وقتی با موقعیتی روبرو میشوید که نمیتوانید با اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارید به آن موقعیت پاسخ دهید، در واقع شما با مسالهای روبرو شدهاید و آن چه به شکل مشکل یا سختی زندگی تجربه میشود چهره واقعی و منطقی زندگی است و هنر زندگی، در توانایی مقابله با مسائل و حل کردن یا کنار آمدن با مشکلات میباشد. سختیها، فرصتی به وجود میآورند که به رشد روانی- اجتماعی افراد کمک میکند. لحظهای به خودتان فکر کنید، زمانی که مشکلی را حل میکنید، احساس رضایت دارید و برعکس زمانی که مشکل حل نشود ایجاد استرس کرده و ارتقای سلامت روانی فرد را مسدود میسازد.
آیا نگرش به خود در چگونگی حل مساله نقشی دارد؟
برای مقابله با مشکلات و یافتن راهحلی برای آن ها، ابتدا باید بدانیم در چه موقعیتی هستیم و نسبت به احساسات و افکارمان آگاه بوده و خودآگاهی داشته باشیم. هر چند که افراد در برخورد با مسائل به شیوههای متفاوتی عمل میکنند، افرادی هستند که در برخورد با مسائل احساس ناتوانی میکنند، چنین افرادی بیش تر به ناتواناییهای خود آگاهی داشته تا به نقاط قوت و باورهای آنان تعیینکننده رفتارشان خواهد بود، افراد دیگر احساس میکنند قادر به حل مسائل خود هستند. نقاط قوت خود را باور دارند و مشکلات را به عنوان فرصتی برای یافتن توانمندی ها و برطرف نمودن ضعفهای خود میدانند. بدیهی است به دلیل ناشناخته بودن راهحل مساله، تنشهایی برای فرد به وجود میآید. اگر بیش از اندازه درگیر تنشها شویم اضطراب بر ما مستولی گشته در نتیجه، مشکل در سایه افکار منفی و تنش باقی مانده و انرژی ما به جای این که صرف پیدا کردن راهحل مناسب گردد، در راه کنترل هیجانات و افکارمان مصرف میشود.
منظور از فرایند حل مساله چیست؟
قبل از هر چیز باید ساختاری(برنامهای) نظام یافته جهت حل مساله خود داشته باشیم. مسلماً برخی مسائل ضروریتر و برخی اهمیت کم تری دارند. در تشخیص اولویت مسائل خود نباید دچار اشتباه شد زیرا فرصتهای زندگی را از دست خواهیم داد. باید بتوانیم مسائل خود را براساس اهمیت و ضرورت آن ها اولویت بندی کرده و مسائلی را در اولویت قرار دهیم که مهم و فوری هستند. هرچه شناخت ما از خودمان دقیقتر باشد، مسائل مهم زندگیمان را بهتر و سریعتر میتوانیم حل کنیم.
مراحل فرایند حل مساله
با تعیین ساختار طبقهبندی شده مساله، ابتدا مساله را از حالت کلی غیر قابل حل به اجزای قابل حل آن تقسیم کرده و مراحلی که باید برای حل مشکل خود طی کنید، عبارتند از:
تعریف و شناسایی مشکل
در اولین گام باید در مورد مشکل خود فکر نموده و دریابید که مشکل شما چیست؟ پس از این که توانستید به تعریفی از مشکل خود برسید، فکر کنید که چه عواملی باعث ایجاد آن شده و مشکل را به صورت دقیق مشخص کنید. چنان چه مبهم باشد، نمیتوان راهحل موثری برای آن پیدا کرد. حال باید بدانید.
چه کسی باید مساله را حل کند؟
که در این موقعیت سه گروه درگیر خواهند شد.
*کسانی که مساله را حل میکنند. *کسانی که آن را اجرا میکنند. *کسانی که از آن تاثیر میپذیرند.
مساله را به صورت دقیق و مکتوب تعریف کنید
با تعریف دقیق مساله از اتلاف وقت خود و دیگران جلوگیری کرده، تعریفی که از مساله میکنید تا حد ممکن ساده و دقیق باشد. برای این کار بهتر است تعریف را نوشته، موارد را در جدولی یادداشت و در تصمیمگیری همه موارد مثبت و منفی را بپذیرید، به آن ها امتیاز دهید و میزان اختلاف امتیازهای هر ستون از جدول را مورد توجه قرار دهید.
