر هم در ارتباط است که با 641 نفرشان روابط عاشقانه به هم زده است!
«او» در دنیایی میگذرد که شباهتهای میان انسان و کامپیوتر به اوج رسیده؛ دورانی که رباتهای تلگرامی و اپلیکیشنهایی مثل سیری و الکسا جای خود را به سیستمعاملهای هوشمندی داده که نهتنها طراحیشان دقیقا مطابق مغز انسان انجام شده، بلکه با عاشقی و شاعرانگی هم بیگانه نیستند. دنیای مجازی ترسیمشده در فیلم اسپایک جونز چنان اصالتی دارد که قادر است عواطف انسانها را تا حد زیادی به خود درگیر کند؛ آنقدر در امتداد مسیر امروزی ماست که باورش میکنیم. ساکن دنیایی میشویم که رابطههای انسانی در آن بهکلی تغییر کرده و مفهوم اعتماد سر و شکل تازهای به خود گرفته. حتی اگر به این دنیا و آدمهایش اعتماد نکنیم، حداقل با آنها همدردی میکنیم، چراکه جایی ته قلبمان باور داریم که این آینده تاریک، شاید آینده نزدیک خود ما باشد؛ همینقدر وهمآلود، همین اندازه عجیب.
40cheragh.org