داشتن حس خوشبختی در گرو رسیدن به تک تک آرزوها و خواستههایمان نیست. شاید با پی بردن به نکات هرچند کوچک، بتوانیم حس خوشبختی را در وجودمان زنده کنیم.
گاهی اوقات احساس میکنیم به آن چه که دوست داشتیم نرسیدیم یا حس خوبی نسبت به خود یا زندگیمان نداریم. اما داشتن حس خوشبختی در گرو رسیدن به تک تک آرزوها و خواستههایمان نیست. شاید با پی بردن به نکات هرچند کوچک، بتوانیم حس خوشبختی را در وجودمان زنده کنیم. در ادامه با ما همراه باشید تا قدم به قدم یاد بگیریم که چگونه احساس خوشبختی کنیم.
ناامیدی میتواند به راحتی حال هرکسی را بد کند. با این حال همیشه باید به یاد داشته باشید که شما تحت کنترل تصمیمهای خود هستید و باید به چیزی که تلاش میکنید بهدست بیاورید، به شخصیت و به زندگی خود احترام بگذارید. گاهی اوقات تغییر دادن دیدگاه، همان چیزی است که شما نیاز دارید تا نسبت به خود و زندگیتان احساس بهتری داشته باشید.
با خودتان و دیگران با مهربانی رفتار کنید
ویژگیهای مثبتتان را تقویت کنید
برای ایجاد حس خوشبختی همیشه باید ویژگیهای مثبت خود را یادآوری کنیم. فراموش کردن یا نادیده گرفتن ویژگیهای مثبت و خوبی که لیاقتشان را دارید، بسیار آسان است. آیا شما فردی مثبتنگر هستید؟ آیا فردی دلسوز هستید؟ آیا به خانواده خود اهمیت میدهید و آن ها را گرامی میدارید یا این که فقط به واسطه خون یا انتخابی که کردهاید، با آن ها رابطه دارید؟
با خودتان مهربان باشید
داشتن حس خوشبختی در زندگی، ابتدا با داشتن احساس خوب نسبت به خودتان شروع میشود؛ اگرچه تمرکز کردن روی جنبههای منفی به جای ویژگیهای مثبت، بسیار آسانتر است. به طور آزمایشی ۲۴ ساعت رفتارتان با خودتان را تحت نظر بگیرید. در طول روز فهرستی از زمانهایی که با خودتان حرف زدهاید، تهیه کنید. در پایان روز به حرفهای منفی که به خودتان زدهاید، نگاهی بیندازید. فهرست دیگری تهیه کنید و آن عبارتهای منفی را به روشی مثبت و صادقانه بنویسید.
برای مثال صبح کلیدهای خود را فراموش کردهاید و ذهنتان به طور خودکار به شما میگوید: «ای ابله! کلیداتو جا گذاشتی»؛ این مورد را در فهرست خود یادداشت کنید. در فهرست بعدی، میتوانید این تفکر را اینگونه تغییر دهید: «من ابله نیستم. من کسی هستم که گاهی اشتباه میکنم.»
به خودتان جایزه بدهید
حتما برای رشد و آموزش خود وقت بگذارید. زندگی چالشبرانگیز است و آموزش و رشدتان میتواند به شما انگیزه بدهد که با دیگران مهربانتر باشید. رفتار ما با خودمان، معمولا انعکاس همان رفتاری است که با دیگران داریم. از خودتان شروع کنید، هر روز تمرین کنید که با خودتان مهربان باشید و طبیعی است که این محبت به دیگران نیز برسد. سعی کنید به رستورانی که دوست دارید بروید یا از خوردن دسر مورد علاقهتان لذت ببرید. این مهربانی حتی میتواند شکل سادهتری داشته باشد؛ مثلا موهایتان را کوتاه کنید یا به مراکز ماساژ بروید.
با بدنتان مهربان باشید
اگر شما رفتار خوبی با بدنتان داشته باشید، راحتتر میتوانید با دیگران هم مهربان باشید. البته قرار نیست که سبک زندگیتان را کاملا تغییر بدهید، بلکه کافی است اهداف سادهای طرح کنید و رفتار بهتری با بدنتان داشته باشید. مثلا اگر ورزش نمیکنید، برنامه بریزید که روزی ۱۰ دقیقه پیادهروی خواهید کرد. یا برنامه و رژیم غداییتان را بازبینی و تغییراتی را در آن اعمال کنید که شما را سالمتر میکنند. مثلا اگر هفتهای سه بار فستفود میخورید، آن را به یک بار کاهش دهید.
اهدافی برای مهربانتر بودن تعیین کنید
شما باید حس کنید که در تلاش برای مهربان بودن هستید و باید برای این امر اهدافی تعیین کرده و به آن ها عمل کنید. سپس در پایان روز بررسی کنید که این رفتارها چه تأثیری در شما داشتهاند. آیا از مهربان بودن با دیگران احساس رضایت دارید و فکر میکنید که فرد بهتری شدهاید؟ از جمله اهدافی که میتوانید تعیین کنید این است که مثلا بگویید امروز حداقل دو بار به افراد غریبه لبخند خواهم زد یا در مثالی دیگر بگویید که امروز فردی را که برای کارهایی مثل رنگ کردن منزل یا اسبابکشی نیاز به کمک دارد، پیدا کرده و به او کمک میکنم.
در انجمنها فعالیت کنید
یکی از بهترین روشها برای این که حس خوبی داشته باشید، حضور در انجمنها و انجام کارهای خیرخواهانه است. در دنیا افراد زیادی نیازمند کمک هستند و اگر بتوانید به افراد دیگر کمک کنید، قطعا حس بسیار خوبی خواهید داشت. پس زمانی را به حضور افتخاری در انجمنها اختصاص دهید و در پروژههای خیرخواهانه آن ها شرکت کنید. پروژههایی مثل کمک به افراد بیسرپناه، رسیدگی به حیوانات یا فعالیتهایی از این قبیل.
نسبت به خودتان واقعگرا باشید
از خودتان انتظارهای واقعگرایانه داشته باشید
یکی از مواردی که میتواند باعث شود در مورد خودتان احساس رضایت کنید، این است که انتظارات واقعگرایانه داشته باشید. هر فردی ممکن است در طول زندگیاش با چالشهایی روبهرو شود، احساس ناامیدی کند یا اشتباههایی مرتکب شود. شما باید قبول کنید که این موارد هم بخشی از زندگی هستند، خودتان را آنطور که هستید بپذیرید و انتظارهای معقولی داشته باشید تا در مورد خودتان و زندگیتان حس بهتری داشته باشید.
فهرستی از ویژگیهای خاصتان بسازید
افراد معمولا کنترلی روی ویژگیهای فیزیکی که به ارث بردهاند، ندارند. پس به هیچ وجه نباید برای این موارد خودتان را ناراحت کنید و بهتر است از قید و بند چنین مواردی رها شوید. خودتان را به عنوان یک فرد خاص ببینید که با دیگران تفاوت دارد. شما حتی میتوانید فهرستی از ویژگیهای فیزیکی مخصوص به خودتان تهیه کنید و ببینید که آن ها چطور باعث شدهاند تا شما، به همانی که هستید تبدیل شوید.
علایقتان را یادداشت کنید
شغلی که شما دارید، تأثیر زیادی روی شخصیت و زندگیتان دارد. سعی کنید چیزهایی را که واقعا دوست دارید یادداشت کنید و سعی کنید بین آن ها و وظایف شغلی یک تعادل ایجاد کنید؛ چرا که این تعادل باعث خواهد شد تا در مورد خودتان و زندگیتان حس بهتری داشته باشید. برای مثال اگر به فیلمسازی علاقه دارید، میتوانید در مورد آن با دوستانتان صحبت کنید یا حتی مواردی را که ساختهاید در سایتی مثل یوتیوب به اشتراک بگذارید. در مثالی دیگر اگر شما به موتور سیکلت علاقه دارید ولی کارتان اجازه نمیدهد که تمام وقت به تعمیر موتور سیکلت بپردازید، این کار را به عنوان یک سرگرمی دنبال کنید و در اوقات فراغتتان سراغش بروید.
همه تلاشتان را بکنید و در نهایت نتیجه را بپذیرید
در هر موقعیتی، سعی کنید تمام تلاشتان را انجام دهید. ولی به این مورد هم دقت کنید که همیشه قرار نیست تلاش شما منجر به بهترین نتیجه شود. پس مسئلهای که مهم است این است که بدانید شما همه تلاشتان را انجام دادهاید و دیگر مهم نیست که این تلاش بهترین نتیجه ممکن را در پی داشته است یا خیر. برای مثال فرض کنید که شما قرار بود در محل کارتان در مورد یک موضوعی سخنرانی کنید ولی همان روز به شدت سرما خوردید و سخنرانی آنطور که باید خوب پیش نرفت. در این حالت باید از خودتان سؤال کنید که آیا با وجود سرماخوردگی و مشکلات پیش آمده، همه تلاشتان را برای ارائه یک سخنرانی خوب کردهاید؟ اگر جوابتان به این سؤال مثبت باشد پس دیگر خودتان را بابت این موضوع سرزنش نکنید.
البته صحبت کردن در مورد این کار بسیار راحتتر از انجام دادن آن است. ولی اگر واقعگرایانه به موضوع نگاه کردید و با خودتان در مورد میزان تلاشتان صادق بودید، پس دیگر نباید نگران نتیجه باشید. مثلا در مورد شرایط قبلی که به آن اشاره کردیم، باید قبول کنید که ارتقای شغلی شما فقط وابسته به یک سخنرانی نیست و به عملکرد کلیتان در تمامی جنبهها بستگی دارد. پس نباید به خاطر این که در یک سخنرانی خوب نبودهاید، خودتان را سرزنش کنید.
از شکستهایتان درس بگیرید
به هر حال ممکن است همه ما هر از گاهی در زندگی به هدفی که داریم نرسیم یا در کاری شکست بخوریم. ولی به جای آن که مدام به آن شکست فکر کنید، جنبههای مثبتش را ببینید و از آن درس بگیرید. برای مثال ممکن است شما از فردی خوشتان بیاید و پس از مدتی تصمیم بگیرید که به او پیشنهاد دوستی بدهید ولی این فرد پیشنهاد شما را قبول نکند. در این شرایط نباید به دلیل مخالفت فرد مقابل احساس ناراحتی کنید. در عوض به این فکر کنید که چقدر شجاع بودید که پیشنهادتان را مطرح کردید. یا در مثالی دیگر شما در یک مصاحبه استخدامی شرکت کردهاید ولی در نهایت پذیرفته نشدهاید. به جای این که به دلیل به دست نیاوردن شغل ناراحت شوید، سعی کنید اشتباهاتی را که در مصاحبه کردهاید پیدا و در مصاحبههای بعدی رفع کنید.
همیشه سعی کنید مواردی را که در رسیدن به آن ها شکست خوردهاید، یادداشت کنید تا بتوانید دلایل این شکست را پیدا کرده و از آن ها درس بگیرید.
قدردان و سپاس گزار باشید
یکی از مواردی که باعث میشود رفتار خوبی داشته باشید، این است که قدر داشتههای زندگیتان و حتی چالشهای آن را بدانید. شما میتوانید فهرستی از ۱۰ موردی را تهیه کنید که بابت آن ها احساس رضایت میکنید و سپاس گزار هستید. سپس هر زمان که حس کردید انگیزه کافی ندارید، این ۱۰ مورد را به یاد بیاورید. این فهرست را همیشه در دسترس نگه دارید تا بتوانید در مواقع نیاز سریع سراغشان بروید.
ارزشهای خود را تعیین کنید
هدفتان پیشرفت باشد نه بینقص بودن
یکی از اصلیترین عواملی که باعث میشود در مورد خودتان و زندگیتان احساس خوشبختی داشته باشید، این است که بدانید شما و زندگی مدام در جریان و در حال پیشرفت هستید. تا زمانی که حس کنید پیشرفت میکنید، در مسیر درستی حرکت میکنید. این پیشرفت هم چنین باید به شما انگیزه کافی بدهد و باعث شود احساس رضایت کنید. شما میتوانید این جمله را که «پیشرفت مهم است نه بینقص بودن» چندین بار در طول روز تکرار کنید.
خصوصیات فردی را که دوست دارید به آن تبدیل شوید، یادداشت کنید
طبیعی است که همه ما دوست داریم یک سری خصوصیات و ویژگیها را داشته باشیم. شما میتوانید این خصوصیات را یادداشت کرده و سعی کنید آن ها را در خودتان ایجاد کنید. اگر شما دقیقا بدانید که میخواهید به چه فردی تبدیل شوید و همانطور که در قسمت قبل توضیح دادیم، به «پیشرفت» بیش تر از «بینقص بودن» اهمیت بدهید، پس از مدتی خواهید دید که به اهدافتان رسیدهاید و خصوصیات جدید در شما پدید آمدهاند و این خودش یعنی این که یک گام به خوشبختی نزدیکتر شدهاید.
از افراد منفینگر دوری کنید
بهتر است از افراد و رابطههایی که سودی برایتان ندارند، دوری کنید. در عوض سعی کنید افرادی کنارتان باشند که شما را باور دارند، اعتماد به نفس را در شما بیش تر میکنند و حتی میتوانند در مواقع ناراحتی دوباره به شما انگیزه و امید بدهند. اگر افرادی در اطرافتان دارید که منفینگر هستند، بهتر است از آن ها فاصله بگیرید. حتی میتوانید با افراد در مورد برخوردی که با شما دارند، صحبت کنید. در نهایت هم خودتان تصمیمگیرنده هستید که چه افرادی باید در کنارتان بمانند و کدامها باید حذف شوند. داشتن افرادی که به شما انرژی مثبت میدهند و حمایتتان میکنند، بسیار عالی است و باعث میشود تا احساس رضایت بیش تری از خودتان داشته باشید.
خودتان را ستایش کنید
اگر کارهای مثبتی انجام میدهید، بابت آن ها خودتان را تشویق و ستایش کنید. مثلا اگر هدف شما این بود که در طول روز به دو غریبه لبخند بزنید و این کار را انجام دادید، خودتان را بابت این مهربانی ستایش کنید. چرا که شاید آن فرد غریبه از این لبخند شما بسیار خوشحال شده باشد. هم چنین مطمئن شوید که شما ارزش کارهای مثبتی را که انجام میدهید، میدانید.
داشتن احساس خوشبختی در زندگی خیلی هم سخت نیست، فقط باور کنید که لیاقت خوشبختی را دارید و سعی کنید مواردی را که ذکر کردیم انجام بدهید. آنوقت میبینید کمکم سروکله خوشبختی در زندگیتان پیدا میشود.