اگر امتیازات هر ستون مساوی بود، میتوانید نظر دیگران را جویا شوید. عواملی که ارزش موقت دارند، باید تفکیک کرد. زحمت اسباب کشی یک عامل، موقت است و در قیاس عامل دائمی قابل قیاس نیست. پس تردید را از بین ببرید.
راهحلهای مختلف را پیدا کنید
زمانی که مشکل دقیقاً مشخص شده، باید راهحلهای مختلفی را برای مشکل خود پیدا کنید. یکی از موثرترین راهحلها بارش فکری است.
در بارش فکری همه راهحلهایی که به ذهنتان میرسد بیان کنید. در این روش کمیت راهحلها مهم است نه کیفیت آن ها. باید ذهن خود را آزاد بگذارید و هیچگونه سانسوری برای ایدههایتان نداشته باشید.
هر راهحلی چه خوب، چه بد باید نوشته شود. در بارش فکر، ارزیابی و قضاوتی در مورد کیفیت راهحلها صورت گرفته، و بلکه دست یافتن به راهحلهای متعدد مد نظر است.
تصمیمگیری
این که از بین راهحلهای مختلف باید بهترین راهحل را انتخاب نموده و با مقایسهکردن آن ها بدانید کدام یک از همه بهتر است. در مقایسه کردن، باید پیامدها و نتایج راهحلها را پیش بینی کنید.
بازنگری
قبل از آن که به اجرای راهحلی خود را متعهد کنید، لازم است بازنگری نهایی را انجام داده، بسته به فوری بودن اجرا و طول مدت بازنگری را مدنظر داشته باشید. لازم است راهحل خود را از چند زاویه بازنگری کنید.
عوامل بازدارنده حل مساله
عواملی هستند که مانع صحیح فکر کردن شده و نتیجه حل مساله را تحت تاثیر قرار میدهند. این عوامل عبارتند از:
شتاب : اگر در فرایند حل مساله دغدغه ذهنیتان این باشد که سریعترین راهحلی که به ذهنتان رسیده عملی شود، مسلماً راهحل مناسبی نخواهد بود زیرا ممکن است در معرض خطرات غیر قابل جبرانی قرار گیرید. متاسفانه این نوع راهحلها را روزانه به کرات میبینیم.
احساسات: هنگام رویارویی با مسائل ممکن است احساسات ناخوشایندی چون ترس و اضطراب را تجربه کنید. ریشه این احساسات عوامل مختلفی مانند ترس از تغییر، شکست و ترد شدن توسط اطرافیان است.
تعصب: گاهی اوقات حاضر نیسیتیم قبول کنیم که نظرمان اشتباه است. یا گاهی نظر سایرین را نمیپذیریم. پس انعطاف پذیری خود را باید تقویت کنیم.
خستگی فکری ذهنی: این حالت ممکن است در اثر فکر کردنهای متوالی درباره یک موضوع یا در اثر کارهای متعدد ذهنی به طور همزمان ایجاد شود که مانع راهحل مناسب میگردد. برای جلوگیری از خستگی ذهنی باید زمانی را برای استراحت در نظر بگیرید چون که هر مساله به میزان متفاوتی فکر کردن نیاز داشته و فکر کردن طولانی قدرت فکری را کاهش میدهد.
توجه زیاد به موانع اجرایی: این که ما بخواهیم مسالهای را حل کنیم با این که اجرای آن راهحل به چه میزان مشکل است امری جداگانه هستند. فردی که به دلیل ترس از مشکلات اصلاً به موضوع نزدیک نمیشود. مهارت حل مساله او را قادر میسازد تا به طور موثرتری مسائل زندگی را حل نماید. مسائلی مانند اختلاف با دوست، پدر و مادر، همکار و … یا مسالهای مانند مشکلات تحصیلی، مواجهه با قانون و… مشکلات مهم زندگی چنان چه لاینحل، باقی بمانند استرس روانی ایجاد کرده و به فشار جسمانی منجر میشوند.
Razmoshaver
یک پاسخ
من توی خونه خوب هستم ولی سرجلسه امتحان بدمی شوم فقط چون سوالات فرق می کنه