حکیم ناصر خسرو بن حارث قبادیانی ، از شاعران بزرگ ایران به سال 394 هجری قمری در قبادیان از حوالی بلخ تولد یافت . او اصلا اصفهانی است و نسبش به امام علی الرضا ( ع ) می رسد .
نظر به آگاهی بر علوم حکمیه و فلسفه ، به لقب « حکیم » ملقب گردید . در دوره ی جوانی دربار سلطان محمود غزنوی را دید و بعد در دربار سلجوقی خدمت دیوانی کرد و دبیر شد . معاصر ابوعلی سینا بود و گویا با وی نیز ملاقات کرده است . از اصفهان به گیلان رفت و پس از چندی ، بر اثر مشاجراتی که بین او و دانشمندان آنجا درگرفت ، تکفیرش کردند . از ترس جان به خراسان گریخت ، در راه با شیخ همدانی ابوالحسن خرقانی برخورد کرد و به وی ارادت ورزید .
عالم نمایان خراسان ، حضور حکیم را در آنجا مخالف مصلحت خود دیدند و قاضی القضات ابوسهل صعلوکی او را به بلخ تبعید کرد . بقیه عمر را در کوهستان بدخشان گذراند و در آن سرزمین بر خلاف سایر جاها مورد احترام عموم قرار گرفت . تاریخ درگذشتش را « تذکره دولتشاهی » 431 و « تقویم التواریخ » 481 هجری ذکر می کنند .
از 434 تا 441 در ایران و آسیای صغیر و مصر و شام و فلسطین و بصره و عربستان گردش کرد و « سفرنامه » را در شرح آن نوشت . مخصوصا در مصر با پیروان مذهب اسماعیلیه که اسماعیل پسر امام جعفر صادق ( ع ) را امام هفتم و پسر او محمد را قائم مقام و جانشین پدرش می دانستند و در مطالب دینی تاویلها و تفسیرهایی می کردند و بیشتر از ظاهر ، اهل باطن بودند روابطی پیدا کرد و پیرو مذهب آنان گردید .
ناصر خسرو در مراجعت از این سفر به بلخ نرفت و آشکارا شروع به تبلیغ عقاید اسماعیلی کرد تا در اندک مدتی فقهای متعصب سنی به خصومت وی برخاستند و امرای سلجوقی در صدد آزار او برآمدند .
از جمله آثارش علاوه بر دیوان اشعار باید از « کنزالحقایق » ، « روشنایی نامه » و « سعادت نامه » را نام برد . جمعی او را موحد و بعضی دهری و ملحد می دانند . گویند که در مصر و بغداد به وزارت نائل شد و از جانب خلیفه به عنوان نماینده نزد ملاحده اسماعیلیه اعزام گردید . رئیس ملاحده حکیم را نگاهداشت و به نوشتن تفسیری در تصدیق فکر و رویه ی آنان وادار ساخت . چون این تفسیر منتشر شد ، در همه جا به الحاد حکیم فتوی دادند . در بدخشان با برادرش در غاری زندگی کرد و پس از مدتها انزوا ، در 481 هجری در همان غار مرد و در همان جا دفن شد .
یادگار این دوره ی آوارگی و اختفا کتاب « زادالمسافرین » است که اساسش در اثبات عقاید اسماعی است .
می گویند که آثار دیگری به نام « اکسیر اعظم » ، « قانون اعظم » ، « دستور اعظم » ، « زادالمسافرین » و « المستولی » در فقه داشته است . گذشته از سفرنامه و زادالمسافرین ، آثار دیگری مانند « وجه دین ، خوان اخوان ، دلیل للتحیرین ، روشنایی نامه ، سعادت نامه و دیوان اشعار » دارد .
نام آوران ایران و جهان
مؤلفان: نصرالله آژنگ، محمد عالمگیر تهرانی