من به دبیر ادبیاتم علاقه دارم و…

پرسش:

من سوم راهنمایی ام و تیزهوشان درس میخونم. دبیر ادبیاتم رو خیلی دوست دارم .خیلی مهربونه . البته اونم منو دوست داره .

اما این روزا خیلی فکرم رو خیلی مشغول کرده …
میشه کمکم کنین؟

پاسخ:

 سلام. امیدوارم حالت خوب باشه و خیلی خوشحالم که به خاطر احساس مسئولیتی که در برابر موقعیت خودت و تحصیلت داری به همه جوانب توجه می­کنی.

حتما تو هم مقاله­ای که در مورد علاقه به معلم نوشته شده و در سایت بود را خواندی و با کلیات این ماجرا آشنایی داری، اگر نه، سراغش برو و ومطالعه کن. حالابرای اینکه بتوانی راحت و خلاصه به پاسخت برسی و راه دیگری را هم تجربه کرده باشی، باید بگویم که :

اول از همه، اینو بدون که دوست داشتن معلمت کار ناشایستی نیست اما مثل هر کاری دیگری اگر افراطی بشه حتما شرایط فرق میکنه و دیگه مورد قبول نخواهد بود. البته در این زمینه نگفتی تا کجا پیش رفتی اما همین قدر که اشاره کردی که این روزا خیلی ذهنتو مشغول کرده نشان دهنده اینه که داره از مرز طبیعی بودن خارج میشه.

دوم، به خودت آفرین بگو که تصمیم گرفتی پیش از اینکه دیر بشه، ذهن و وقتت را آزاد کنی. اما حالا برای این کار، خوبه بدونی که مهمترین مهارتی که الان بهش احتیاج داری کنترل کردن ذهنت هست. چون همه ما در طول دوران زندگیمون، همواره فکرهایی داریم که ممکنه بیشتر از اندازه بخواهند فکر و ذهن ما را به خودشون جلب کنند ، پس در تمام این مراحل، مهم اینه که بتونیم ذهنمون را تحت کنترل خودمون دربیاریم.

برای این منظور از قانون “برگه سفید” استفاده کن. در این قانون به یک برگه سفید و یک قلم احتیاج داری. این برگه  و قلم حتما باید همه جا خصوصا موقع انجام کارهای مهم مثل کارهای درسی همراهت باشه. حالا هر زمان که فکری به ذهنت میرسه باید آن را با نوشتن یک کلمه روی کاغذ نشان دهی. بعد به آن کلمه نگاه کن و به خودت بگو که میخواهی کی و چقدر به آن  موضوع فکر کنی. بهتر است برای شروع، زمانی که مقرر میکنی تا به آن موضوع فکر کنی خیلی دور نباشد مثلا نگو فردا به تو فکر میکنم، بلکه مثلا پایان یافتن پارگراف و یا صفحه­ای که مشغول مطالعه آن بودی را برای فکر کردن به آن موضوع تعیین کن. لازم است به قولی که به خودت میدهی هم عمل کنی و با پایان یافتن صفحه­ای که می­خواندی شروع به فکرکردن در مورد موضوع مورد نظرت کنی. برای این کار هم قبل از فکرکردن، محدوده زمانی مشخص کن، برای مثال بگو که تا 5 دقیقه میتوانم به این موضوع فکر کنم. در طول این زمان، ذهنت را کاملا آزاد کن تا از اینکه حالا می­تواند به راحتی پرواز کند، لذت ببرد اما مثل یک بادبادک که ریسمان آن در دست خودت است کنترلش کن تا بعد از 5 دقیقه ددوباره تحت کنترل تو باشد و به جای قبلی برگردد. توجه به یک ساعتو نگاه کردن به آن می­تواند در این کار به تو کمک کند.

یادت باشد که در ماه­های آینده می­توانی به جای اینکه تمام شدن پارگراف یا صفحه­ای که می­خواندی را برای شروع فکر کردن در نظر بگیری، زمان­های طولانی­تی را تعیین کنی که فکرهات مجبور میشوند زمان بیشتری را هم منتظر بمانند و اینها همه ونشانه قدرت تو در کنترل کردن فکرت است.

این مهارت نه تنها برای اینکه بتوانی از فکرهای گاه و بی­گاه ذهنت که بدون اطلاع قبلی سراغت می­آیند، رها شوی، کمک خوبی است ، بلکه به عنوان یک توانمندی تحصیلی شناخته شده و می­تواند برای کسب موفقیت تحصیلی هم همراه موثری برای تو باشد.

برای آشنایی با خانم مشاور و نحوه طرح پرسش خود از ایشان اینجـــــــــــا را کلیک کنید.