همیشه در رابطه با اینکه چطور والدین با فرزندان ارتباط صحیح برقرار کنند صحبت شده اما این بار می خواهیم والدین را هدف قرار داده و رفتار والدین و نحوه ارتباط نوجوانان با آنان را بررسی کنیم که بتوانید بهترین ارتباط را با آن ها داشته باشید.
قبل از اینکه به بررسی تفاوت های رفتار والدین بپردازیم بهتر است کمی در مورد علت عدم رضایت فرزندان از والدینشان بدانیم:
-عمدهترین علت عدم رضایت ما از والدین و احساس فاصله زیاد بین خودمان و آنها، مقایسهای است که به صورت ناخودآگاه و بعضاً آگاهانه انجام میدهیم.
مثلا ممکن است والدین خودمان را با رفتارهای مورد پسند والدین دوستانمان مقایسه کنیم که در این مقایسه معمولا والدینمان شکست خواهند خورد زیرا فقط یک رفتار از والدین دوستمان را که عمدتا رفتار خوبی است دیده ایم و مقایسه کردهایم. یادمان باشد هیچ انسانی، چه در موقعیت فرزندی و چه والدی، کامل نیست. هنر آن است که انسانها را آنگونه که هستند بپذیریم و دوست داشته باشیم.
-عموما فرزندان فکر می کنند پدر و مادر برای نسل دیگری هستند و آنها را درک نمی کنند و همین باعث دلخوری و عدم ارتباط درست با آن ها می شود، بنابراین فرزندان با این فکر از والدین فاصله می گیرند و کمتر با آنها صحبت می کنند.
-رفتار والدین ما تابعی از اطرافیان مانند همسر و فرزندانشان است و اثرگذارترین و مفیدترین تغییرات زمانی حاصل میشود که تغییر از نگاه ما و از رفتار ما آغاز شود. به عبارتی با تغییر در رفتار خودمان، می توانیم والدینمان را به بازخورد مطلوب واداریم.
یادمان نرود که هر کس به اندازه زحمت و محبتی که برایمان میکشد شایسته و سزاوار قدردانی، ستایش و احترام است و لذا پدر و مادر ستودنیترین عناصر زندگی ما هستند که احترام در مقابل آن ها فضایی نامحدود دارد.
تفاوتهای رفتاری والدین
برای اینکه شناخت بهتری نسبت به فضای خانواده و رفتار والدین خود داشته باشیم بهتر است بدانیم والدین ما جزو کدام یک از دسته بندی های زیر هستند. براساس این شناخت می توان رفتار متناسب با آنان را انجام داد تا کمترین تنش و درگیری را در خانواده داشته باشیم.
۱-رفتار والدین مستبد (خودکامه)
الگوی تربیتی در این خانواده ها، بر مبنای سخت گیری های بی مورد، تنبیه بدنی، دستورات پی در پی و انتظارات بی جا، عدم احترام به فرزندان، عدم توجه به احساسات و عواطف و عدم اجازه اظهار نظر به فرزندان در دستور کار قرار دارد.
فرزندانی که در این خانواده ها پرورش می یابند عموماً گرفتار ویژگیهای زیر می شوند:
-احساس حقارت و کوچک بودن می کنند.
– شخصیت مستقل ندارند.
– از خودباوری و اعتماد بنفس تهی اند.
– به توانمندی های خود واقف نیستند.
– نسبت به دیگران افکار منفی دارند.
– بیشتر به دیگران متکی اند.
– قدرت تصمیم گیری ندارند.
– استعداد و خلاقیت کمتری از خود نشان می دهند.
– از انجام یک وظیفه به خوبی بر نمی آیند.
– و از همه مهمتر با والدین و اطرافیان خود دچار کشمکش و درگیری اند و با اصول و فرهنگ خانواده خود به شدت تعارض دارند.
در مقابل این والدین باید با آرامش و اعتماد به نفس صحبت کنیم و بدانیم که نفس حرف زدن مهم نیست بلکه مهم آن است که بتوانیم منظور خودمان را به درستی بفهمانیم. استفاده از واژگان درست و اعتماد به نفس برگه برنده ما در برخورد با ایندسته از والدین است. در کمال آرامش موضوع و خواسته خود را باید مطرح کنیم و در صورت عصبانیت و بحث سکوت کرده و مجدداً در شرایطی مناسبتر موضوع را مطرح کنیم و خود را هرگز به صورت یک آدم بیخیال و بیتوجه نشان ندهیم.
۲- رفتار والدین همه چیز دان
اینگونه شخصیتها در همه زمینهها متخصص هستند، در هر موضوعی ابراز عقیده کرده و حتی در صورت اشتباه، آن را قبول ندارند. در رویارویی با این گونه والدین بهتر است که شما برای پرسیدن و گرفتن نظر پیش قدم شوید و اجازه دهید که این نیاز در مورد موضوع دلخواه و انتخابی شما ارضا شود. چنانچه با نظر اشتباهی روبه رو شدید، بهتر آن است که آن لحظه سکوت کرده و از تذکر دادن فوری اجتناب کنید. کمی بعدتر پیش آمده، از او بخواهید بیشتر فکر کند و مسأله را اینگونه مطرح کنید:
نظرات شما همیشه برای من کمک بزرگی است. راستی اگر مسئله اینطوری نبود – همان راهنمایی اشتباهی که خود والد انجام داده – و این گونه بود – نظری که صحیحتر و بهتر است – چه کار کنم؟
چنانچه بعد از این صحبت دیگر هیچ نگویید و مجال تفکر را به آنها دهید، این عمل سبب میشود که بعضاً به اشتباه خود پیبرده و نظر درست شما را مجدداً به عنوان نظر و راهنمایی خود مطرح کنند. مهم این است که آنچه می خواستهاید انجام شده و به آن رسیدهاید.
۳-رفتار والدین مداراگر
الگوی تربیتی در این خانواده ها، بر مبنای مدارای شدید و دادن آزادی عمل افراطی به فرزندان، تسلیم در برابر خواسته هایشان، توجه بیش از حد به تمایلات و خواسته های فرزندان شکل گرفته است.
فرزندانی که در این خانوادهها پرورش می یابند عموماً گرفتار ویژگیهای زیر می شوند:
فقدان احترام و سپاسگذاری به والدین
بی مسئولیتی در انجام کارها و پذیرش تعهدات
از رشد عاطفی و اجتماعی بسیار پائینی برخوردارند.
هنگام ورود به جامعه پرخاشگرند و از همه طلبکار هستند.
رفتارهای دیگران را نمی پذیرند.
دچار خود بزرگ بینی اند و خود را مهم تر از دیگران می دانند.
۴- رفتار والدین منظم
این اشخاص به طرز آشکاری دقیق و حسابگرند. منطقی حرف زدن را دوست دارند. واقعیات را به طور ملموسی درک کرده و از خیال بافی و بیخیالی به دورند. محیط اطرافشان تمیز و منظم است و شما در حیطه نظارتی آنها چارهای جز تبعیت از نظم ندارید. در مقابل اینگونه والدین و برای فرار از جبر نظم افراطی سعی کنید که ظاهر رفتاری و محیطی خود را نزدیک به سلیقه آنها نشان دهید. با آنها منطقی صحبت کنید و به گونهای رفتار نکنید که احساس کنند نسبت به مسائل اطراف خود بیخیال هستید. حتی اگر واقعاً چنین است. اتاق و محیط اطراف شخصی خودتان را در حد معقول و نه افراطی منظم نگاه دارید.
۵- رفتار والدین ساکت و کم حرف
این شخصیتها چهرههایی سرد و بیاحساس داشته و به ندرت ابراز عقیده میکنند. اگر شما والدینی دارید که اینگونهاند و دوست دارید که با آنها هم کلام شوید بهتر است خودتان پیش قدم شوید:در کنار آنها نشسته و مختصر و مفید از خود و کارهایتان بگویید، زیرا آنها حوصله شرح و تفسیر فراوان ندارند. سپس از آنها در مورد مسائلی که میدانید باید در آن روز انجام میدادند بپرسید. به طور مثال:
– روغن ماشینتونو عوض کردید؟
– ایراد ماشین برطرف شد؟
– مادر، امروز که دکتر رفتید، مطب شلوغ بود؟
۶- رفتار والدین پرخاشگر
این دسته از آدمها پیروز شدن در نزاعها را دوست دارند و دیگران را با تندی وادار به قبول خواستههای خود میکنند. والدینی که با کوچکترین حرفی به شدت عصبانی شده، فریاد میزنند ولی این حالت در آنها خیلی زود فروکش میکند. در واقع با داد زدن نوعی انرژی منفی را از درون خود تخلیه میکنند. از اینرو سکوت و آرامش شما و تواضعتان در برابر این حالات، مدت زمان این تخلیه را کوتاه کرده و باعث میشود که فضا زودتر به حالت عادی بازگردد. در صورتیکه ایستادگی و بحث کردن شما باعث میشود که دایره عصبانیت از حال به گذشته کشیده شده و مسأله دلخواه شما بینتیجه بماند.
فقط سکوت کنید. بعد از آرام شدن شرایط، مؤدبانه از اینکه آن ها را عصبانی کردهاید عذرخواهی کنید، حتی اگر مقصر نبودهاید و در مورد موضوع مورد نظرتان مجدداً صبحت کنید. شاید راهکارهای زیر به برقراری سریع تر آرامش در فضای گفتگوی شما کمک کند:
– در مواجهه با بیمنطقی رفتار والدین صحبت به مراتب کار گشاتر از خصومت است.
– در هنگام دعوا از واژگان بد استفاده نکرده و تن صدای خود را بالا نبرید.
– در مقابل اینگونه والدین و در این شرایط محکم نشسته، پا روی پا نیاندازید و با چیزی بازی نکنید.
– هرگز با والدین خود قهر به معنای ترک کلام نکنید، حتی اگر آنها با شما صحبت نکردند.
– با محکم بستن در، ترک محل و … نشان میدهید که قصد اصلاح رفتار والدین را دارید که این امکانپذیر نبوده و به ضرر شما است.
۷- رفتار والدین آزادمنش (معتدل)
الگوی تربیتی در این خانواده ها، بر مبنای نظارت و کنترل دقیق بر رفتار فرزندان، تکریم و ارزش گذاری، استفاده از اظهار نظر ایشان، مشارکت دادن در تصمیم گیری ها، مشارکت با فرزندان، برخورد منطقی، پرهیز از تنبیه بدنی، پذیرش فرزندان با نقاط ضعفشان، گوش دادن به سخنان فرزندان، اختصاص وقت مخصوصی برای فرزندان، احترام به توانمندی های ایشان و ابراز مداوم توجه و محبت به فرزندان شکل گرفته است.
نتیجه ای که از این الگوی تربیتی حاصل می شود و فرزندانی که در این خانواده ها پرورش می یابند به قرار زیر است:
دارای اعتماد به نفس لازم هستند.
برای کسب استقلال خود تلاش می کنند.
دارای ابتکار و خلاقیت و سازندگی هستند.
می توانند در اوج مسئولیت پذیری باشند.
معمولاً تضادی با والدین ندارند.
در اوج سازگاری با اصول، فرهنگ و انتظارات منطقی اطرافیان هستند.
نگران و مضطرب نیستند.
از والدین حرف شنوی لازم را دارند.
نسبت به احساسات و عواطف دیگران پذیرائی لازم را دارند.
فردی آرام با خلق و خوی معتدل هستند.
نتیجه ای که از این بحث حاصل می شود عبارت از این است که در عصر ارتباطات و دورانی که به دلیل تأثیرات وسیع و عمیق محیطی بر نسل امروزی زمینه های گسست فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی فرزندان و والدین به شدت وجود دارد، برای به حداقل رساندن این فاصله و شکاف و تقویت ارتباطات صحیح فی مابین و حفظ گرمای موجود کانون خانواده، می بایست خانواده ها بر انتخاب الگوی صحیح تربیتی دقت و اتفاق نظر داشته باشند.
بدون شک با توجه به ویژگی هایی که دربار الگوها و مدل های تربیتی برشمردیم، الگوی (خانواده های آزادمنش) مناسب ترین و کارسازترین الگو برای تأمین خواست و آرزوی هر خانواده ای است و به همین میزان که این الگو، والدین را به نمونه خانواده موفق و فرزندانی سازگار و آرام و ارزشمند نزدیک می کند، بهکارگیری مدلهای دیگر، خانواده را از مسیر اصلی توفیق و آرامش که موهبتی الهی به خانواده است دور و دورتر می کند.
چگونه یک زندگی خانوادگی خوب داشته باشیم؟