پنجره جوهری ابزاری برای شناختن خود

خودشناسی اولین و مهمترین قدم در راه رسیدن به موفقیت است. وقتی هدفی برای خودمان مشخص می‌کنیم و می‌خواهیم برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنیم، قبل از هر چیز باید بدانیم ما چه توانایی‌ها و مهارت‌هایی داریم و چه طور می‌توانیم از آن ها برای رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم.

پنجره جوهری نام عجیبی است که این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس به نام جو لوفت و هری اینگهام، که برای نخستین بار آن را شرح دادند، ترکیب شده است. آنان برای وصف جنبه های مختلف خود این اصطلاح را به کار گرفتند. اندازه هر خانه نشان دهنده آگاهی از رفتار، احساسات و انگیزه‌های خود است. این پنجره به شما این فرصت را می‌دهد که حوزه‌هایی از زندگی‌تان که احتمالاً قبلا هرگز درباره‌ آن نیندیشیده‌اید را اکتشاف کنید.

همین طور که در زندگی بیشتر خود را می‌شناسید، اندازه هر یک از این چهار پنجره می‌تواند تنظیم شود. پنجره جوهری از چهار بخش تشکیل می شود که عبارتند از: عمومی (آشکار)، کور، پنهان و ناشناخته که در جدول زیر مشخص شده است:

خودشناسی.سایت نوجوان ها (1)

۱- منطقه عمومی (خود آشکار): نشان‌دهنده جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که توسط او و دیگران معلوم است.

۲- منطقه کور (خود کور): نشان‌دهنده جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.

۳- منطقه پنهان (خود خصوصی): نشان‌دهنده جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.

۴- منطقه تاریک (خود ناشناخته): نشان‌دهنده جنبه‌هایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.

پنجره جوهری ابزاری برای شناختن خود

قسمت اول پنجره جوهری : بخش آشکار

در این بخش عادت‌ها و رفتارهایی از ما قرار می‌گیرند که هم ما از آن ها آگاه هستیم و هم دیگران آن را در مورد ما می‌دانند. مثلا من برای اینکه مطلبی را کامل متوجه شوم، باید آن را بلند بخوانم و دوستانم هم این موضوع را می‌دانند و در نتیجه سعی می‌کنم این موضوع را به شکلی مدیریت کنم که باعث ناراحتی کسی نشود.

این مهمترین بخش از پنجره جوهری و علم خودشناسی است. هر چه میزان شناخت ما از خودمان بیشتر باشد و دیگران را نسبت به آن آگاه کنیم، علاوه بر آرامش در روابطمان، احساس بهتری هم خواهیم داشت.

بسیاری از خصوصیات ما، مانند رفتار، کردار و گفتار در اثر نزدیکی با دوستان و نزدیکان قابل تعریف است. آن‌هایی که در محیط مدرسه، خانواده و جامعه دارای تلاش و خلاقیت مداوم هستند، می توانند اعتماد جامعه و نزدیکان خود را به سادگی حاصل کنند. این بخش شامل موارد زیر است:

1. اطلاعات واقعی: جایی که زندگی می‌کنید، روابطی که دارید، دوستان و مواردی از این دست.

2. احساسات: افراد و چیزهایی که دوست دارید و به آن‌ها اهمیت می‌دهید.

3. انگیزش: چیزی که باعث می‌شود شما شروع به کار کرده و به آن کار اهمیت دهید.

4. رفتارها: اینکه چگونه با مردم رفتار و تعامل می‌کنید.

5. خواسته‌ها: اهداف و خواسته‌هایتان در زندگی.

قسمت دوم پنجره جوهری : بخش کور

این قسمت شامل بخشی از رفتارها و احساسات ماست که خود ما از آن آگاه نیستیم اما دیگران آن را می‌بینند. این بخش را می‌توان تا حدودی معادل اصطلاح سایه در نظریه یونگ دانست. شما باید به جنبه‌هایی از زندگی و شخصیتتان که تاکنون برایتان ناشناخته بوده‌اند آگاه شوید.

مثلا من فردی غرغرو هستم، خودم شاید متوجه غر زدن‌های مداومم نباشم اما دیگران بعد از چند جلسه صحبت با من کاملا متوجه این مسئله می‌شوند.

یا مردم شما را به‌عنوان فردی الهام بخش و خلاق می‌بینند اما شما اعتقاد دارید تا‌کنون کار خاصی نکرده‌اید که این ویژگی را در خود دیده باشید.

منطقه کور در واقع خط قرمزهایی است که ما بدون آن که بدانیم، به دیگران نشان می‌دهیم و دیگران هم روابطشان با ما را بر اساس آنچه در این منطقه می‌بینند، تنظیم می‌کنند. به همین دلیل بهتر است که تا جای ممکن این رفتارها و احساسات کم شوند، چون خودمان نسبت به آن آگاهی نداریم.

برخی انسان ها نسبت به فعالیت اکثر مردم معترض و منتقدند، اما توانایی دید مشکلات خود را ندارند. لذا در صورتی که به کار و فعالیت عملی مبادرت کنند، آهسته آهسته ابعاد بخش کور شخصیتشان روشن شده و بدین وسیله می توانند خود را از گرداب گرفتاری، تنگ نظری و عقده ها نجات دهند.

قسمت سوم پنجره جوهری : بخش پنهان

خودشناسی در این بخش بیشترین معنی را دارد. این قسمت از پنجره جوهری شامل رفتارها و احساساتی است که ما خودمان از آن آگاه هستیم، اما اجازه نمی‌دهیم دیگران متوجه آن بشوند. مثلا من فرد حسودی هستم و به اینکه دائما همکارم مورد توجه رئیسمان قرار می‌گیرد حسادت می‌کنم، اما در ظاهر لبخند می‌زنم و موفقیت‌های او را تبریک می‌گویم.

همچنان که افراد دیگر را بیشتر می‌شناسید، ممکن است تصمیم بگیرید که از طریق خود افشایی، اطلاعات بیشتری را درباره خودتان با آن ها در میان بگذارید. ممکن است وقتی نسبت به کسی احساس اطمینان می‌کنید و احساس می‌کنید که می‌توانید به او اعتماد کنید، تصمیم بگیرید که اطلاعات شخصی خود را با او در میان بگذارید.

این قسمت معمولا جایگاه ترس‌ها و حساسیت‌های ماست. بدیهی است که هر شخصی بخش خصوصی حتی در مورد افکار و احساساتش داشته باشد، اما با بزرگتر شدن این بخش ما بیشتر در خودمان فرو می‌رویم و گوشه‌گیر می‌شویم که ادامه این روند می‌تواند برای رفتارهای اجتماعی ما به شدت خطرناک باشد.

در برخورد با این نوع احساسات باید سعی کنیم با خودمان روراست باشیم، ببینیم واقعا چرا ما چنین احساسی داریم؟ آیا این مشکل راه حلی دارد؟ تا جایی که می‌توانیم احساساتمان را با دیگران در میان بگذاریم و در واقع منطقه آشکارمان را بزرگتر کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم.

ممکن است یک شخص صاحب استعداد، لیاقت و توانایی باشد، اما بر مبنای عوامل روانی، نتواند نتایج تجارب خود را به دیگران نمایش دهد.لذا شخصیت او از دیگران پنهان می ماند. او باید، جهت آزمون لیاقت و استعداد، پنجره های خاصی را باز کند. باید عرصه را برایش مهیا و با استفاده از روش های ایجاد انگیزه و تفویض صلاحیت، لیاقت و استعداد او را به تجربه گرفت تا بدین وسیله صفات پنهان او آشکار گردد.

پنجره جوهری ابزاری برای شناختن خود

قسمت چهارم پنجره جوهری : بخش ناشناخته

این قسمت مثل یک اتاق تاریک است. افکار و احساساتی در آن وجود دارد که نه ما از آن باخبریم و نه دیگران. در واقع این بخش، در سطح بالا از آگاهی فردی، باید تقریبا از بین برود، چون ممکن است مهارت یا استعدادی داشته باشیم که به علت‌های مختلف مثل عدم اعتماد به نفس هرگز سراغ آن نرویم و موفقیت‌های ناشی از آن را برای همیشه از دست بدهیم. حتی ممکن است که همه توانایی‌های طبیعی‌تان را نیز نشناسید.

ممکن است رفتارها و نگرش‌هایی وجود داشته باشند که شما از کودکی داشته‌اید ولی توجه کمی به آن‌ها کرده‌اید، در حالی که آن‌ها بر رفتار شما به‌ عنوان یک بزرگسال تأثیر دارند. برای مثال، شما ممکن است اعتماد به مردم را سخت بدانید چون‌که وقتی یک بچه بودید، احساس رها شدن کرده‌اید، اگر چه همیشه مهربان، یاری‌گر و مودب هستید ولی در شکل دادن دوستی نیاز به زمان دارید.

در واقع افراد موفق و رهبران بزرگ، کسانی هستند که بخش آشکارشان بزرگترین قسمت ماتریس خودشناسی‌شان است و البته با حفظ قسمت‌های پنهان، آن را به حداقل می‌رسانند.

چنین افرادی در جامعه محبوب هستند و خیلی زود با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و تبدیل به دوستان خوبی می‌شوند. برای اینکه به این سطح از خودشناسی برسیم و بتوانیم فردی موفق در زندگی‌مان باشیم، باید با خودمان روراست باشیم و تمام آنچه که از رفتارها و احساساتمان می‌دانیم را روی پنجره جوهری بنویسیم. حالا باید سعی کنیم که از دوستان و اطرافیانمان بازخورد بگیریم و یادمان باشد که همین نظرهاست که می‌تواند ما را تبدیل به فردی بهتر کند.

چگونه خودم را بهتر بشناسم؟

یک پنجره جوهری بکشید، همه چیز را درباره خودتان فهرست کنید: مهارت‌ها، استعدادها، احساسات و افکارتان. همچنین از افراد دور و برتان بخواهید هر چیزی را که درباره شما می‌دانند، بگویند. سپس آن‌ها را با چیزهایی که خودتان درباره خودتان می‌گویید، تطبیق دهید تا ببینید دیگران چه چیزهایی درباره شما گفته‌اند که خودتان نمی‌دانستید و چه چیزهایی را نگفته‌اند در حالی که شما آن‌ها را دارید.

شما باید در نهایت به موارد زیر بیندیشید و سعی کنید جنبه‌های کور، تاریک و ناشناخته خود را کشف کنید.

1. آگاهی از ویژگی های بدنی و جسمانی (کمی چاق‌ام)

2. آگاهی از نقاط قوت (خلاقیتم خوب است)

3. آگاهی از نقاط ضعف (از حرف زدن در جمع می‌ترسم)

4. آگاهی از افکار خود (همیشه شکست می‌خورم)

5. آگاهی از باورها و ارزش های خود (هیچ وقت محیط را آلوده نمی‌کنم)

6. آگاهی از اهداف خود (می‌خواهم اطرافیانم در آرامش باشند)

7. آگاهی از اینکه از نظر دیگران چگونه هستید (از نظر دیگران خسیس هستم)

8. آگاهی از ابعاد عاطفی‌ و هیجانی خود (در روابط خود کمی زود اعتماد می‌کنم، چون نیاز به محبت دارم)

 

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها