راه های مبارزه با دروغ
یک سوال مهم این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین های خاص، خود را مقید کنیم که همیشه تحت هر شرایطی حقیقت را بگوییم و از دروغ خودداری کنیم؟
پاسخ روانشناسان این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است اما به تمرین و مهارت نیاز دارد. باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهن ما شکل گرفته کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطه سالم و احترام آمیز با دیگران داشته باشیم.
1- ذهنیت خود را تغییر دهید
فرض کنیم شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست روانشناسان می گویند در این صورت دروغ گو فاقد مهارت ذهنی است زیرا به نوعی انتخاب اشتباه دست می زند و از میان راست و دروغ، دروغ را برمی گزیند تا به تصور خود، شرایط را به نحو خوبی مدیریت کرده باشد اما این مسئله صرفا در یک تنبلی ذهنی ریشه دارد که به شکل عادت غلط در روح و روان شخص رسوخ کرده است. روانشناسان اعتقاد دارند بهتر است انسان در ابتدا ذهنیت خود را تغییر دهد یعنی مدام به ذهن خود القا کند که دروغ نگوید و تلاش کند ذهن خود را کنترل کند تا در مورد هیچ مسئله ای راه دروغگویی را انتخاب نکند. به عبارت دیگر پیامدهای بیان دروغ و بیان حقیقت را در ذهن خود مرور و بررسی کند و خود را از عواقب بد دروغ رها سازد. این تمرین به مرور زمان تبدیل به یک مهارت قوی ذهنی می شود و راست گویی به یک مهارت مهم در زندگی تبدیل می گردد.
2- تصمیم عجولانه ممنوع
چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟
چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجة خوبی به همراه داشته باشد؟ و…
سؤالات بالا را به دقت بررسی کنید و دربارة پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کلة میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید.
اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی در خیلی از موارد، نتیجة تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به شما بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید. در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزة خود تان را نیز ارزیابی کنید.ذهنتان را متوجه شخص یا جملة قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟
3- طرف مقابل را درک کنید
تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بوده اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید:
شاید این حرفی که می خواهم بزنم، درست نباشد، اما لطفا صبور باشید…
برداشت من این است که… آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
می دانم که شاید اشتباه کرده باشم، اما می خواهم شما هم بدانید که…
سعی کنید حتما نشان بدهید که احساس طرف مقابل را درک می کنید. مثلا ابتدا بگویید: من درک می کنم که تو عصبانی هستی و… و سپس نظر خودتان و در صورت امکان، راه حل های پیشنهادی تان را ارائه دهید. سعی کنید احساستان را به نوعی در کلام، لحن و رفتار خودتان به مخاطب منتقل کنید:
“من هم از این که علی رغم قول و قرارمون در انجام فلان کار در مدرسه و خارج از مدرسه به تو کمک نکردم. ناراحتم و اشتباه کردمو واقعا ناراحت هستم و تو این ناراحتی را می توانی در چهره من مشاهده کنی.”
سپس توضیح دهید که قصدتان این نبوده که او را تنها بگذارید و به هیچ وجه قصد تخریب او را نداشتید. پس سریع بگویید:
“الان می خواهم برنامه ای در حضور تو تنظیم کنم تا گذشته را جبران کنم.”
اما اگر این کار را نکنید ممکن است کم کم به سراغ جعل واقعیت و نهایتا به سراغ دروغ بروید…
4- نگران انتخاب حقیقت نباشید
اگر وسوسه شدید که دروغ بگویید ، کمی تمرکز کنید . به خاطر داشته باشید که عواقب گفتن حقیقت بر جسم و ذهن شما خیلی ساده تر از عواقب گفتن دروغ است . انتخاب گفتن حقیقت فواید زیادی در بر دارد که یکی از آن ها حفظ سلامتی جسمی و عقلی شماست.
با یک عذر خواهی ساده (اگر کار اشتباهی انجام داده باشید) و اقدام به جبران اشتباه ، خیلی زود همه چیز رفع خواهد شد و دیگر لازم نیست مدام نگران فاش شدن دروغ تان باشید.
خیلی ساده با گفتن حقیقت ماجرا و به گردن گرفتن مسئولیت کارهای تان ، احترام دیگران را به دست میآورید و حتی ممکن است دیگران حمایت تان هم بکنند.
همچنین اعتبار راستگو بودن را به دست میآورید . البته درست است که ممکن است دیگران بفهمند که اشتباه کرده اید اما صداقت همیشه بهترین سیاست است و حداقل آن این است که از استرس فاش شدن دروغ تان زخم معده نمی گیرید.
در این صورت دیگران هم با شما صادق تر خواهند بود و این مزایای زیادی دارد . دیگر نگران این نخواهید بود که ممکن است دیگران به شما دروغ گفته باشند.
اگر فرد صادق و راستگویی باشید ، بر دیگران اثرگذارتر خواهید بود . مردم به شما اعتماد میکنند . شاید برعکس به نظر برسد اما افراد راستگو معمولاً بیشتر از افراد دروغگو به چیزهایی که در زندگی میخواهند ، دست مییابند و اگر به آنچه که میخواهید برسید ، استرس کمتری در زندگی خواهید داشت.
اگر راستگو باشید ، خواب بهتر و راحت تری هم خواهید داشت ، سالم تر غذا خواهید خورد و همه این ها باعث می شود ظاهر بهتری پیدا کنید.
5- صداقت داشتن و قبول اشتباهات بهترین راه است
برخی بیش از اندازه نادان هستند، ذهنشان کار نمی کند، توانایی های خود را بیش از اندازه بالا تصور می کنند و فکر می کنند که در مرکز توجه جهان قرار دارند. آنها تصور می کنند که با اتکا به دروغ به راحتی می توانند خودشان را از شر تمام مشکلات خلاص کنند، اما در نهایت دود این کار وارد چشمان خودشان می شوند.
زمانی که دروغ می گویید نه تنها ارزش شما در نظر اطرافیانتان از بین می رود، بلکه انسانیت شما نیز نابود می شود. گفته هایتان حقیقت ندارند، همه آنها وهم و فریب هستند. در این حالت چگونه می توانید انتظار داشته باشید که دیگران شما را جدی بگیرند؟
اگر کسی دروغ بگوید چیزی نمی گذرد که به او برچسب دروغگویی می چسبانند و نام چوپان دروغگو بر او می گذارند. همه چیز برایتان تمام خواهد شد. زمانیکه در شرایطی گیر می کنید که برای رهایی از آن مجبور هستید اندکی قوه تخیل خود را به کار بیندازید، بهتر است دهنتان را ببندید و چیزی نگویید. به جای دروغ گفتن به اشتباهاتتنان اعتراف کنید و تا در نظر همگان بزرگتر جوه کنید. صادق باشید و همه مردم را نیر به صداقت فرا خوانید. هر کاری که انجام دهید نتیجه آن را بزودی می بینید حال چه در شغل چه در زندگی خانوادگی.
بیاد داشته باشید که چینی ها دور زمان را به صورت یک چرخه در نظر می گیرند که همه چیز روزی به سمت جایگاه اولیه خود باز می گردد؟ این حقیقت دارد.
حرف ها و دروغ هایی که از دهانتان خارج می شود درست مثل شمشیری است که به دست دشمن می دهید، پس هیچ گاه به دست افراد سلاحی ندهید تا در آینده بر علیه خودتان از آن استفاده کنند.
نتیجه گیری
یادتان باشد دروغتان چه مصلحتی باشد چه اغراق کردن یک چیز یا چه یک دروغ کامل و درست و حسابی، هر چه که باشد یک دروغ است.
خیلی وقت ها نمی فهمیم که چیز ساده ای مثل انتخاب کلماتی که بر زبان می آوریم می تواند باعث مریض شدن ما شود اما حقیقت دارد. دروغ زندگی و سلامتی شما را بر هم می زند اما حقیقت و راستی و درستی روحتان را تقویت می کند و علاوه بر آن دروغ موجب رنجش دیگران می شود.
پس اجازه ندهید که ترس بر رفتارهای شما و انتخاب کلماتی که بر زبان می آورید مستولی شود زیرا سلامت روحی و جسمی تان را به خطر خواهید انداخت. دروغ شما را به بند می کشد ولی حقیقت آزاد و رهایتان می سازد.