چند بار به دوستانم دروغ گفتم

پرسش

من چند بار به دوستام دروغ گفتم درباره زندگی شخصیم مثل محل زندگیمون، چون نمی خواستم از روی محل زندگی قضاوتم کنن. وقتی دروغامو میفهمیدن یکجوری راضیشون میکردم که یادشون بره دروغ گفتم. خیلی پشیمونم چون دوستامو دارم از دست میدم.
دلم نمیخواددروغ بگم. از این کار متنفرم، ولی دلمم نمیخواد از روی چیزایی مثل تحصیلات خانواده، مدل گوشی، مدل ماشین خانوادمون و این چیزا قضاوت بشم.
مدرسه برام مثل جهنم شده، ازتون خواهش می کنم کمکم کنید.

پاسخ خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت

دوست خوبم
همین قدر که خودت هم متوجهی کار درستی نکرده ای پیشرفت خوبیه
یادت باشد که تا زمانی که خودت کاری را انجام دهی که نشان دهد از روی ظواهر خودت را قضاوت نمیکنی. وقتی در این باره دروغ میگویی معنایش این است که خودت هم با همین ملاکها قضاوت میکنی.
بنابراین اول در ذهنت این موضوع را حل کن تا جایی که برای خودت محل زندگی و سطح زندگی مهم نباشد.
بعد هم به دوستان صمیمی ات اگر هر زمانی حرف میش آند صادقانه نیتت را بگو که چرا بیشتر تمایل داشتی به گونه دیگری شرایط خودت را نشان دهی. توضیح خودت باعث میشود دوستانت کمتر از تو دلگیر شوند.
یک بار برای همیشه خودت را از این شرایط رها کن و بپذیر که این آشفتگی حالت پیامد کار نادرستی است که انجام دادی و اینطوری تاوان آن را پس میدهی و دیگر برایت ترک خواهد شد.

موفق باشی

کاربران عزیز

شما می توانید سؤال خود را از طریق راه های زیر ارسال نمایید:

1- ارسال پرسش از طریق دیدگاه (کادر پایین صفحه)

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
با یکی از دوستام مشکل دارم

2- ارسال پرسش به آدرس ایمیل info@nojavanha.com

3- ارسال پرسش به آیدی تلگرام @site_nojavanha

امتیاز به این نوشته

5 thoughts on “چند بار به دوستانم دروغ گفتم

  1. . میگوید:

    سلام من دو سال پیش به یکی از دوستام که با هم فامیل هم هستیم یه دروغ بزرگی درمورد یک نفر که باهاشون مشکل داریم گفتم الان میترسم همه بفهمن بنظرتون بهش بگم که دروغ گفتم ؟!

  2. Lalis میگوید:

    سلام من به دوستم درباره مامانم دروغ گفتم گفتم که با ماشین تصادف کرده و مرده و پیشش چند بار درباره این قضیه گریم گرفت. بعد ۱ ماه گفتم نباید بهش دروغ میگفتی. امروز بهش گفتم که مامان بابام طلاق گرفتن از هم ولی مامانم نمرده. ازش بابت دروغی که گفتم عذر خواهی کردم. ولی جواب خوبی نگرفتم. گفت من دیگه دوستت نمیشم چون کسی که دروغ میگه باز هم دروغ میگه من دیگه دوستیمو باهات بهم میزنم. و من رو بلاک کرد. خیلی ناراحت شدم و استرس گرفتم. ولی تصمیم گرفتم که مهرماه مدرسه ها باز شد ازش عذر خواهی کنم و براش یک دسته گل ببرم. ممنون میشم اگر کمکم کنید که چیکار کنم من رو ببخشه و دوباره باهم دوست بشیم چون اون دوست خیلی خوبیه و من دوست ندارم از دستش بدم.

    • جمال رادفر (دبیر هیئت تحریریه سایت ) میگوید:

      پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
      به نظرم حق با دوستت است و دروغگویی خصوصا در دوستی بسیار ترسناک است. خصوصا اینکه چنان با آب و تاب تعریف می کردی که خودت هم باورت می شد و گریه می کردی!
      بنابراین ممکن است دوستت وحشت کند که مبادا باز هم دروغ های دیگری در کار باشد.
      اگر خودت واقعا به اشتباهت پی برده ای و دیگر قصد دروغگویی نداری، در این صورت مطابق برنامه ای که داشتی حتما با دسته گل یا هدیه ای ادامه دوستی را پیشنهاد بده اما مهم تر از آن لازم است با او گفت و گو کنی و برایش توضیح دهی که چقدر نبودن مادر و پدرت در کنار هم برایت تلخ بوده که در ذهنت داستان مرگ مادر را ترسیم کرده ای و البته به خودت قول بده که در مورد مسائل خانواده و والدینت لزوما با دوستت صحبت نکنی تا بیشتر او را از دست ندهی.

  3. nojavanha.com میگوید:

    کاربر عزیز “زینب”
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    دوستی های خوب بسیار دلنشین هستند و خوشحالم که تو چنین تجربه ای داری اما از همین دوستی هاست که میتوانیم یاد بگیریم و بزرگتر بشویم. چیزی که لازمه در ارتباط با دوستت بیشتر تمرین کنی این است که صرف ناراحت شدن او گفتگو را ترک نکنی. او باید بداند که تو از رفتارش غمگین میشوی و باید بدانی که دوستان خوب لزوما نباید در انحصار یکدیگر باشند و گاهی هم نیاز است تا با دیگران گفتگو کنند و ارتباط داشته باشند. وقتی این حرفها را با او در میان نمیگذاری هم اجازه نمیدهی تا او متوجه اشتباهاتش شود و چیزهای درست را یاد بگیرد و هم خودت به رفتاری عادت میکنی که نشان میدهد به احساس خودت و غمگینی ات توجهی نداری و حس دوستت را بر خودت ارجح میدانی که این رفتار درست نیست.
    توصیه اینکه در اولین فرصت بدون اینکه اتفاق تازه ای رخ داده باشد با او گفتگو کن و از احساس و افکارت به او بگو.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  4. زینب میگوید:

    من ۱۳ سالمه و عاشق دوستم هستم و رابطه ی نزدیکی باهم داریم و شیش ساله که باهم دوستیم و باهم دیگه خیلی راحتیم
    اما اون بعضی وقت ها وقتی با بقیه ی دوستام تو مدرسه جلوی چشمش ارتباط برقرار میکنم ناراحت میشه و با من قهر میکنه و فردا آشتی میکنه
    ومن هیچ وقت بهش نگفتم که از کارش ناراحت میشم چون میدونم وقتی بگم بهش ناراحت میشه
    اما این رفتارش منو آزار میده چیکار کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *