وقتی پابلو پیکاسو نوجوان بود

وقتی پابلو پیکاسو نوجوان بود

من مطمئنم که همه با شنیدن اسم ” پابلو پیکاسو” زود به یاد یک آقای نقاش با طرح های عجیب و غریب، چهره زن هایی  با دو تا بینی و سه تا چشم و دستای کج و معوج می افتید، البته او همان کسی ست که نقاش کبوتر صلح بود.t وقتی پابلو پیکاسو نوجوان بود

  حالا می خواهم برایتان از دنیای کودکی و زندگی نوجوانیش بگویم تا بیشتر با او آشنا شوید. پابلو در سال 1881 در کشور اسپانیا متولد شد.  پدرش یک معلم نقاش درس خوانده به اسم “جوز روئیزبلنکو” و مادرش “ماریا پیکاسو” بود.این پسر بچه  قدی نسبتا کوتاه و چشمان سیاه  و خیره کننده داشت اما سری پر شور و اراده ای قوی مثل کوه داشت.  تا 20 سالگی بانام پدرش او را می شناختند اما بعد فامیل خودش را به نام خانوادگی مادرش تغییر ‌داد.

 پابلو از کودکی به کشیدن نقاشی علاقه ی زیادی داشت البته همه بچه ها به رنگ کردن و کاغذ سیاه کردن علاقه مندند ولی حساب او از بقیه جدا بود. مطمئنا می پرسید چرا؟ او از سن 10سالگی از پدرش که  معلم یک آموزشگاه هنری بود، اصول اولیه نقاشی را یاد گرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی هایی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می‌کرد.

نکته جالب این که در مدرسه  به جای توجه به درس و معلم، مدت ها به ساعت خیره می شد و حرکت آهسته ی عقربه ها او را جادو می کرد. او در زمینه درس خواندن مثل خیلی از بچه های دیگر تند و سریع نبود بلکه بدون کمک پدرش که هنگام امتحان باید کنارش می نشست نمی توانست در درس ها نمره قبولی به دست بیاورد.

پابلو برای رقابت با پدرش ازسن کودکی، طراحی را شروع کرد و از نظر رسم کردن خط ها و قدرت تخیل پردازی زیادش بسیار مورد توجه بود. تا جایی که در سن 12 سالگی از پدرش  بهتر نقاشی می کرد. استعداد پیکاسو آن چنان پدرش را  شگفت زده کرد که بنا به گفته ی خود او قلم، تخته و رنگ خود را به او داد و اعلام کرد که دیگر هیچ وقت نقاشی نخواهد کرد.

پابلو پیکاسو نقاش و مجسمه ساز

به دلیل هوش و استعداد سرشار این نوجوان هنرمند همیشه و در تمام سنین خانواده اش با او مثل یک نقاش بزرگ رفتار می کردند. به همین دلیل وقتی که در سن پیری به نمایشگاه نقاشی کودکان رفت با افسوس گفت : “اولین نقاشی مرا هرگز نمی شد در نمایشگاه کودکان به نمایش گذاشت چون خامی و سادگی کودکی در آن ها نبود. من خیلی زود از آن دوره ی رویای شگفت انگیز بیرون آمدم. آن موقع طراحی هایی می کشیدم که کاملا آکادمیک بودند و دقت و درستی آن ها هنوز هم مرا می ترساند و با شادمانی می گفت وقتی به سن این ها بودم می توانستم مثل رافائل طراحی کنم اما یک عمر طول کشید تا توانستم مثل این ها طراحی کنم” و شاید حسرت کودکی از دست رفته اش باعث  شد که طراحی های او به سادگی دوران کودکی باشد.

علاوه بر نقاشی، او علاقه خیلی زیادی به  مجسمه سازی داشت و به خاطر شهرت پدرش توانست اولین نمایشگاه خود را در سن 15 سالگی در بارسلونا برگزار کند.

پابلو پیکاسو

زمانی که پیکاسو 16 ساله بود تابلوی علم و نیکوکاری او برنده مدال طلا از نمایشگاه مالاگا و نشان افتخار از نمایشگاه ملی مادرید شد.خانواده اش، او را به آکادمی سلطنتی ” سن فرناندو” در مادرید سپردند اما چون از آموزش های خشک خسته شد به پرسه زدن در خیابان ها مشغول شد. البته گاهی نیز به موزه ” پرادو”  می رفت و در آن جا به شدت تحت تاثیر هنر قرار می گرفت.

 در نوزده سالگی اسپا نیا را ترک کرد و به پاریس رفت تا با مشهورترین نقاشان زمانه خود آشنا شود و آثار آن ها را ببیند.  به هر حال او سال های سال به زندگی دشوار تن داد،گرسنگی کشید، از سرما لرزید  ولی شب و روز نقاشی کرد تا  بالاخره به جایی رسید که یکی از آثارش در یک مزایده به قیمت 26 میلیون دلار به فروش رسید.

او در مجسمه سازی، قلم زنی، حکاکی روی چوب، معماری و … مهارت داشت و همیشه به دنبال چیزهای نو می گشت مثلا وقتی برای شرکت در نمایشگاهی تصمیم به ساخت مجسمه گاو گرفت به سادگی فرمان دوچرخه ای را به زین آن وصل کرد.

پابلو پیکاسو

پیکاسو تا مدت ها نقاشی هایی به سبک واقعی می کشید و در چند دوره از زندگیش شیوه های خود را عوض کرد تا بالاخره نقاشی هایی به سبک جدید را در دنیا پایه گذاری کرد که این  سبک امروزه به سبک ” کوبیسم” مشهور است و در اوایل قرن بیستم به ثبت رسیده است.

پابلو پیکاسو

نگاه متفاوت

او در نقاشی هایش سعی کرده به اشیاء و افراد از زاویه های مختلف نگاه کند و همه را یک جا نقاشی کند. برای مثال در تابلو ی بانوی گریان زنی از نیم رخ نقاشی شده اما هر دو چشم او نیز در تصویر دیده می شود.مشهور ترین تابلو او گرانیکا نام دارد که پابلو در این نقاشی سیاه و سفید ظلم ها و ترس ها را از بمباران شهر گرانیکا  که در جنگ های داخلی اسپانیا اتفاق افتاد به خوبی نشان می دهد.

پابلو پیکاسو

پابلو پیکاسو بیش تر عمر خود را در فرانسه گذراند و در سال 1973 در همان جا از دنیا رفت.

جهان (4)

5/5 - (1 امتیاز)
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

4 پاسخ

  1. پیکاسو در نوجوانی هرگز فکر نمی کرد شهرت جهانی پیدا کند شاید اگر چنین فکر می کرد. هرگز به این موفقیت نمی رسید.

  2. عزیزانم سعی کنید در طول زتگی تان حتما هنزی را یاد بگیرید.زیرا نه تنها به شما لذت و دریچه دیدتان را وسعت می بخشد،بلکه سرمایه ای است که هیچ دزد و راهزنی قادر به غارت آن نیست

  3. پیکاسو زندگی سختی داشته ولی با تلاش بسیار به زندگی ایده ال خود دست یافته و موفق شده.
    نه پیکاسو بلکه بسیاری از دانشمندان و مشهوران چه در زمینه علمی و چه فرهنگی در خانواده های سطح پایین و فقیر بوده اند و این نکته بسیار با اهمیت است که با تلاش بسیار و با نادیده گرفتن موقعیت اجتماعی خود به بسیاری از هدف ها و ارزو های خود رسیده اند و توانسته اند نام خود را بر صفحه هستی جاودان کنند. پس باید این نکته را در نظر گرفت که سرنوشت انسان ربطی به جایگاه اجتماعی او ندارد و اگر کسی بخواهد به چیزی برسد هیچ چیز مانع او نخواهد شد. فقط کافی است برای رسیدن به ان از تلاش دست نکشیم و نا امید نشویم.
    با تشکر از این مطلب بسیار زیبا و هدفمند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها