علل دروغگویی
1- ترس از مجازات
ترس از مجازات، آبروریزی یا هر چیز دیگر یکی از مهمترین علل دروغگویی است. در این خصوص روی کودکان شش تا 14 ساله تحقیقاتی صورت گرفته که نتایج آن بدین گونه است:
ترس 71%
غرور یا خودخواهی 17%
آزارگری و شیطنت 10%
نوع دوستی 2%
ترس بیشترین عامل دروغگویی در این سنین است زیرا فرد تصور می کند که چنانچه به خطای خود اعتراف کند مورد سرزنش، تحقیر و تنبیه قرار می گیرد. در نتیجه برای حفظ خود به دروغ پناه می برد. این امر متاسفانه در خانواده هایی رایج است که فکر می کنند تحقیر و تنبیه و رفتارهای خشونت آمیز تنها راه جلوگیری از انحراف است. در حالی که این روش ها نه تنها موثر نیستند بلکه موجب می شود ترس به تدریج از بین برود و فرد دروغگو رفتارهای خلاف خود را با جرات بیشتری انجام دهد.
ژان پیاژه روانشناس سوییسی می گوید: دروغ برای کودک یک نوع فرار از حقیقیت است. اگر کودک خود را در اجتماع و خانواده فرد محترمی بداند و آزادی عمل داشته باشد برای چه با دروغ گفتن به خانواده اش خیانت کند. کودک با سخت گیری های زیاد از افراد خانواده فاصله می گیرد و خود را از آن ها جدا می پندارد زیرا می بیند اگر راست بگوید تنبیه می شود.
شایان توجه است که دروغ از روی ترس بیش تر بین کودکان و نوجوانان رایج است.
2- اجبار
اگر به اجبار از کسی بخواهیم کاری را که مورد علاقه اش نیست انجام دهد او آن کار را سرسری انجام می دهد یا به دروغ وانمود می کند که انجام داده است و اگر این فشار و اجبار بیش از حد باشد فرد بر خلاف دستورات عمل می کند و حتی ممکن است به سمت فساد کشیده شود.
پس به جای اجبار و تهدید باید میل و علاقه و انگیزه در افراد ایجاد شود تا با لذت و احساس رضایت به انجام آن کار بپردازند.
3- الگوهای نامناسب
اگر والدین یا اعضای دیگر خانواده اهل دروغ باشند ناخودآگاه و به طور غیرمستقیم زمینه دروغگویی برای کودک فراهم می شود. پس اولین درس دروغ گویی را کودک از خانه می آموزد. خانه اولین محیط تربیتی کودک است. فرزندان بدون توجه و اراده براساس همانندسازی با اطرافیان از بزرگان تقلید کنند. بنابراین تلاش این خانواده ها برای جلوگیری از دروغ گویی بی اثر است زیرا تا والدین اصلاح نشوند هرگونه اقدامی بی اثر خواهد بود.
4- احساس حقارت
فردی که در خانواده یا محیط های دیگر دائما مورد تحقیر، سرزنش، بی اعتنایی و تمسخر قرار می گیرد، از هیچ کوششی برای نشان دادن خود دریغ نمی ورزد. او تلاش می کند تا به هر نحوی که ممکن است توجه اعضای خانواده و اطرافیان را به خود جلب کند. از این رو، به رفتارهای مختلفی از جمله دروغ گویی دست می زند؛ زیرا این امر سبب توجه دیگران به او خواهد شد. این افراد دچار ضعف شخصیت هستند و احساس حقارت دارند. آن ها برای رهایی از این احساس و ابراز وجود، به غلو در مورد خود می پردازند و اغلب درباره خود، دیگران و حوادث، دروغ های باورنکردنی می گویند. هم چنین وعده هایی می دهند که قدرت انجام آن را ندارند. البته تمام این کارها را برای این انجام می دهند تا در حضور دیگران مورد تمجید و تقدیر قرار گیرند؛ زیرا این عمل سبب می شود تا در ذهن خود احساس قدرت کنند. هم چنین عده ای از کودکان یا افراد به دلیل داشتن عیوب جسمی، نام نامناسب( خود یا خانواده) وضعیت نامطلوب خانوادگی و… احساس شرمساری می کنند و چون می ترسند مورد تمسخر واقع شوند، به دروغ پناه می برند. پیامبر بزرگوار اسلام ( صلی الله علیه و آله ) می فرماید: دروغ گو، دروغ نمی گوید، مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند.
باید به شخصیت فرزندان احترام گذاشت و آن ها را مورد توجه و محبت قرار داد. هم چنین شایسته است فرزندان را با ارزش های واقعی و انسانی آشنا کرد تا دست کم مسائل جزئی و بی ارزش موجب دروغ گویی و انحراف آنان نشود.
5- نیازهای ارضا نشده
عده ای از روان شناسان معتقدند بعضی از دروغ ها نشان دهنده نیازها و تمایلات ارضا نشده است. زیرا بعضی از دروغ های عجیب و غریب از تخیلات سرچشمه می گیرد. به عبارتی حقیقت کم و بیش تغییر داده می شود. حال به هر میزانی که نیازهای ارضا نشده بیش تر باشد احساس کمبود قوی تر می شود و برای جبران این احساس، دروغگویی بیش تر می شود. این امر در مورد کودکانی که کم تر مورد محبت و توجه والدین قرار می گیرند بیش تر مشاهده شده است.
6- خودخواهی
فرد زمانی که می خواهد تصویر خوب و عالی و دروغینی از خود در برابر دیگران بسازد به دروغ متصل می شود. او در گفتن استعدادها و توانایی ها و شخصیت و زندگی واقعی خود حقیقت را نمی گوید. عیب های خود را می پوشاند و به صفات خوب تبدیل می سازد و درباره آن ها با افتخار صحبت می کند و از خود تصویر خوبی می سازد تا دیگران او را بهتر از شخصیتی که دارد ببینند.
این بحث در علم روانشناسی ” خاستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی” نامیده می شود.
7- رابطه بهتر با دیگران
اکثر دروغ هایی که گفته می شود انعکاس اعمال روزانه در زندگی است. گویا دروغ بخشی از ارتباط اجتمای با دیگران است. برای مثال در احترام و تعارفاتی که به یکدیگر می گذاریم ممکن است از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط با او نباشیم اما به خاطر حفظ ظاهر اجتماعی در مدرسه یا مکان های دیگر به ظاهر به او احترام دروغین می گذاریم.
بلانتون روان درمانگر آمریکایی معتقد است اگر از کسی خوشتان نمی آید و مایل به ارتباط با او نیستید این جرات را به خود بدهید و فکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور به او بگویید.
از نظر این روان کاو هدف از زندگی داشتن روابط زیبا با دیگران است بنابراین برای اینکه در این روابط خود و دیگران را بهتر بشناسیم بهتر است احساسات درونی و فکر واقعی خود را به طرف مقابل آشکار کنیم.
علاوه بر این موارد، روانشناسان برخی از مهمترین علل دروغگویی را این گونه فهرست می کنند:
– می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
– نمی خواهیم باعث خشم یا صدمه کسی شویم.
– نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم.
– می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم.
– می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
– دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
– نمی خواهیم با حقیقت تلخی درباره خودمان مواجه شویم.
– دوست نداریم به اشتباهات خود اعتراف کنیم.
– می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم به این امید که شاید بعدها اوضاع بهتر شود.
جالب است که خیلی مواقع ممکن است نیت فرد دروغگو هم خیرخواهانه باشد. هر چند که دروغگویی در اکثر مواقع ریشه در خود شخص و خودخواهی هایش دارد.
در پایان این را بدانید علت دروغگویی هر چیزی که باشد کسی به این قبیل افراد احترام نمی گذارد و هیچ کس روی آن ها حساب باز نمی کند و ارزش و اعتباری برای شخصیتشان قائل نمی شود.
ادامه دارد…
امتیاز به این نوشته