این روزها تعداد نوجوان های موفق کم نیست. نوجوان هایی که فارغ از سن و سالشان باعث افتخار شدند و به آرزوهایشان رسیدند. آن هایی که برای اهدافشان جنگیدند. اگر خودتان یکی از آن ها هستید و یا اگر نوجوان های قابل تقدیر را می شناسید به ما معرفی کنید.منتظرتان هستیم.
راستش را بخواهید ما خیلی مشتاق هستیم که بیشتر از نوجوان ها بدانیم، بیشتر به دنیایشان نزدیک شویم و از دغدغه هایشان بدانیم، به همین خاطر تصمیم داریم با شما عزیزان مصاحبه دوستانه ای داشته باشیم و کمی با هم گپ و گفت کنیم.
اولین نوجوانی که به ما افتخار مصاحبه دادند هانیه مقدسی از تهران هستند که 14 سال سن دارند و به شدت اهل کتاب خواندن هستند. (البته مثل همه شما!)
– دغدغه شما به عنوان یکی از نوجوان های موفق چیست؟
بیشترین دغدغه من درس و گرفتن نمره و معدل خوب است.
– این دوست ما خیلی درس خوان است بچه ها! حالا به غیر از درس دیگر چه چیزی دغدغه شماست؟
شغل آینده. من خیلی به این موضوع فکر می کنم و گاهی خودم را مثلا معلم تصور می کنم و یا چیز های دیگر. خیلی نگران شغل آینده ام هستم و راجع به آن بین دو راهی های مختلف گیر می کنم.
– چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر می کند؟
من هر زمان یک کتابی را مطالعه می کنم تا مدت ها موضوع و شخصیت ها و جریان آن کتاب ذهن مرا درگیر خود می کند.
– برای حل مشکلات خود بیشتر از چه کسانی کمک می گیرید؟
اول از همه مادر و خانواده ام و گاهی ام از مشاور مدرسه.
– اگر مشکلات شما حل نشود چه کار می کنید؟
سعی می کنم باهاش مبارزه کنم و با آن کنار بیایم.
– آیا فکر می کنید که نوجوان خوبی هستید؟
من از بیست به خودم یازده می دهم!
– چرا آن قدر کم؟؟؟
یک سری خصوصیات اخلاقی در ارتباط با خانواده و دوستان دارم که خودم نمی پسندم و به نظرم باید بهتر شوم.
– به نظر شما نوجوان موفق چه کسی است؟
به نظر من نوجوانی سن آسیب پذیریست و نوجوانی موفق است که از خودش محافظت کند که آسیب نبیند و بتواند به راحتی نه بگوید.
– نظر شما راجع به ضرب المثل “آرزو بر جوانان عیب نیست” چیست؟
این جمله به این معنی نیست که جوانان هر کاری که دوست دارند را انجام دهند بلکه به این معنی است که فکر کردن به موضوعات و کارهای مختلف اشکالی ندارد و نوجوان و یا جوان می تواند هر چیزی را آرزو کند و برای رسیدن به آن تلاش کند.
– یک جمله به هم سن و سالان خود بگو.
در کودکی به بچه ها می گویند که مواظب باش غریبه ها در خیابان شما را گول نزنند به نظر من این اتفاق در نوجوانی هم می افتد. بسیاری از رسانه ها یا حتی دوستان هم سن و سال گاهی سعی دارند که بقیه را به راهی که خود رفته اند و آن راه خوب نیست دعوت کنند. من اگر بخواهم جمله ای بگویم از آن ها می خواهم که سعی کنید گول کسی را نخورید!
پرستو جهانی متولد سال 81 دانش آموز رشته ریاضی پایه یازدهم، از سال 94 عضو کانون پرورش فکری مرکز 24 شد و در کلاس های ادبی خو ش درخشید و در سال 95 در جشنواره آهنگ بهاران شرکت کرده و داستانش جز آثار منتخب شده و در بخش داستان نوجوان به چاپ رسیده است.او نیز از نوجوان های موفق است .
خب پرستو جان از خودت بگو.
-من پرستو جهانی هستم 16 سالمه یه خواهر بزرگتر دارم. به نقاشی و نویسندگی علاقه مندم .
نوشتن را از چند سالگی شروع کردی؟ از چه زمانی خیلی جدی شد؟
-خب من از بچگی داستان می نوشتم و تو ذهنم داستان های تخیلی می ساختم ولی از وقتی که عضو کانون شدم و تو کلاس های ادبی شرکت کردم جدی تر شد.
دوست داری در آینده هم به نوشتن ادامه بدی؟
-بله خیلی دوست دارم توی آینده جدی تر و منظم تر بنویسم و نویسنده کودک بشم.
آیا به نوشتن و نویسندگی به عنوان شغل اصلی فکر می کنی؟
-نه. در کل نوشتن و ترجمه کردن کتاب رو خیلی دوست دارم ولی نه به عنوان شغل اصلی. دوست دارم مربی کانون بشم.
خب پرستو خانم چه آرزویی داری؟
-آرزو دارم در آینده یکی از بهترین نویسنده های کودک بشم و تمام کودکان رو با نوشته هام شاد کنم.
توصیه ای به نوجوان ها داری؟
-به عنوان یک دوست بهشون می گم بیشتر کتاب بخونید و همیشه تلاش کنید که زندگی شادی داشته باشید.
زهرا نصراله متولد سال 83 است. دانش آموز پایه نهم. از سال 91 عضو کانون شده است. زهرا عضو گروه تئاتر و نمایش عروسکی کانون است و تاکنون در کار های نمکی، دیو ناقلا و مجسمه بازی کرده و در حال حاضر مشغول تمرین خاله شاخه نبات است. کار نمکی و دیو ناقلا در سال 95 کار منتخب کشوری شد.
زهرا از خودت بگو.
-من زهرا نصراله هستم 13 سالمه. تک فرزندم. از بچگی به بازیگری علاقه مند بودم. در سال 91 با کانون آشنا شدم و در کلاس های نمایش خلاق شرکت کردم و بعد از چند سال تمرین عضو تیم تئاتر شدم.
آیا دوست داری بازیگری را جدی ادامه دهی؟
-آره حتما خیلی علاقه دارم به این رشته و تا الان براش خیلی تلاش کردم و تصمیم دارم به تلاشم ادامه بدم.
اگر بخوای بین تئاتر و نمایش عروسکی یکی را انتخاب کنی کدام را ادامه می دهی؟
-نمی دونم خیلی انتخاب سختیه. هر دو!
بزرگ ترین آرزوت چیه؟
-یک هنرپیشه خوب تئاتر بشم و کار های حرفه ای انجام بدم.
کدوم کارت را بیشتر دوست داری؟
-نمکی و دیو ناقلا.
توصیه ای به نوجوان ها داری؟
-من به دوستان خودم توصیه می کنم که دنبال علاقه مندی هاشون بروند و برای خواسته هاشون تلاش کنند حتی اگر خیلی سخت باشه! چون بعد از موفقیت شیرینی دل چسبی داره!
اگر شما هم از نوجوان های موفق هستید ودوست دارید که حرف بزنید و از دغدغه های خود بگویید کافیست ایمیل بزنید و اعلام آمادگی کنید. ما حرف ها و دغدغه های شما را به اشتراک می گذاریم شاید توانستیم با هم به حل آن ها بپردازیم.
منتظرتان هستیم.
بقیه گفتگو های یک فنجون گپ را هم مطالعه کنید.
خیلی خوب و جذاب بود این مصاحبه