پرسش: چگونه به معلمم ابراز علاقه کنم؟ من از سال پیش یعنی بهمن ماه عاشق معلم ریاضیم شدم. خیلی خوبه مثلا اون تیکه کلمه هایی که داره منو دیوونه میکنه. تا ۲۹ بهمن اصلا خبری نداشت که من بهش علاقه دارم اما ۲۹ بهمن تولدش بود. من براش گل خریدم و با بچه ها با هم تولدش رو گرفتیم و اون روز دوستم بهش گفت که من اونو دوست دارم. اونم گفت چند سال پیش هم یه دانش آموزی داشتم اونم منو خیلی دوس داشت. اونم به من ابراز علاقه می کرد مثلا تو کلاس با نگاهاش.
گذشت تا رسید جشن ۴ شنبه سوری. اون روز تو کلاسش خیلی حرف زدیم. گفت من مثل اون شاگرد قبلیش نیستم. گفت اون هی به من پی ام میداد منم خجالت میکشیدم بهش پی ام بدم اما بعد از اون باهاش حرف زدم.
مثلا اون روز محکم بغلم کرد اولین بغل کردنش بود. دستمو گرفت با هم از روی آتیش پریدیم.
عید بهش پیام میدادم حالشو میپرسیدم. از عکساش درست کردم فرستادم براش. گفت تابستون بهت عکس میفرستم رو اونا هم کار کن و فرستاد.
اما…
خلاصه، بعد عید یه روز نیومد. همه بچه ها خوشحال بودن من ناراحت. بعد از ظهر پیام دادم که چرا نیومده بودین نگرانتون شدم ولی با اونا هم اصلا دعوا نمی کنم چون اونا خیلی خوششون نمیاد.
روز معلم براش گل خریدم بغلم کرد.
همین طور الان تابستون هم به خوبی ثمر شد. به کلاساش رفتم، پیام دادم.
الان من از شما یه سوال دارم که اگه جواب بدین واقعا خیلی ممنون میشم.
اونم اینه که من هنگام پیام دادن همیشه مینویسم سلام خوبین؟ مثلا میخوام بدونم به غیر از این چیزه دیگه میتونم بنویسم؟ و راه های دیگه برای ابراز علاقه وجود داره؟ یا تو تلگرام چه جور باهاش حرف بزنم که خوب بشه؟
خودشم ۳۴ سال داره، خیلی دوسش دارم، منم ۱۵ سال دارم.
یکی هم این که یه کارایی که معلم ریاضیم بیشتر از من خوشش بیاد؟
من تلاشمو از بهمن ماه زیاد کردم و تو ریاضی نمرات خوب میگیرم. پیام دادم گل خریدم و خیلی کارای دیگه. به غیر از این کارا دیگه چه کارایی هست؟ چگونه به معلمم ابراز علاقه کنم؟
با دانش آموزانی که بیش از حد به معلم ابراز علاقه می کنند چگونه رفتار کنیم؟
پاسخ
دوست خوبم
شیرین و جالب می نویسی و جزییات را به خوبی به یاد داری. این یکی از توانایی ها و ویژگی های توست. توجه و استفاده از این ویژگی ها باعث می شود که تو خودت باشی و رفتار نمایشی و تصنعی نداشته باشی.
برای اینکه بتوانی به خوبی احساس و علاقه ات را نشان دهی فقط کافیه خودت باشی و نقش بازی نکنی و هر زمان حسی داری با نوشته ها و پیام ها و مطرح کردن آن به زبان ساده دقیقا همان کاری هست که باید انجام دهی.
هم چنین مراقب باش که چارچوب ها را رعایت کنی و افراط در رابطه نداشته باشی. برای مثال وارد سوالات و گفتگو در مورد موضوعات شخصی معلمت نشو، بیش از اندازه عادی پیام نفرست، زندگی ات را برای اعلام اینکه او را دوست داری تعطیل نکن و نگو که مدام داری به او فکر میکنی و برای همین نمیتوانی کار دیگری انجام دهی چون او را نگران می کند و خودش را مقصر احساس می کند، برای همین رابطه اش را با تو کم خواهدکرد.
مدام درس خواندن و موفقیت هایت را بیشتر کن و بهشون اطلاع بده تا از این بابت دلگرم باشند.
البته خواندن مقاله عشق بی اندازه به معلم؛ خوب یا بد؟ نیز می تواند بیشتر به تو کمک کند .
پرسش
امروز مدرسه ما تعطیل شد و من معلمی که عاشقش بودم را با دوستانم بغل کردیم. چگونه متوجه بشوم که او هم مرا دوست دارد؟
پاسخ
چه روز زیبا و دوست داشتنی تجربه کردی. آیا از اینکه او را دوست داری لذت میبری و از این بابت خوشحال هستی؟چطوره به این قضیه اینطور نگاه کنی که دوست داشتن بسیار شیرین است و بهتر است با افکاری که آیا او هم تو را دوست دارد در شرایطی که با او ارتباطی نداری مثل حالا که مدرسه تعطیل شده ذهنت را خسته نکنی و از احساسی که داری لذت ببری.
اما پس از تعطیلات حتما به همین ابراز علاقه ات ادامه بده و اطمینان داشته باش که او متوجه علاقه تو میشود و همین هم مهم است که او علاقه تو را بداند.
پرسش:
سلام من یک ساله به معلمم علاقه دارم. هر کاری بگید کردم. بهش اس ام اس دادم که دوسش دارم و کلا همه کاری کردم. همیشه به فکرشونم و تو مدرسه همیشه حواسم هست کجا هستند.
کمکم کنید لطفا
پاسخ:
یه جواب کلی و ساده به همه کسانی که با ارتباط نزدیک با معلمشون به لحاظ احساسی درگیر هستند اینه که به جز مواردی که در مورد محدوده های خاص این ارتباط در مقاله مربوطه گفته شده، باید گفت موضوع علاقه داشتن به معلم نمیتونه به تنهایی ناراحت کننده باشه اما میتونه در صورت کنترل نکردنش به ناراحتی و پیامدهای نامناسب منجر بشه. اگر در همین حد هست که به ایشان فکر می کنی و یا دوست داری که او را ببینی و … میتونه این حس کمکت کنه که به خاطر او بیشتر درس بخونی ، بیشتر رفتارهای مودبانه داشته باشی و در مجموع طوری باشی که هر معلمی دوست داره دانش آموزانش به همان شکل رفتار کنند.
اما اگر از این راه دور بشه و به جای اینکه کمکی برای بهتر شدن وضعیت کنه تبدیل به شرایطی بشه که نتونی درس بخونی و فکرت از دنیای دانش آموزی و مدرسه خارج بشه، دراین صورت قطعا مناسب نیست و باید به کمک یک مشاور و یا راهنمای بزرگسال و آگاه و حتی در برخی مواقع همان معلم، تلاش کنی که از این شرایط بیرون بیایی.
اما درمورد معلمی که خودش برای دانش آموزش مینویسد که او را دوست دارد باید گفت که ا نتظار میرود ابراز دوست داشتن از سوی معلم در محدوده حرفه ای او باشد و او قصد دارد که ضمن بیان احساس خود، تلاش کند تا زمینه را برای رشد و قوت دانش آموز خود فراهم نماید. بنابراین خوب است فقط تا جایی که این ارتباط و احساس (مانند حالت برعکس آن که پیش از این اشاره شد)، لطمه ای به شرایط رو به رشد و عادی دانش آموز نزند به آن اعتنا کنیم و ادامه دهیم و به محض اینکه متوجه می شویم که این شرایط و ارتباط صحیح ومتعادل نیست، مانند آنچه پیش از این شرح داده شده است با کمک یک بزرگسال آگاه و ترجیحا مشاور، برای پرهیز از ادامه آن دست به کار شویم.
سوال:
من ایام تعطیلات تابستون رو کلاس زبان میرفتم. اونجا یه معلم داشتم که خیلی دوسشون دارم اندازه ی عموی واقعیم یا شاید هم خیلی خیلی بیشتر. و حالا حدودا 4 ماه میشه که من ندیدمشون و دلم براشون خیلی تنگ شده. تصمیم داشتم که برم موسسشون و ببینمشون اما خانواده ام به من اجازه نمیدن که تنهایی برم و هیچکدومشون هم وقت ندارن که با من بیان.
تو این مدت بارها و بارها دلم خواسته که باهاشون تماس بگیرم و صداشون رو بشنوم اما ترسیدم که خانواده ی من با این کار موافق نباشن و باهاشون بحثم بشه. در واقع خانواده ی من از ایشون زیاد خوششون نمیاد اما من خیلی دوسشون دارم.از طرفی دیگه دلم طاقت نداره و نمیتونم تا تابستون صبر کنم تا ببینمشون. دلم میخواد که به مناسبت تبریک سال نو بهشون زنگ بزنم اما هنوز دودلم و نمیدونم که باید چیکار کنم. ازتون خواهش میکنم که کمکم کنید. ممنون.
پاسخ:
دوست خوبم، اینکه میدونی خانواده ات با داشتن چنین رابطه ای مخالف هستند، محکمترین راهنما را در دستت داری که بهت کمک کنه وارد جریان و رابطه هایی نشی که نهایت آن معلوم نیست چگونه خواهد بود. قطعا خودت هم میدانی که داشتن چنین احساسی بیشتر از هرچیز به دوره سنی که در آن قرار داری مربوط است و به همین دلیل هر چیزی که موجب شود تا احساست کنترل شود و نتوانی مطابق میلت رفتار کنی بیشتر به صلاحت خواهد بود.
خوب در شرایط موجود، ناچاری تا دوره بعدی یعنی تابستان صبر کنی و از طرف دیگر مخالفت خانواده هم دلیل دیگری است که در فاصله رسیدن تا تابستان امکان ارتباط بیشتر برقرار نشود، این دو عامل موجب میشود که تو با احساس علاقه ای که در خودت پیدا میکنی، بگذرانی و رفتار دیگری از خودت نشان ندهی.
با این اوصاف میتوانی نتیجه بگیری که با تماس یا پیام تبریک تو به ایشان موافق نیستم و فکر میکنم انتخاب خوبی نیست که بخواهی در خارج از چارچوب استاد و شاگردی، به بیشتر بودن رابطه دامن بزنی.
امیدوارم بتوانی با اراده قوی و به کار گیری منطق بر احساسات درونی ات فائق آیی.
پرسش:
من از پارسال یکی از معلمامو دوست دارم. پارسال خیلی افراطی ایشونو دوست داشتم و هر روز به بهانه ای میرفتم پیشش و نامه مینوشتم براش و … به هر حال پارسال بهش ثابت کردم که خیلی دوسش دارم و اونم فهمید ولی امسال با خودم تصمیم گرفته بودم که مثل یه معلم معمولی باهاش برخورد کنم و دیگه دوسش نداشته باشم.
به خاطر همین یه نامه نوشتم براش و تو نامه اینو نوشتم:امسال آخرین سال من تو دوران راهنمایی هست و امیدورام دیگه به هیچ معلمی علاقه نداشته باشم که باعث بشه یکی رو بیشتر از دیگری دوست داشته باشم و ایشونم به من گفتن که من خیلی از دانش آموزا رو دارم که با اینکه برام عزیزن ولی این باعث نمیشه که من رفتار متفاوتی باهاشون داشته باشم پس تو هم باید از این انتظارا نداشته باشی.
من امسال تمام سعی خودمو کردم تا فراموشش کنم و حتی اگه خیلی هم دوسش داشته باشم، به روم نیارم. یه وقتایی می رسه که اصلا بهشون فک نمیکنم ولی یه وقتایی خیلی ناراحت میشم. به خاطر اینکه فک میکنم دیگه مثل پارسال با هم صمیمی نیستیم و من این سال هیچ بهانه ای پیدا نمیکنم که برم پیشش و هی یاد خاطره های قشنگی که با هم داشتیم میفتم و ناراحت میشم از اینکه امسال اینجوری نیستیم.
میخوام فراموشش کنم. چطوری میتونم این کارو بکنم؟ موندم تو دوراهی وقتی دوسش دارم فکرم پیشش میمونه. وقتی نمیخوام دوسش داشته باشم، یاد خاطره هاش میفتم. واقعا نمیدونم چیکار کنم. امسال تا اندازه توانم جوری وانمود کردم که برام مهم نیس ولی تو باطنم برام مهمه البته اصلا نمیخوام برام مهم باشه یه جورایی لب مرزم نه کاملا دوسش دارم نه کاملا ازش متنفرم. خواهش میکنم ،تمنا میکنم کمکم کنین و زود جواب بدین و منو منتظر نذارین.
پاسخ:
سلام دوست من. پرسش تو یک سوال کلی هست که باید جوابشونو بدونم تا بتونم راحت تر کمکت کنم. برای مثال ، چرا تصمیم گرفتی امسال دیگه معلمت را دوست نداشته باشی؟ آیا این تصمیم به این خاطر بود که احساس کردی ، ایشان کسی یا کسانی را بیشتر از تو دوست دارد؟ اگر این طور است، یعنی سال گذشته متوجه این رفتار در معلمت نمیشدی که به خاطر معلم بودنشان باید به همه توجه میکردند و نمیتوانستند تمام توجه خودشان را به تو بدهند؟
نکته مهم در مساله تو، داشتن رفتاری متفاوت از احساست هست که همین هم موجب شده که بیشتر از گذشته درگیر و غمگین شوی. وقتی کسی تلاش میکنه که احساس درون خودش را به گونه خلاف نشون بده و تظاهر میکنه که در درونش هم نسبت به یک فرد بی تفاوت هست، در حالیکه این رفتار با احساس او متفاوته، در این صورت به خاطر پیامی که با رفتارش به طرف مقابل نشون میده، پاسخی را از او دریافت میکنه که این پاسخ نمیتونه درون او را آرام کنه و همین دلیل موجب میشه که او دچار تعارض بشه. درست مثل تو که احساس درونیت معلمت را دوست داره، اما چون در رفتارت تلاش میکنی که بگی اصلا دوستش نداری، او هم متعاقبا مثل سال قبل رفتار نمیکنه و در نتیجه تواحساس میکنی که او چرا با محبت نیست و مثل قبل نیست، پس او رادوست ندارم.
اما باید بدونی که این چرخه تنها در درون خودت وجود داره و دیگران مانند معلمت نمیتوانند از این موضوع مطلع باشند که بخواهند به تو کمکی بکنند. هرچند کاملا در این مورد تاکید دارم که افراط تو در دوست داشتن دیگران مانند معلمت نابجا و نامقبول است که خودت هم به آن اشاره کردی، اما فکر میکنم اینکه تلاش کردی با وانمود سازی خلاف احساس خودت مساله ات را حل کنی، در واقع مشکلی را بر قبلی اضافه کردی.
پیشنهاد من این است که با معلمت گفتگو کنی و او را در جریان اتفاقاتی که برایت افتاده قرار بدی و البته در نهایت هم او را در جریان این موضوع بگذاری که میدانی این افراط مناسب نیست و در واقع تو از او درخواست میکنی که از این به بعد به تو کمک کند که بتوانی تعادل بین احساس و رفتارت برقرار کنی و البته هر دو را تحت کنترل خودت درآوری. به نظر میرسد این راه میتواند برای تو بسیار سودمند باشد.
پرسش:
من یه مدت خیلی معلمم را دوست داشتم.
اون از هر لحاظ برای من یه معلم خیلی خوب بود و من از ته قلب دوستش داشتم و یکی دیگه از علت هایی که من بهش علاقه مند شدم این بود که اون نسبت به بقیه بچه ها خیلی به من توجه می کرد و نه تنها خودم بلکه بقیه ی دانش آموزان هم این رو درک می کردن اما من سعی می کردم که توجهاتش رو پیش دوستام انکار کنم و علاقه خودم نسبت به اون رو پنهان نگه دارم. الان حدودا دو ساله که از شروع این ماجرا می گذره با این که خیلی سعی کردم فراموشش کنم ولی نتونستم. از اون طرف توجهات اون نسبت به من هر روز بیشتر میشه. بچه ها میگن اون تورا خیلی دوست داره و ….
تصمیمی گرفتم این موضوع رو بهش بگم به هر سختی بود بهش گفتم چقدر دوستش دارم اما نمیدونم چرا بعد از اون اینقدر نسبت به رفتاراش احساس ترحم می کنم. احساس می کنم اون داره به خاطر من خودشو اذیت میکنه و به من توجه می کنه. احساس می کنم رفتاراش صادقانه نیست و فقط برای جلب رضایت منه.
خواهش میکنم کمکم کنید تا از این احساس ترحم شدید خلاص شم.
پاسخ:
دوست عزیزم اگر به مطالبی که پیش از این در رابطه با همین موضوع کار شده است توجه کنی متوجه می شوی که این احساس و اتفاقات چندان هم دور از ذهن نیست و این مهم است که چگونه رفتارهای مناسبی داشته باشی تا یک احساس ساده به یک مشکل بزرگ تبدیل نشود.
در حال حاضر از این که احساست را با معلمت در میان گذاشتی جای سرزنش ندارد. اما اگر در این کار افراط کنی حتما دردسر ساز خواهد شد. هم چنین لازم است خیلی هم به چیزهایی که از فکر و برداشت شخصی خودت بیرون می آید توجه نکنی. این که حالا تصور می کنی او دارد به زحمت می افتد تا به تو توجه کند و یا خودش را اذیت می کند و یا دلسوزی و ترحم میکند میتواند تنها از توهم و خیال تو ایجاد شده باشد. اگر جای تو باشم این احساس را با او در میان می گذارم و اگر او مرا قانع کرد که چنین چیزی وجود ندارد خواهم پذیرفت و به این تصورات پایان خواهم داد. توصیه می کنم تو هم همین را ه را پیش بگیری.
پرسش:
سلام ببخشید من معلممو خیلی دوست داشتم ولی الان رفته امریکا. تا حد زیادی تونستم از شدت علاقم ازش کم کنم ولی خب بازم دوست دارم که معلمم باشه. در واقع همه بچه ها دوست دارن چون معلم خیلی عالی بود. میشه یه راهنمایی بکنید تا من و افراد مثل من از شر عشق و عاشقی نسبت به معلما چه در اینده و چه در زمان حال خلاص بشن؟
پاسخ:
دوست خوبم، از اینکه قدر دان خوب بودن افرادی که در زندگی به شما خدمتی ارائه کرده اند هستید جای تحسین دارد. این پاداش هر فردی است که تلاش می کند خوب باشد و به درستی با دیگران رفتار کند. اما پاداش هم زمانی برای او لذت دارد و برای شما منفعت که به حد و اندازه خودش باشد.
بدیهی است که امکان این که در حال حاضر ایشان معلم شما باشند وجود ندارد و روشن تر آن که گذشت زمان، موجب می شود تا شما بهتر بتوانید با شرایط جدید و نبودن ایشان سازگاری داشته باشید. بر این اساس و به قول خودت، در حال حاضر مهم این است که از این به بعد چنان رفتار کنی که دیگر محبت و عشق عمیق موجب محدودیت و آزار تو نشود. برای این منظور خوب است برای هر نوع محبتی محدوده ای تعریف کنی و هر زمان که داری از آن محدوده عبور می کنی به خودت تذکر بدهی تا دوباره برگردی.
برای مثال، یکی از نشانه ها و راه های آغاز دلبستگی بیش از اندازه داشتن به دیگران، فکر کردن بیش از اندازه به آن ها است. بر این اساس به خودت می گویی اگر در زمانی که در خانه هستم، بیش تر از یک بار فکر آن معلم به سراغم آمد، یعنی دارم از محدوده خارج می شوم. این یک تعریف برای حدود علاقه مندی توست. حالا اگر از این حدود خارج شدی، باید کارهایی را جایگزین آن کنی. مانند این که در همان موقع خودت را مجبور کنی بلند شوی، از تنهایی خارج شوی و با مادرت صحبت کنی. این یعنی این که اجازه نمی دهی آن فکر بیش تر از حدود تعیین شده ذهنت را به خودش مشغول کند.
به این ترتیب می توانی در مورد سایر رفتارها هم که به وابستگی عاطفی ختم می شود، خودت رشته کنترل را به دست بگیری و از اندازه لازم دور نشوی. حتما می دانی که این یکی از راه هایی است که به تو کمک می کند و راه های دیگری هم وجود دارد که با توجه به شناخت خودت و تسلطی که باید در این رابطه داشته باشی و البته تکیه بر خلاقیتت، بهترین راه ها در دست خودت است.
پرسش و پاسخ هایی در باره علاقه به معلم
171 پاسخ
به نام خدا سلام وقت بخیر من ۱۳ سالمه من کلاس هفتم هستم یدونه معلم ریاضی دارم عاشقشم حاضرم جونمو براش فدا کنم خیلی دوستش دارم تو کلاس همیشه موقع درس دادن بهم نگاه میکنه تو جه میکنه بهم همیشه بهم میگه درس رو یاد گرفتی ؟ منم میگم ( با توجه به یادگیری جواب یا مثبت یا منفی) اون زنه منم دخترم) بعد من همیشه ۲۰ میگیرم فعلا تا الان که اذر ماه سال ۱۴۰۳ من خیلی دوست دارم بهش بفهمونم عاشقشم ولی نه با حرف باید چی کار کنم؟؟ تروخدا زود جواب بدید…
به نام خدا
سلام دوست عزیز تو باید توجه معلم ت رو جلب کنی) یعنی جلب توجه کنی) به زبان ساده تر بگیم باید دل معلم رو نسبت به خودت به دست بیاری یکی از راه های بدست آوردن توجه اش اینه که وقتی یک روز به صورت اتفاقی نمیاد مدرسه بهش زنگ یا پیام بدی و حالشو بپرسی ولی (فضولی ) نکنی
و برای مناسبت های خاص کادو بیاری برای معلمت و ….
و با کار دیگر می تونی توجه اش ر. جلب کنی فقط باید زیاده روی نکنی چون دیگه زحمت هات به هدر میرود
نصفی از راه کار های ابراز علاقه این است.
امیدوارم بتونی موفق باشی در کارهایت .
(با عشق.. یک معلم راهنمایی)
من یه معلمی دارم دبیر علومه سال قبلی نهم بودم میومد سر کلاسمون کم کم علاقم بهش خیلی زیاد شد.اونم یجوریه بعضی وقتا با من خیلی سرده ولی با بقیه بچه ها با حوصله صحبت میکنه،اونقدر علاقم بهش زیاد شد که حتی فقط بخاطرش صبح تا شب درس میخوندم تا فقط یکم به من توجه کنه. یه بار باهم بحثمون شد اما فکرکنم بیخیالش شده چون آخرای سال بغلش کردم،چند باری بهش پیام دادم اما اون سرد جوابمو میداد حتی بعضی وقتا اصلا جواب نمیداد،وقتی میبینمش سرخ میشم و یخ میزنم نمیتونم باهاش حرف بزنم. من شخصیت خیلی مغروری دارم و نتونستم بهشون بگم که بهشون علاقه دارم،میدونم چنده شنبه ها کدوم کلاسا میره و میدونم تو دفتر کجا میشینه و نمیتونم بهش نگاه نکنم،میدونم چه آلرژی داره و وقتی خسته س و میره خونه نگرانشم، تابستون شد و من کل تابستون فکرم پیشش بود
اصلا نمیخواستم که امسال سال دهم بیاد چون من رشته ی دیگه ای رو انتخاب کردم و اون فقط تجربی درس میده و دیدنش بهم عذاب میده اما اومد.
فقط دوشنبه و سه شنبه ها میاد.
من به دوستام گفته بودم که ازش خوشم میاد(الان رفتن کلاسش) اما از موقعی که بهشون گفتم یجوری حرف میزنن انگار میخوان حرصمو دربیارن که ما اونو داریم تو نداری،همشون هم میگن ما ازش بیشتر خوشمون میاد اما نمیدونن من اینجا دارم میمیرم.امروز دیدمش سعی کردم یه صحبتی رو باهاش باز کنم،داشت از کلاسش بیرون میرفت که بهش گفتم خانم فلانی اومده؟،خیلی آروم با دستاش گفت نمیدونم بعد مستقیم رفت دفتر معلما همین. بقیه دخترا باهاش راحت صحبت میکنن اونم بهشون سلام میکنه و لبخند میزنه اما برا من هیچی. من خیلی بهش اهمیت میدم
دلم میخواد بهش ابراز علاقه کنم و بهش بگم چه حسی دارم چون دیگه واقعا طاقت اینکه اون رو با دوستام ببینم ولی با من نه. حس میکنم از من خوشش نمیاد و من رو نادیده میگیره منم میخوام که بهش حس نداشته باشم اما دست خودم نیست
تروخدا کمکم کنید چیکارکنم هروقت ببینمش بهش زل میزنم و دلم درد میگیره
سلام خسته نباشید
من توی آموزشگاه زبان به یک نفر علاقه دارم . با ایشون کلاس ندارم اما خیلی علاقه دارم حتی خجالت هم میکشم با آن روبهرو شوم
چیکار کنم هم رفع بشه خجالتم و ایشون یکمی متوجه بشن
من باهاشون کلاس ندارم
دوست خوبم
کاری نداره، فقط کافیه سوالاتی از درس ها داشته باشی با مثلا یک ضرب المثل پیدا کردی و بری ازش بپرسی که آیا میدونه معنی اش چیه . این طوری باهاشون مواجه میشی و سوالت را می پرسی بدون اینکه حرفی درباره دوست داشتن بزنی کلا توجه ایشون را جلب می کنی.
سلام دوستان من کلاس هفتم هستم امسال و پارسال معلم کلاس شیشمم خیلی معلم خوبی بود و من شدیدا بهش علاقه پیدا کردم جوری ک هنوزم ک هنوزه دوسش دارم و هراز گاهی پیام میدم بهش و حالشو میپرسم ک اکثر وقتا جواب من را نمیدهد و من امروز بهشون گفتم ک خانم شما بخاطر جواب دادن من یک بار ناراحت شدین و الان خودتون جواب نمیدید…. و ایشون هم گفتم ک کار دارند و دست شون بنده و قضاوتم الکیه و…..
خلاصه من خیلی ناراحت شدم و پیامامو پاک کردم تو پیامام بهشون گفتم ک خیلی دوست داشتم امسال معلم مون باشی امسال معلم های هفتم خیلی نیس و زبون بدی دارن و شما از گل نازک تر نمی گفتید بهمون و الان کاش حداقل شمارو داشتم …. خلاصه از همین حرفا داشتم و من ب شدتتتتت ب کمک تون نیاز دارم لطفاااا کمکم کنید من میدونم رفتارم اشتباهه باهاش اما وافعا اونقدر دوست شون دارم ک حتی متوجه رفتارم نشدم …. ایشون بخاطر اینکه پیامامو پاک کردم دلخور شدن و گفتن چرا پاک کردی متاسفم الان من چیکار باید بکنم واقعا بدجور رفتارم بد شده بخاطر دلتنگی و نبود ایشون هست من واقعا هیلی خیلی زیاد وابسته شونم با هزار زحمت تونستم در طول سال قبل بهشون ابراز علاقه کنم خیلی برام سخت بود ابراز علاقه ولی هدیه میدادم مثل کتاب عطر و…. ک خیلی دوست داشتن … نمیدونم چرا ولی خیلی با من سرد رفتار میکنند بنظرتون الان من چیکار کنم ؟؟؟
دوست خوبم
اینکه او را دوست داری اصلا ایرادی نداره ولی هر سال که بزرگتر نیشی با حقیقت های بیشتری از زندگی آشنا میشی مثلا اینکه لزوما هر دوست داشتنی قرار نیست هر سال با بودن در کنار ما تکرار بشه، حالا هم باید بپذیری که هر چند او را دوست داری ولی نمیشه در کنارت باشه ، پذیرفتن این مساله تو را آروم میکنه و دیگه از این رفتارها که خودت هم میدونی نادرست هستند انجام نمی دهی.
حالا هم مدام او را با دیگر معلمان مقایسه نکن، تلاش گن با معلمان امسال هم ارتباط خوبی بگیری، ازشون عذرخواهی کن و بگو کمی اوضاع از دستت خارج شده بوده و در تلاش هستی کنترل بر احساساتت را در دست بگیری و سعی کن با احتیاط و مراقبت تعادل در ارتباط و پیام دادن ها را رعایت کنی.
من به یه اکادمی زبان میرم و اونجای یکی تدریس میکنه که من ازش خوشم میاد ولی باهاش کلاس ندارم.میشه کمکم کنید باهاش حرف بزنم و صمیمی بشم؟
سلام من ی دخترم ۱۶ سالمه کلاس دهمم از سال هفتم ی معلم زبان داشتیم که الآنم هستن امسال که قرار شد ایشون برا دبیرستان نیان من خیلی ناراحت شدم چون ایشون خیلی خوب درس میدن یهو برام با بقیع فرق کرد همه تلاشمو کردم ایشون بیان ب مدیر گفتم معاون گفتم تو گروه ها هی میگفتم که ببینن مدیر ولی هیشکی نمیخواست بیاد بالاخره اون اومد و منم خیلی خوشحال شدم از اون موقع بهش خیلی علاقه مند شدم مثل مامان خودم میدونستم هر چی میگفت ناراحت نمیشدم اونم ی جورایی رفتاراش فرق کرد خیلی صدام میکرد از نام خانوادگی ب اسم کوچیکم صدام کرد اصلا ندیده بودم تو این چند سال یکیو با اسم کوچیک صدا بزنه خلاصه رفته رفته من علاقم بهش بیشتر شد اونم همین طور تا جایی که بقیع معلما بعضاً حسودی میکردن ایشون همیشه از من دفاع میکردن هر چی میشد ب ایشون میگفتم روزی ک نبود میگفتم ای کاش منم نمیومدم مدرسه هر روز صبحونه رو میرفتم پیشش خودش صدا میکرد خیلی شوخی میکردیم همه کاراشو میسپرد ی روز انشا داشتیم من ایشونو نوشتم معلمم نفهمید همه بچه ها گفتن که خانم رو میگم و منم گفتم بله ی وضعی شد روز معلم هم براش کادو گرفتم میدونستم ماگ دوست داره همونو خریدم براش خیلی خوشحال شدد خلاصه
همه اخلاقامو میدونه منم اونو
الان که تابستان شده فک میکنم نبینمش خیلی بد میشه سال دیگ هم که میرم یازدهم معلوم نیست باز ایشون بیان یا نه ولی امسال خدا رو شکر اومدن ایشالا سال دیگ هم بیااان
الآنم چت میکنیم ولی نه خیلی ایشونم کار دارن زیاد منم درس
میخوام بپرسم تابستون چجوری بهش پی ام اینا بدم بفهمه ب یادشم؟
دوست خوبم
چقدر خوب است که از این علاقه برای رشد و پیشرفت درسی هم استفاده کردی و در عین حال مراقب حریم بین خودتان هم بودی.
مهم است برای اینکه همچنان و تا سال های آینده این رابطه با سلامت برقرار باشد تلاش کنی که مثل حالا حدود ارتباط را نگهداری، تعداد پیام هایی که ارسال می کنی هر روز و پشت سر هم نباشد، گاهی که حرفی داری قبلش ازشون سوال کنی که آیا اجازه داری صحبت کنی یا مزاحم وقت شان نیستی؟ خلاصه هر چه بیشتر آداب ارتباط را رعایت کنی همان قدر ایشان بیشتر متوجه علاقه و احترام تو می شوند و ارتباط تان پایدارتر می ماند.
خیلی ممنونم از راهنماییتون
سلام خسته نباشید
من ۱۶ سالمه و کلاس دهم هستم.
چطوری میشه وقتی معلم ادبیاتم زیاد بهم توجه می کنه ، کاریش کنم منو ول کنه و توجهش نسبت به من کم شه ؟
اخه واقعا خجالت می کشم وقتی یک معلم زیاد بهم توجه می کنه. البته همه معلم هام هم به من توجه دارن اما معلم ادبیاتم بیشتر از همه.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
نمی دانم چرا توجه صرفا معلم ادبیات تو را ناراحت می کند. اما بهترین کار این است که اگر رفتار خاصی که نادرست است موجب جلب توجه او می شود داری آن را ترک کنی برای مثال اگر قانون کلاس را زیرپا می گذاری و …
اما اگر بر عکس دانش آموز درس خوان و قانونمندی هستی پس در یک نامه ضمن اینکه از او تشکر می کنی بابت توجهی که به تو دارد، از او خواهش کن به دلیل احساسی که داری برخی رفتارها را درباره تو کمتر انجام دهد و چند مثال بزن . مثلا بگو ممکنه لطفا موقع نوشتن روی تخته، اجازه دهید من مطالب را در دفتر خودم بنویسم و پای تخته نیایم و …
اگر صرفا چند رفتار را مثال بزنی هم برای ایشان روشن خواهد بود و هم موجب دلگیری ایشان نمی شود.
سلام من ۱۷ سالم هست کلاس موسیقی میرم و بعد از چند جلسه استادبا من ارتباط خوبی داشت جوابدیاممو میداد بهم اهمیت میداد شوخی باهام میکرد سر همین کار هاش عاشقش شدم قبلا هم با کسی در رابطه بوده ولی دیگه نیست تو ذهنش هست ها ولی الان و فکر میکنم نیست خیلی باهم خوب بودیم استوری که میذاشت ریپلای که میکردم سر اون استوری جرو بحث میکردیم حتی یبار بهش زنگ دیم گفتیم استاد نمیای کلاس گفتش نه گفتم نیای دیگه منم نمیام گفت مهم نیست ناراحتشدم و فرداش نرفتم کلاس بعد بهم پیام داد و گفت قهری منم گفتم نه نیستم وهمین جرو بحث ها بود که گفت هفته بعد میبینمت بعد از این ماجرا من تو زندگی شخصی ایشون دخالت کردم دیدم که دیگه جوابمو نمیده سرد شده که یه روز بهم گفت این کار رو کردی گفتم که من اینکار رو نکردم باور نکرد که مدرک و نشونش دادم و انگاری باورش شده بود
بعد اون روز باهام خوب شد زیاد صمیمی نیست مثل اول ولی خب هنوز خوبه جوابمو میده ولی تمام اینکار واقعا منو عاشق خودش کرده با کسی که در ارتباط بود اون الان ازدواج کرده ولی نمیدونم چکار کنم میترسم بهش احساسمو بگم دست رد بزنه یا بگه هوله اصن نمیدونم چرا غرورم نمیزاره دوسه بار خواستم بگم که دوستمزنگبزنه بهش بگه که یکی تو کلاستون هست که خیلی شمارو دوست داره عاشقت ن شده هواشو داشته باشین ولی نمیدونم چکار کنم استادم ۳۰ سالشه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
بهترین کار این است که صرفا خودت باشی، عهدی و طبیعی رفتار کنی و در عین حال در انجام فعالیت های مربوط به درس ایشان اصلا کم نگذاری و نشان دهی که چطور با عشق و علاقه این کار را دنبال می کنی.
سعی کن در گفتن علاقه ات عجله نکنی زیرا همان طور که خودت هم احتمال می دهی ممکن است پاسخ مثبت دریافت نکنی و طبیعتا همین ارتباط معمول را هم از دست خواهی داد. پس رابطه تان را به یک دوستی که در آن افکار نزدیک تر شدن و … موج می زند مسموم نکن و یک همراه و فرد عاقلی که می داند چه کار می کند باقی بمان.
سلام من کلاس دهم هستم و ۱۵ سالم هست معاون آموزشی دارم که خیلی با دانش آموزان رابطه خوبی داره ولی تا وقتی که دانش آموزا خوب باشن
من دوران متوسطه اول به یکی از معلما علاقه داشتم و چند روز اول مدرسه من ناراحت بودم که پیشش نبودم از معاونم درمورد مشاور مدرسه پرسیدم و گفتن مدرسه مشاور نداره گفتن چی شده و من باهاشون صحبت کردم رابطه ما رفته رفته خیلی صمیمانه شد جوری که بغلم میکنن و بوسم میکنن و دستم میگیرن و همه جوره باهام شوخی میکنن که من از حالت افسردگی بیرون بیام یه بار در مورد فرزندانشون صحبت کردن و…..
درسم خیلی خوبه و اخلاقم هم خیلی خوبه همه مدرسه ازم راضی هستنا و تعریف میکنن
حتی بنا به دلایلی کل کلاس یک نمره از انضباط شون کم شد ولی از انضباط من کم نشد
و الان وقتی معاونم به بقیه بچه ها محبتی میکنه من اذیت میشم
لطفا بهم راهکار بدید
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
می توانم ترس و نگرانی را در نوشته هایت احساس کنم ترس از اینکه او را از دست بدهی یا اینکه او به دیگران هم محبت کند. اما باید این را بپذیری که او معلم سایر دانش آموزان هم هست خصوصا در کار معاون مدرسه او چاره ای ندارد که با دانش آموزان بسیاری ارتباط داشته باشد.
بدیهی است این حق همه بچه ها است که از مهر و روی خوش او بهره مند باشند. بنابراین باید با خودت کنار بیایی که انتظار داشته باشی او به دیگر دانش آموزان نیز ارتباط داشته باشد. و البته خوشحال باشی که بچه های بیشتری مهربانی او را دریافت می کنند و حال شان خوب است.
اما بخشی از نگرانی ات برای از دست دادن او به رفتار و تصمیم گیری های خودت مربوط می شود. غیر از اینکه لازم است همچنان درس خوان و مودب باشی باید مراقب باشی که او را نگران نکنی. برای مثال اگر تو در نزدیک تر شدن به او زیاده روی کنی یا اگر ابراز کنی که از ارتباط او با دیگر دانش آموزان ناراحت می شوی یا اینکه وابسته شوی در این صورت او نگران این ارتباط می شود و ترجیح می دهد از تو دوری کند. پی به این جنبه از رفتارهای خودت هم فکر کن.
یه ناظم تو مدرسه هست از اول امسال باهام رو لجه😐. من با یکی از بچه ها شوخی میکردم ادعا میکردم ازش میترسم گفت زنگ میزنم مامان😑😑. الکی پلکی منو دعوا میکنه خانوادم هیچی بهش نمیگن هیچکی دل خوش ازش نداره ناظمم از یه بچه خوشش اومده اون بچهه هم منو اذیت میکنه به من میگه … واقعا که از تو انتظار نداشتم زنگ میزنم مامانت بیاد مدرسه🙁.( اخه اوسکل اون منو اذیت میکنه به من چهههه😡😡😡.ح
همه بچه ها خدا ازش میترسن بجز یکی که فقظ بلده رییس بازی در بیاره😒😒
شیشمیا مارو اذیت میکنن هیچی بهشون نمیگه توپ مارو میگیره میده به شیشمیا بعد فقط یه بار ما یه ریزه اشتباه کنیم
مارو میکشه. اگرم نکنیم الکی متهم میکنه😑اشغاله بخدا
بخدا من بچه ی بدی نیستم هر معلمی سر کلاس میاد به احترام پا میشم. یه بار برف اومد بچه های کلاس اعتراض میکردن من ارام گفتم خانم چرا نمیتونیم بریم بیرون ناظمه اینشکلی کرد به من گیر میدی گیر واقعی رو نشونت میدم😡😡. هی سر کلاسا میگفت کلاس تموم شد من با … کار دارم منم هه از زیرش در میرفتم نمیرفتم پیشش مگه اجباریه زنگ اخر بدو بدو رفتم خونه فرداشم کاری به کارم نداشت😏😏😎.
یکی از بچه ها خورده بودن زمین به جای اینکه به ما یخ بدن به شیشمیا دادن🤬😠😒😒 بعد به ناظمه گفتم ناظمم گفتش مهم نیست. رفتم به معلمم گفتم معلمم ناظمو دعوا کرد بعد ناظمه گفت من نگفتم برام مهم نیست.
یک دروغگوییه😒😒
ولی هه خیال کرده منم بلدم هر وقت گیر میده از خودم دفاع میکنم 😎😎😎.ناظمه باهام داره اروم اروم خوب میشه یکی دیگه افتاده باهام رو لج 😒😒 سر کلاس انلاین با تاخیر وارد شدم بعد مارو فرستادن تو گروه که قران تمرین کنیم بعدش وسط خوندن قطع شدم وقتی وصل شدم از شوخی گفتم خانم کار سایت خیلی زشت بود موقع خوندن منو قطع کرد معلمه اینشکلی کرد کار شما زشت بود دیر اومدی😒😒. شرط میبندم اگه حضوری بود پوزخند میزد
خبر مرگ این معلمایی که با ادما الکی رو لجن🤲🤲
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
از اینکه کم کم داره مساله ات با ناظم مدرسه مرتفع میشه خوشحالم. اما یک نکته مهم در این میان است که اگر معلمان دیگری هم هستند که با تو مساله دارند در این صورت احتمالا لازم است درباره رفتار خودت بیشتر توجه داشته باشی چون احتمال زیاد خودت موجب این حساسیت ها می شوی.
برای مثال شاید برای خودت شوخی که در کلاس قرآن داشتی جالب است اما ممکن است برای معلم نوعی مسخره کردن کلاس است. پس در کل یک بار درباره رفتار خودت فکر کن تا مبادا موجب تمسخر کلاس درس شوی.
در مورد ناظم مدرسه هم بهتر است هر زمان دچار مشکلی هستید بدون اینکه خودتان را با پایه دیگر مقایسه کنید دلیل درخواست خودتان را بیان کنید تا به مرور حساسیت های ایشان را کاهش دهید.
سلام
من یک دختر هستم ۱۷ سالمه
من امسال یه مسئول پایه دارم که خیلی مهربونه بشدت تو دل برو و اینکه اکثر بچه ها مدرسه دوسشون دارن من از تابستون خیلی زیاد دوست داشتم با اولین برخورد علاقه مند شدم رفته رفته شدید شد به حدی که الان وقتی به تعطیلی میخوریم و آلودگی هوا میشه میشینم و زار میزنم که نمیتونم ببینمش
هفته دوم مهر مریض شدن به قدر ناراحت بودم و حالم بد بود که خدا میدونه هر روز پیام میدادم که بهتر تا اینکه روز دوم (سه روز ایشون استراحت خورده بودن ) فهمیدم که مشکل سنگ کلیه هم پیدا کردن اونجا بود که دیگه از هم گسسته شدم اومدم خونه بدو پیام دادم بهشون روز بعدش چهارشنبه بود منم از مادرم خواهش کردم سه زنگ اول که فیزیک و زبان داشتم برم مدرسه مامانم هم با کمال احترام قبول کرد و من اون روز از معلم زبانمون شنیدم که کارشون به عمل کشیده شده دیگه تا بیام خونه حالم خیلی بد بود جتی بغل دوست صمیمیم گریه کردم اون گفت چیزی نمیشه و اینا من اومدم خونه سریع پیام دادم و یک ساعت گذشات جواب ندادن و من رفتم تو رخت خواب و قرص خوردم تا بخوابم وقتی خیلی بهم فشار میاد قرص میخورم و میخوابم البته خیلی وقتام قرص نمیخورم تو رخت خواب که میرم خوابم میبره
من ۱۲ ظهر اومدم خونه خوابیدم تا ۴ بعد از ظهر از خواب پاشدم رفتم دیدم جواب ندادن رفتم به مقام رسیدم امیدوارانه که حالشون خوبه بعد ساعت۵ جوب دادن اینقدر خوشحال بودم که پریدم مامانم بوسیدم خلاصه گفتن که عمل کردن و حاللشون خوبه من تا شنبه همش هروز پیام میدادم
شنبه که دیدمشون پریدم بغلشون کردم جلو اشکامو گرفتم
بعد گذشات گذشات هر روز به نوعی بهشون سلام میکردم بچه ها بهشون گفتن که خیلی من دوسشون دارم و از طرفی مامانم هم گفت که اون مدت که مریض بودن دخترم خیلی جالش بد بود اینا (البته مامانم تازه گیا گفت بهشون) یه روز که مجازی بود من سر کلاس ایشون حالم خوب نبود قرص خورده بودم خواب موندم و بعد خب بچه سر کلاس بودن اینا یه ربع اول درمورد اتفاقات خاص مدرسه گفتن مس امتحانات و اینا بعد یه ربع دوم اومدن حضور غیاب کردن و اسم منو خوندن و من نبودم بچه ها برام گفتن سریع گفتن به فلانی زنگ بزنید چرا نیستش میگم چرا تو چت نیست زنگ بزنید بهش و بعد ده دقیقه دوباره پیگیر میشن و بچه ها میگن خانم جواب نمیده و آخر یکی به خطم زنگ زد و من بیدار گرد منم رفتم سر کلاس تا گفتم سلام من اومدم گفت عه سلام فلانی جو اومدی نگو که خواب مونده بودی من توضیح دادم چرا دیر اومدم و بعد کلاس بلافاصله بهم پیام دادن که خوبی و این و اونو بخور تا خوب شی و از اینرو چیزا منم گفتم چشم واینا و تا چهارشنبه پیش من بشدت و به طور ناگهانی حالم تو مدرسه بد شد سرم گیج میرفت و نمیتونستم راه برم ایشون نبودن مدرسه جلسه بودن ناظمم منو بردن سر میز خودشونو و بهم نبات دادن اینا ولی خوب حالم واقعا بد بود گفتم بهشون من میرم سرکلاس بعد اگه بدتر شدم بگین بیان دنبالم گفت باشه من به خانم فلانی هم زنگ میزنم بعد من گفتم نه نزنید اگخه تو جلسه و اینا
بعد گفت تو برو سر کلاس بعد دوتا بچه ها اومدن کمکم و رفتم سر کلاس امتحان قرا هم داشتم معلمان گفت اشکال نداره بعدا میگیرم و بعد حدود ۱۰ دقیقه در کلاس زد شد و اومدن تو کلاس گفتن ایکس کو بعد اومدن پیشمو گفتن که دوساعت نبودم ببین چه حال شده بچه و بعد منو بردن دفتر شونو فشارم گرفتن و گفتن استراحت کن سرگیجه آن بهتر شد و زنگ آخر امتحان لیسنینگ زبان داشتم تا امتحان دادم و برگه تحویل دادم گفتن امتحانت خوب بود تونستی بدی و اینکه گفتن زنگ بزنم بیان دنبالت بعد گفتم آره بی زحمت اومدن دنبالم و آخر سرم از شون خدافظی گردم دیروز هم بهشون بابت تشکر پیام دادم و تو دفتر که بودم فهمیدم سرشون درد میکرده اینقدر ناراحت بودم که نگو بهشون گفتم بهترین اینا که گفتن آره بهترم من حالا ازتون میخوام که کمکم کنید خیل راحت تو مدرسه بپرم بغلشون کنم بگم به وضوح بدون تکس که دوستشون دارم
ایشون حدود اختلاف سنی زیادی بام دارن ولی پیر نیستن به هیچ عنوان و اینکه منم ۱۷ سالمه و خودشون هم دوتا دختر دارن حتی یه جا بهم گفتن یکی از دختراشون پیام رو دیده و جای تعجب وده که هم من قربون صدقه مامانشون رفتم و هم مامانشون قربون صدقه من
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
به نظرم جایی برای توضیح بیشتر درباره علاقه ات باقی نمانده، ایشان در جریان علاقه تو هستند و اگر بنا باشد در آغوش گرفتن و … را هم اضافه کنی در این صورت به نظر می رسد فاصله لازم بین شما از میان برداشته می شود و برای همین توصیه می کنم حرمت و فاصله درست بین خودتان را حفظ کن تا این ارتباط را از دست ندهی .
سلام،من۱۴ سالمه و کلاس هشتمم.یه معلم ریاضی داریم(من دخترم و اون هم خانمه)،خیلی ازمن خوشش میاد،راجب لباسم نظر میده و خیلی کار دیگه.منم خیلی دوستش دارم،اما نمیدونم چطوری بهش بفهمونم،درکل من آدم خشکی هستم و بلد نیستم ابراز علاقه کنم،لطفا زودتر کمکم کنیدد
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:وست خوبم
اگر در سایت کمی بررسی کرده باشی می دانی که توصیه نمی کنم علاقه ات را به زبان بیاوری و بهتر است فقط در انجام کارها و وظایفت عالی عمل کنی و به این تر تیب نامت مطرح بشود و نشان دهی که چقدر علاقه به ایشان باعث شده پر تلاش و مر از موفقیت شوی. معمولا وقتی به زبان می آوری که او را دوست داری بیشتر برای معلمت نگرانی ایجاد می شود و به همین دلیل بین شما فاصله بیشتری ایجاد می شود.
اما اگر به هر دلیلی خواستی علاقه و محبتت را بیان کنی ساده ترین گزینه نوشتن نامه است. در این نامه خیلی اغراق آمیز علاقه ات را توصیف نکن و فقط بگو که برای ایشان احترام زیادی قائل عستی و دوست شان داری و بگو که می خ آهی با تلاش بیشتر و کسب موفقیت بیشتر، این علاقه را نشان دهی.
سلام عزیزم ادم درونگرایی هستی؟؟ببین بهش مستقیم نگو دوست دارم با حرکاتت بگو مثلا بهش لبخند بزن بغلش کن اگه واقعا میخوای ثابت کنی انجامش بده به خودت فشار بیار که انجامش بدی
موفق باشی عزیزم💚💚
سلام
من از کلاس هفتم که وارد اون مدرسه شدم عاشق دبیر علومم شدم(من دخترم اونم زنه مثل من)با اینکه همه ازش بدشون میاد من عاشقشم جونمو واسش میدم تک تک حرکاتش واسم جذابه تک تک کلماتی که میگه خیلی خیلی سختگیر و عصبی ولی خیلی مهربونه
توی کلاس هشتم ندیدمش ولی تو نهم بازم دبیرمون شد.من حتی تاریخ تولدشم ازش پرسیدم همیشه میشستم تو جشنا باهاش حرف میزدم اونم از من راضی بود.منم چون اونو دوست داشتم همیشه تو درساش نمرم ۲۰ میشد
خلاصه نهم تموم شد و رفتم..دلم پر غصه بود که بدون اینکه بفهمه اون معلم مورد علاقمه و من چقدر دوسش دارم رفتم اما الان بعد یکی دوسال دوباره تو این مدرسه دیدمش.
شاید این اخرین فرصت من باشه چی کنم که حداقل بفهمه من ازش خوشم میاد؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
همان طور که می دانی زیاد توصیه نمی کنم کاری کنی که معلمت متوجه شود به او علاقمند هستی هر چند فکر می کنم تا حالا معلمت حس تو را می داند. دلیل اینکه توصیه نمی کنم این است که معمولا پس از ابراز این موضوع بیشتر بین شما فاصله می افتد و شاید نتیجه آن برایت اصلا خوشایند نباشد.
بنابراین بهتر است همچنان با درس خواندن و پر تلاش بودن در مدرسه مطرح شوی و او هم از همین طریق متوجه شود که چقدر توانا هستی حالا هر زمانی فرصت دست داد به او بگویی که تلاش و موفقیت ت را مدیون او هستی.
این کار زمان می برد اما لذت زیادی دارد و بیشتر خوشحالت می کند و برای معلمت هم بسیار بیشتر خوشایند است.
من چند ماه عاشق معلم علوم شدم او را خیلی دوست دارم باهاش صحبت میکنم و حاضرم جونم برای اون فدا کنم
ولی من نمیدونم اون منو دوست داره یا نداره
سلام من یه معلم دارم که خیلییی دوسش دارم و ایشون هم همینطور ایشون امسال از مدرسه ما رفتن و من خیلی برام سخت بود تا اینکه خودشون گفتن ما همیشه رفیق هم میمونیم …? ولی خب چند روز پیش من ایشون رو در یک مراسمی دیدم و حس میکنم یه سوءتفاهم پیش اومده و ایشون از من ناراحتن چندروزه نمیدونم چیکار کنم کلافه شدم حوصله هیچی رو هم ندارم میشه کمک کنید چجوری میتونم دلشون رو بدست بیارم و دیگه ازم دلخور نباشن … دارن دیونه میشم افسرده و پرخاشگر شدم نمیدونم چیکار کنم …. لطفاً کمکم کنید چجوری میتونم از دلشون در بیارم و دوباره مثل قبل بشن
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
قبل از هر اقدامی خوب فکر کن تا اطمینان پیدا کنی آیا کاری کرده ای که موجب ناراحتی ایشان شده باشد؟ اگر اطمینان نداری نباید شتاب زده رفتار کنی. ممکن است اتفاقی رخ داده که به تو ارتباطی نداشته و موجب ناراحتی او شده است. در هر حال خوب است که برای عذرخواهی آماده هستی اما عذرخواهی بدن دلیل و پافشاری برای به دست آوردن دل او بدون اینکه اصلا اطمینان داشته باشی که مرتکب خطایی شده است ممکن است بیشتر شرایط را آشفته کند. حالا اگر به این نتیجه رسیدی که رفتار خاصی از تو موجب ناراحتی او شده است حتما یادداشتی بنویس، شرایط را توضیح بده و از این بابت ابراز پشیمانی یا ناراحتی داشته باش. در صورتی که اطمینان نداری سعی کن احساست را در میان بگذاری و بگو که نگران شده ای که ظاهرا او را غمگین دیده ای و بعد هم درخواست کن که در این باره با تو صحبت کنند. لطفا بیشتر از اندازه تقلا نکن چون ممکن است به بدتر شدن احساس و رابطه بینجامد
سلام من کلاس دهم هستم و به معاون کلاس هفتم خیلی علاقه دارم و سال آخر که نهم بودم شد دبیر هنر چون بازنشست شد با هم خداحافظی کردیم چون از اون مدرسه رفتم حالا بهش گفتم که چه روزایی مدرسه هست برم ببینمش گفت من رفتم یه مدرسه دیگه که اون مدرسه شیفتش با مدرسه خودم یکیه تا ساعت دو هست و من نمیتونم ببینمش الان خیلی ناراحتم که نمیتونم ببینمش و توانایی درس خوندن ندارم تمرکز ندارم و حالم خیلی بده معلمم هم خانم توانمندی هست و قول داده تا باز ببینمش و تا همیشه با هم دوست باشیم همیشه رعایت میکنه که وابستش نباشم هر وقت پیام میدم جوابم میده اما الان واقعا آشفته هستم دانش آموز زرنگی هستم و همیشه تلاش میکنم تا موفق بشم و خوشحال باشه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
چقدر عالی است که دانش آموز درس خوان و پرتلاشی هستی و شاید به همین علت است که معلم به تو اعتماد کرده و قول دوستی و ارتباط بعد از این راهم به تو داده است. اینکه ایشان مواظب است تا وابسته نشوی و حرمت تو را نگه می دارد خیلی خوب است اما فراموش نکن که همه اینها به خاطر سابقه خوبی است که تاکنون از خودت نشان داده ای. یعنی اگر ایشان احساس کند که رابطه با او برای تو دردسر است و نمی توانی درس بخوانی یا بهانه ای شده تا در درس و زندگی افت داشته باشی حتما به این اربطه پایان می دهد. بنابراین در صورتی که واقعا این ارتباط برایت اهمیت دارد باید از آن مراقبت کنی همان کاری که معلمت انجام میدهد. مراقبت از این رابطه این است که حسابی و حتی بیشتر از قبل درس بخوانی و تلاش کنی تا به این ترتیب اعتمادی که به تو داشته را ازدست ندهی
.
سلام خسته نباشید . ۱۸ سالم .
وقتی که دوازدهم بودم یک معلم فارسی داشتیم . خیلی معلم مهربونم دوست داشتنی بود . از درس دادنش نگم که حرف نداره از دل جون درس میده .
بعد از سه ماه بهش علاقمند شدم .
سر کلاسش خیلی دختر پر حرفی بودم .
ولی بعد از این که احساس کردم دارم بهش وابسته میشم ، خیلی ساکت شده بودم غیر از این که فقط به کتاب زل بزنم کار دیگه ای نمیکردم . چون واقعا میترسیدم که بهشون وابسته بشم . چون وابسته شدن به معلم تجربه کرده بودم
(( سال دهم که بودم عاشق یک معلم شده بودم خیلی معلم خوبی بود ولی تا فهمید دوسش دارم خیلی با هم بد شد یعنی الان هم یادم میاد گریم میگیره ))
راه خونمون به مدرسه خیلی دور بود با اتوبوس میرفتم میومدم .
یک روز که دمه ایستگاه اتوبوس منتظر بودم . معلمم میاد میگه که برسونمت خیلی اسرار میکنم که خودم میرم ولی قبول نمیکنه .
و منو میرسونه خونه . کار هر روزشون میشه .
تو راه ازم می پرسه که چیزی شده که چند روزی سر کلاسم اینقدر آرومی حرف نمیزنم . اگه دوست داری مشکلت در میان بزار شاید بتونم کمکت کنم ..
ولی من غیر از سکوت نمی تونستم حرفی بزنم . و از ترس علاقم به زبون بیارم ….
از علاقم چیزی نگفتم ولی جریان معلم قبلیم با گریه براشون تعریف کردم .
فکر کنم از موضوع علاقم بهش همون جا میفهمه …
بعد از اون زنگ تفریح ها میومد پیشم باهام حرف میزد بغلم میکرد . من واقعا داشتم از عشقش دیوانه میشدم ولی چیزی به زبون نمیوردم … خیلی هوامو داشت ابراز علاقه بهم میکرد . حتی بعضی وقتی از کلمه خیلی دوست دارم استفاده میکرد ..
وقتی روز آخر مدرسه میشه میرم پیشش از علاقم بهش میگم . بغلش میکنم بهش میگم خیلی دوست دارم . امیدوارم فراموش نشم.
احساس میکردم با این حرفم همه ماجرا تموم شدش باهام رفتارش عوض میشه . ولی اینطور نبود . برعکس بعد از مدرسه خیلی پیگیر کنکورم . درسام و خیلی چیزای دیگه بود انگار می خواست از راه دور هم هوامو داشته باشه ..
حتی بهم گفته:« که می تونیم باهم در آینده یک دوست خوب باشیم »
فردای کنکور دعوتم کرد رستوران واسه ناهار . خیلی اون روز بهم خوش گذشت ..
من سعی میکنم بهش زیاد پیام ندم . زنگ نزنم . راستش همیشه اون اولین نفر پیام میده . یک هفته یک بار زنگ میزنم حالم میپرسه . پیام دادنش یا حرف زدنش مثل یک معلم نیست باهام مثل یک دوست صمیمی بهم پیام میده یا حرف میزنه و…
منم خیلی وابستش شدم وقتی گوشیم روشن میکنم اول کار میرم عکساش نگاه میکنم میچسبونم به قلبم کلی گریه میکنم .
ولی سعی میکنم رو به روش خیلی عادی رفتار کنم .
واقعیت اینه که من خیلی میترسم . که دوستم نداشته باشه . رفتارش .:
از سر اجبار . احساسات و دل سوزی باشه .
بخاطر حرف هایی که از معلم قبلیم گفتم باشه .
میترسم در آینده که بیش از این هست وابسته بشم اون ازم خسته بشه ،بره ..
خیلی از ماجرا های دیگه میترسم .
میترسم مثل معلم قبلیم نشه چون خیلی اذیت شدن …
کاش هیچ وقت اینقدر مهربونم نبود که تمام ذهنم درگیر خودش کنه …
واقعا نمی دانم در آینده چه خواهد شد .
از خیلی چیز ها میترسم ………
??
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
آفرین که تا این اندازه از تجربه قبلی خودت درس گرفته ای و آفرین که تا این حد روی رفتارت کنترل داری و حد و حدود رابطه ات راوحفظ می کنی.
حالا کمی بیشتر نیاز است که قدم برداری و بیشتر از این قوی بمانی. قدم بعدی این است که با ترس هایت خداحافظی کنی. به خودت اطمینان بدهی که اگر با همین روال و رعایت کردن پیش بروی، حتما دوستان خوبی برای هم خواهید بود.
برای اینمنظور تلاش کن همان طور که جلوی ایشان مراقب احساسات و رفتارت هستی، خودت را در نبود او هم مدیریت کنی. اینکه هر روز تصویر او را ببینی ایرادی ندارد اما اشک و ناله اصلا درست نیست. به جای این کار باید شکر و خوشحالی داشته باشی. هر قدر بیشتر اشک و زاری کنی در آینده رابطه تان هم همراه غم و دوری خواهد بود ولی اگر شکر کنی و با خوشحالی این رابطه را دنبال کنی حتما اتفاقات در مسیر شادی و بهتر شدن پیش می رود.
سلام. دخترم ۱۵ سالمه.
من چند وقتیه که معلم زبانِ خارج از مدرسهم رو خیلی زیاد دوست دارم. درحدی که گاهی وقتا احساس میکنم بهش وابسته شدم و دلم میخواد باهاش راجع به هرچیزی صحبت کنم، بغلش کنم یا بهش بفهمونم که دوستش دارم ولی نمیدونم چیکار کنم و اینکه اصلا درسته بهش بگم یا نه؟
(دوست داشتن من یه علاقه ی سادهست ولی از ته دل و زیاد و اینکه ایشون هم خانم هستن و ۲۴ سالشونه)
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
دوست داشتن در تین حد مشکلی ندارد. حتما او فرد خوبی است که توجه تو را جلب کرده است اما اینکه احساست تو را به سوی در آغوش گرفتن یا وابسته شدن می کشاند جالب نیست. به همین دلیل چند توصیه دارم
باید مراقب باشد ارتباط تو با معلمت در کمال سلامت بماند پس از بیان اینکه دوستش داری پرهیز کن، راجع به هر چیزی با او گفتگو نکن، فاصله ات راوحفظ کن و در عین حال بهترین خودت در کلاس باش و تمام تلاشت را بکن که بسیار موفق باشی.
این کارها باعث می شود در نظر او بیشتر بمانی و البته در شرایط خوبی دوستی شما حفظ شود.
سلام میشه بگید از کجا میشه فهمید معلم هم احساس دوشت داشتن و عاشق بودن به دانش آموزش داره و اونو احساسو پنهان میکنه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
اینکه معلم عاشق شده باشه و دوست داشتنی در دلش ایجاد شده باشه نشانه خوبی برای ادامه ارتباط نیست.
معلمی که کارش را بلد است و می داند که معلم متعلق به حرفه اش و برای همه دانش آموزان است، عاشق یک دانش آموز نمی شود.
که اگر چنین اتفاقی بیفتد ارتباط با او حتما چالش ها و آسیب هایی برای دانش آموز همراه خواهد داشت.
اما به صورت کلی معلمی که کارش را بلد است و در عین حال دانش آموزانش را دوست دارد:
برای بچه ها وقت می گذارد،
به سوالات شان حتی خارج از کلاس پاسخ می دهد،
حرف شان را می شنود،
به درخواست آنها فکر میکند و هر کدام ممکن بود را انجام می دهد،
روی تلاش آنها تاکید می کند نه صرفا روی هدیه گرفتن و …
سلام
من ۱۳ سالمه و دختر هستم عاشق استاد زبانم در یک آموزشگاه غیر دولتی شدم
صبح تا شب بهش فکر می کنم و احساس می کنم که اون هم دوستم داره سر کلاس موقع گروه بندی من و خودش رو باهم می اندازه و تنها کسی که شماره شو داره منم و سر کلاس وقتی حواسم نیست نگام می کنه و یه بار روز تولدم از یکی از دوستام شمارمو گرفت که تبریک بگه و سر کلاس هم خیلی حواسش بهم هست که با کی دوست میشم و همیشه که اول ترم کلاس رو می گن ازم می پرسه که کلاس خوبه و اگر بگم بده عوض می کنه
می خواستم بدونم آیا حس من درسته که دوستم داره؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
بهتر هست این طور فکر کنیم که او واقعا دوستت دارد چون با آنچه که از ایشان و شرایط تعریف کردی نمی توانیم اطمینان داشته باشیم که چنین باشد یا نباشد.
وقتی تصور تو از رفتار معلمت مثبت باشد این حسن را دارد که حال تو از این ارتباط خوب است .
اما مهم تر از اینکه اطمینانپیدا کنی آیا او تو را دوست دارد یا نه، این است که خطا نکنی و مراقب باشی که با زیاده روی کردن ا تبار بین خودتان را خراب نکنی.
سلام
من ۱۴ سالمه کلاس هشتم هستم. حدودا چند ماهی هست که به دبیر تفکرمون همون مشاور مدرسه حس پیدا کردم. خیلی خیلی خیلی زیاد دوسش دارم و چند وقته تمام فکر و ذکرم و خوابم و خیالم شده اون. همه بچه های کلاس و همینطور چند تا از معلمامون اینو میدونن حتی بچه ها به خودشم گفتن و میدونه. حتی قبل از اینکه بدونه هم رفتارش و اخلاقش با من خداوکیلی خیلی خوب بوده و الانم که جلوی بچه ها خیلی قشنگ صدام میکنه و بیشتر تو سالن و کلاس بغلم میکنه . بغلاشم خیلی خوبه … و همه اینا حس منو بیشتر میکنه و بیشتر دوس دارم پیشش باشم. مثلا شنبه ها که مدرسه نمیاد من واقن اعصابم بهم میریزه و کلا روانی میشم اما یکشنبه ها که میبینمش یه آرامش خاصی بهم میده … کلا خیلی خوبه چشاش خیلی قشنگه و آرامش و محبت تو چهرش موج میزنه صداشم خیلی خوبه کلا همه چیزش خوبه. به خاطر این موضوع با خونوادم هر روز دعوا دارم چون یه بار به مامانم گفتم من معلمم رو بیشتز تو دوس دارم و خیلی بدم میاد بابا و مامانم ازش بد بگن. حتی اینو به خودشم گفتم و بغلم کرد اون لحظه… بچه ها بهم میگن به افراط رسیدم و کلا هر کاری میکنم به اون فکر میکنم
لطفا کمکم کنید….
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
از اینکه معلمی داری که در بسیاری از زمینه ها خوب است جای خوشحالی است . اما هرگز نمی توانیم و نباید محبت نسبت به اطرافیان را با هم مقایسه کنیم. خصوصا اگر مقایسه بین خانواده مانند مادر و پدر با سایرین باشد.
بنابراین در توصیه اول اکیدا سفارش می کنم هرگز حتی در ذهنت معلمت را با مادر و پدرت مقایسه نکن چه برسد به اینکه بر زبان بیاوری.
در مورد معلمت نیز یادت باشد که همیشه جانب تعادل را حفظ کنی تا ارتباط با ایشان را از دست ندهی. در واقع بسیار مهم است که زیاده روی نکنی تا معلمت حس خوبی در ارتباط با تو داشته باشد و به آن ادامه دهد.
سلام
من بیش از حد به دبیر ادبیایتم علاقه پیدا کردم
مدام فکرو ذهنم شده اون
اصلا نمیتونم کلاس های دیگه دبیرا شرکت خانم فقط میگم دبیر ادبیات
دارم دیوانه میشم
حس میکنم اونم منو اصلا دوس نداره
چکار کنم ترخدا راهنمایی کنین بعضی روزا انقدر گریه میکنم
چکار کنم عاشقم بشه مدام دنبال شمارشم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
فکر اینکه کاری کنی تا معلمت عاشق تو شود چندان هم خوب نیست چون ممکن است هر تلاشی در این زمینه نتیجه معکوس داشته باشد و بیشتر از این رابطه دور شود.
اگر دوستشان داری و در عین حال می خواهی توجه ایشان را جلب کنی توصیه می کنم در درس و تلاشت برای گرفتن نتیجه خوب بیشتر پافشاری کنی. معلمان از دانش آموزان جدی و درس خوان بسیار لذت می برند و بر عکس اگر فقط بر رابطه تان توجه داشته باشی چندان خوشایند نخواهد بود
می خوام با معلمم صمیمی شم معلمم باهام شوخی میکنه و همش نگاهم میکنه و میخنده لطفا کمکم کنید می خوام باهاش دپست صمیمی بشم
سلام!
من امسال به دبیر اجتماییم خیلی علاقه مند شدم او خیلی معلم خوب و مهربانی هست
من دوست دارم بفهمم که او چقدر مرا دوست دارد
میخواهم بدانم که او هم مثل من مرا دوست دارد یا خیر
و اینکه اگه میشه مرا راهنمایی کنین و اینکه من چطور میتوانم کاری کنم که علاقش به من کمی بیشتر بشه!
من خیلی خیلی اورا دوست دارم! ?
اگه میشه لطفا هرچه زودتر مرا راهنمایی کنین
????
سلام روز بخیر اگر منو راهنمایی کنید ممنون میشم .
من بیش از یک ساله به مدیر آموزشگاهمون علاقه مندم ، مدیر ما یک ساله پیش منو خیلی دوست داشت بیش از حد بهم احترام میذاشت که این برام مهم بود یعنی با همه مهربون بودن طوری که همه دانش آموزان دوستش داشتن اونم همه رو دوست داشت اما بیشتر از همه یکی از دانش آموزاش رو خیلی دوست داشت. از امسال که اون دانش آموز فارق التحصیل شده دیگه آروم و قرار نداره با همه بد رفتاری میکنه و دیگه هیچکسو دوس نداره . همش ایراد میگیره . نمیدونم دیگه چیکار میتونم براش انجام بدم تا اون دانش آموز رو فراموش کنه هر چقد بیشتر تلاش میکنم دلشو مثل سال قبل بدس بیارم اما بیشتر با من بد تر از همه رفتار میکنه فک میکنم چون من یادآور خاطره هاتش با اون دانش آموز هستم چون سال قبل به ما میگفت ویژگی های خوب و متشرکی داریم .
اگر ممکنه منو راهنمایی کنید دیگه کاری از دست خودم بر نمیاد
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
فکر می کنم اگر تمام حرف های شما درست باشد کار زیادی از شما برنمی آید.
اگر ایشان واقعا به خاطر رفتن آن دانش آموز به خم ریخته اند چنین شخصیت سستی دارند که حالا در نبود او با دیگران هم مدام رفتار خشو نت باری دارند طبیعتا شما نمی توانی کار خاصی انجام دهی.
اما ممکن است شما اشتباه کنی و اصلا تغییر رفتار ایشان چنین دلیلی ندارد.
خوب برای اینکه اطمینان پیدا کنی بهتر است با او صحبت کنی، ابتدا نظر و احساسشان را بپرسی و سپس نظر و احساس خودت را بگویی.
شاید همین حرف زدن خیلی ار مسائل را برایت روشن کند.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : وست خوبم
فکر می کنم اگر تمام حرف های شما درست باشد کار زیادی از شما برنمی آید.
اگر ایشان واقعا به خاطر رفتن آن دانش آموز به خم ریخته اند چنین شخصیت سستی دارند که حالا در نبود او با دیگران هم مدام رفتار خشو نت باری دارند طبیعتا شما نمی توانی کار خاصی انجام دهی.
اما ممکن است شما اشتباه کنی و اصلا تغییر رفتار ایشان چنین دلیلی ندارد.
خوب برای اینکه اطمینان پیدا کنی بهتر است با او صحبت کنی، ابتدا نظر و احساسشان را بپرسی و سپس نظر و احساس خودت را بگویی.
شاید همین حرف زدن خیلی ار مسائل را برایت روشن کند.
میشه پاسخ سوال منو بدید .
سلام من دبیر ریاضیمو چند ساله میشناسم و علاقه خیلی زیادی بهش دارم تا سال قبل هم اونم منو خیلی دوست داشت و منو معلمیار خود قرار داد و حتی از رفتار هاش معلوم بود که از منم بیشتر علاقه مند شده در کلاس های مجازی همش ابزار علاقه میکردن حتی بدون اینکه چیزی بگم هرروز در پی وی یه بهانه ای جور میکردن بهم اس بدن هرروز ابزار علاقه ها بیشتر و بیشتر میشد منم بهشون علاقه مند تر میشدم تا اینکه امسال کلاس ها حضوری پیش رفت و کلاً خیلی سرد شدن طوری که با همه خوب بودن به غیر از من . نمرات منم همش سعی میکردم ۲۰ بشه که همینطور هم میشد ، حتی همیار معلمشو هم تغییر داد . علت این رفتار هارو نمیدونم و اصلاً روم نمیشه ازشون بپرسم چرا این رفتار رو میکنن علاقه من بهشون بیشتر میشه اما علاقه اون به من کمتر . دیگه پاسخ سوالات درسیم رو هم نمیده اگر هم بده با بله ، خیر جواب میده
چطوری میتونم بازم دلشون رو بدست بیارم ؟
چرا پاسخ من داده نمیشه الان بیش از یک ماهه من از شما راهنمایی خواستم . هر روز سایت رو مشاهده میکنم ولی فعلاً خبری نیست.لطفاً اگر میشه کمکم کنید ??
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
یک احتمال همیشه داشته باش آن هم اینکه شاید تو اشتباه می کنی، شاید رفتار ایشان تغییری نکرده ولی تو بیشتر توقع داری، شاید رفتارشان تغییر کرده اما نه به خاطر تو بلکه به خاطر هزار و یک دلیل دیگر.
همه این احتمالات می توانند واقعی باشند و تو به جای آنها، تصور می کنی فقط و فقط کار خودت است که مشکل دارد.
نیازی نیست که الان برای جلب توجه یا مهر ایشان کاری کنی، نیازی نیست که فکر کنی همه اتفاقات درباره ایشان به دلیل این است که دیگر مثل قبل تو را دوست ندارند، بلکه هم چنان پر محبت و پر تلاش باش و سعی کن بدون اینکه بخ آهی پیامی بدهی و دلیل رفتارشان را بپرسی، بر تلاش بیشتر، نمرات خوب، شادابی و پشتکار ت تمرکز کنی، یقین داشته باش که اینطوری نتیجه بهتری میگیری و اصلا ضرر نمی کنی.
ممنون از راهنمایی تون . انشاءالله که همینطوره
درسته اواخر کمی نمراتم پایین بود ولی الان بهتر شده و دبیرمون رفتارش با من بهتر از قبل شده ، هیچگان لطفتون رو فراموش نمیکنم
سلام وقت بخیر.
در هفته چقدر به دبیری که دوسش داریم پیام بدیم خوب ومتعادله؟آیا گفتن حرفاهای شخصی و حتی خاطرات وطرز نگاه وتفکراتمون به مسائل به دبیر خوبه یابد؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
در هفته یو یا دو بار پیام دادن به نظر منطقی و غیر آزار دهنده است.
گفتن مسائل شخصی اگر در حد اطلاع از یکاتفاق است بد نیست وگرنه شنیدن و گفتنش فایده ای ندارد و بیشتر جنبه مزاحمت پیدا می کند.
صحبت درباره طرز نگاه و … وقتی ارزشمند است که به میل دو طرف برای گفتگو باشد و مقصود شناخت بیشتر است.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
در هفته یو یا دو بار پیام دادن به نظر منطقی و غیر آزار دهنده است.
گفتن مسائل شخصی اگر در حد اطلاع از یکاتفاق است بد نیست وگرنه شنیدن و گفتنش فایده ای ندارد و بیشتر جنبه مزاحمت پیدا می کند.
صحبت درباره طرز نگاه و … وقتی ارزشمند است که به میل دو طرف برای گفتگو باشد و مقصود شناخت بیشتر است.
سلام خسته نباشید
من ۱۷ سالمه و حس میکنم ۴ ماهه احساسات شدیدی به معلم زبانم پیدا کردم .(معلممون حدودا ۲۵ سالشه)اوایل فکر میکردم اشتباه میکنم ولی بعدا احساساتم بهش بیشتر شد،رفتار معلمم همیشه با ما خیلی صمیمی بوده و سعی میکرده مارو درک کنه. تا امروز سعی کردم اصلا سوالی راجب زندگی شخصیشون نپرسم و کلا حد خودم رو رد نکردم .چندین بار بهش گفته بودم که دوستش دارم ولی اصلا متوجه منظورم نشد میدونم که ارتباط بین دانش اموز ومعلم غلط و ایشون هم نمیتونه احساسی به من داشته باشه ولی نمیدونم باید احساسم رو بگم یا همچنان پیش خودم نگهدارم ؟تا یک روز از بین بره. یا راه حلی هست که فراموشش کنم ؟احساس خیلی بدی دارم خیلی ممنون میشم اگه من رو راهنمایی کنید:)
دوست خوبم
لزوما رابطه بین معلم و دانش آموز غلط نیست بلکه عدم اعتدال در آن اشتباه است.
در هر صورت ممکن است معلم تو متوجه منظورت شده اما نخواسته که به آن تن دهد بنابراین توصیه نمی کنم دوباره به او بگویی که دوستش داری.
در عین حال تلاش نکن که فراموش کنی بلکه از اینحسی که داری لذت ببر و تلاش کن برای احتراموبه دوست داشتنت تمام همت خودت را در درست خصوصا درس ایشان به کار ببر.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
لزوما رابطه بین معلم و دانش آموز غلط نیست بلکه عدم اعتدال در آن اشتباه است.
در هر صورت ممکن است معلم تو متوجه منظورت شده اما نخواسته که به آن تن دهد بنابراین توصیه نمی کنم دوباره به او بگویی که دوستش داری.
در عین حال تلاش نکن که فراموش کنی بلکه از اینحسی که داری لذت ببر و تلاش کن برای احتراموبه دوست داشتنت تمام همت خودت را در درست خصوصا درس ایشان به کار ببر.
سلام
من یه دختر ۲۰ ساله هستم که عاشق دبیرم که ۲۱ سالش هس شدم
خیلی سعی کردم از ذهنم بیرونش کنم ولی ۱ ساله که موفق نشدم و بیشتر از قبل بهش علاقمند شدم
البته ایشون از علاقه ی من نسبت به خودشون اطلاعی ندارن
واقعیتش نمیدونم باید چیکار کنم و نمیدونم کسی در زندگیشون هست یا نه
میشه راهنمایی کنین لطفا؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
در عاشق شدن شما مشکل خاصی نیست اینکه تفاوت سنی کمی دارید ایرادی نداردبه زودی شما هم با در دست داشتن تخصص خاصی همکار و هم رده ایشان خواهی بود و این دوستی می تواند ادامه پیدا کند.
در چنین رابطه ای نباید برایت مهم باشد که او حتما از دوست داشتن تو خبر داشته باشد یا اینکه بخواهی بدانی که آیا با افراد دیگری هم در ارتباط است یا نه. چون اگر بتوانی با اراده قوی محدوده ارتباط را رعایت کنی و مراقب باشی که از حد تعادل خارج نشوی در این صورت به مرور با خودش و ارتباطاتش آشنا می شوی و شبهه و سوالات امروزت برطرف می شود.
خیلی ممنونم از پاسختون خانم دکتر عزیز ??
به نظر شما بهشون بگم که علاقه دارم بهشون یا زوده و بهتره هنوز نگم؟
سلام
من الان کلاس هفتم هستم کلاس پنجم به معلم وابسته شدم
وقتی از همون روز اول که دیدمش خیلی بهش علاقه داشتم
با اینکه خیلی با من خوب بود خیلی میگفت دوستت دارم
ولی متسفانه یه مسله ی نگران کنده پیش اومد با اینکه ازش معذرت خواهی کردم میگه لطفا بهم پیام نده
منم هیچی تو روش جوابشو ندادم بعد خیلی وقتا میبنم وضعیتم رو دیده
بعد میشه بگین که رابطه مون درست میشه یا نمیشه ؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
نمی دانم دقیقا چه اتفاقی رخ داده و تا چه اندازه برای ایشان مهم و بزرگ بوده اما می دانم اگر بتوانی صبوری کنی، مزاحم شان نشوی، طبق قولی که دادی به ایشان پیام ندهی، مدام چک نکنی که هستن یا نیستن و … احتمال خیلی زیاد دوباره رابطه تون برقرار میشه و می توانید با هم ارتباط محبت آمیزی داشته باشید. البته همان موقع هم باز باید مراقب حرمت ها و حریم ها و فاصله های درست باشی.
سلام یه ایمیل براتون فرستادم لطفا ببینید و پاسخ بدید.
من همیشه سعی کردم داخل زندگی خصوصی ش دخالت نکنم و اینکه همیشه احترام گذاشتم ولی میخوام واقعا متوجه ی علاقه من بهش بشه و اونم منو خیلی دوست داشته باشه متوجه ی علاقه ی من بسه بفهمه چقدر دوسش دارم بین منو بقیه فرق بزاره من هر روز به بهانه های مختلف بهش پیام میدم گاهی اوقاتم با رعایت ادب ابراز علاقه میکنم ولی فکر میکنم هنوز متوجه ی علاقه ی واقعی و بدون افراط من بشه لطفا کمکم کنید که چجوری بتونم بهش نشون بدم که خیلی خیلی دوسش دارم وبدونه علاقه م بهش واقعی و بدون افراط هست لطفا هرچه زودتر کمکم کنید لطفاااا!!!؟؟؟؟
کمکم کنید لطفا دلم میخواد اونم منو خیلی دوست داشته باشه
اکه میشه لطفا کنید جواب سوال منو بدین
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
باید به تو بگویم که متاسفانه در راه اشتباهی هیتی. اگر اصرار داشته باشی که او هم به اصرار تو، دوستت داشته باشد معمولا نتیجه برعکس است و خواهی دید که چطور از تو دور می شود و به همین پیام های معمولی تو هم جواب نمی دهد.
اینکه انتظار داری او که معلم است خلاف حرفه خودش بین تو و دیگران تفاوت و تبعیض قائل شود در صورتی که او یک معلم واقعی باشد هرگز چنین کاری نمی کند. شاید وقتی تو را بیشتر بشناسد علاقمند هم شود اما این به معنای اینکه تبعیض قائل شود نیست.
پس تلاش کن متعادل پیام دهی، افراط نکنی و در عین حال اصرار نداشته باش که او هم متقابلا علاقمند شود.
من یه معلم زبان دارم چند ماهی میشه که بهش علاقه مند شدم ولی نمیدونم چیکار کنم که اونم همین قدر بهم علاقه داشته باشه چندبار به شکل پیام بهش ابراز علاقه کردم اونم گفته دوست دارم . دانش آموز زیاد داره میدونم اگرم از بین این دانش آموز ها یکی باشه که دوسش داشته باشه اون من نیستم میخوام بدونم دوسم داره یانه دارم دیونه میشم میشه کمکم کنید هرچه زود تر لطفاا من واقعا دوسش دارم ?
میشه به سوال من جواب بدین؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
اگر واقعا معلم زبانت را دوست داری نباید برایت اهمیت داشته باشد که آیا او هم او را دوست دارد یا نه. چون مهم علاقه تو به او است و مهم این است که برای علاقه خودت تلاش کنی تا بیشتر به حرفهایش گوش دهی و کارهای درسی ات عالی باشد.
یادت نرود خیلی ها وقتی تلاش کردند که از محبت معلم شام مطمئن شوند همین انداره توجه او را هم از دست داده و پشیمان شده اند.
از دوست داشتن شان لذت ببر و دنبال کسب اطلاع از آنچه در ذهن ایشان می گذرد بگذر
من چند ماهی میشه معلم زبانم رو خیلی خیلی خیلی دوست دارم نمیدونم چیکارکنم اونم من و همین قدر دوست داشته باشه بار ها هم به شکل پیام بهش گفتم خیلی دوست دارم ولی چیکار کنم واقعا متوجه ی علاقه ی من به خودش بشه میشه لطفا کمک کنید
سلام وقت بخیر
لطفا به من جواب بدین
من ۲ سال عاشق معلم ادبیاتمم
جلسه دوم کلاس ادبیات که رفتم ازم پرسید بلد نبودم مرا دعوا کرد من شروع کردم گریه کنم گفت برو بیرون به دست و صورتت ابی بزن
یک ماه گذشت هرشب که فردایش با او کلاس داشتم با گریه میخوابیدم و میگفتم اگر بپرسد و بلد نباشم چه کار کنم
بعد از یک ماه همیشه برایش گل میبردم و عاشقش شدم
عاشق بوی عطرش چشمانش و… همیشه سر کلاس خیره بهش بودم و تا کاری میگفت من زود انجامش میدادم و منتظر نبودم بچه ها انجام بدهند
خلاصه گذشت و کرونا امد و کلاس ها انلاین شد
من خوشحال بودم که شمارش رو داشتم
و هر شب تا ساعت ۲ شب پیامش میدادم .
یک شب بهش گفتم دوستت دارم و معلمم هم گفت من هم دوستت دارم .خیلی خوشحال بودم.
تا یک شب داخل گروه گفت تا ساعت ۱۰ میتوانید به من پیام درمورد درس بدهید و دیگر پیام ندهید .
و به من گفت ساعت ۱۰ دیگر انلاین نباش و بخواب
من انجام دادم گذشت و گذشت تا دید خیلی بهش وابسته شدم دیگر جوابم را نمیداد و سرد بود باهام.درسمم خودش میدید که همش میخوندم
لطفا راهکار بدین چیکار کنم که دوسم داشته باشه
میشه به این جواب بدین ممنون میشم
لطفا سوالتون را مطرح کنید تا خانم دکتر سلیقه دار پاسخ دهند
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
راهکار را خودت در پیامت اشاره کرده ای، معلم تو برای اینکه بتواند با آرامش با تو ارتباط داشته باشد نیاز داردداطمینانپیدا کند که اهل افراط ووزیاده روی نیستی. اگر تصور کند که ممکن است ارتباط با او موجب شود وابسته باشی و خواب و خوراک نداشته باشی از این کار دوری می کند
اگر می خواهی او به این ارتباط ادامه دهد لازم است دیگر خارج از ساعت اعلام شده پیام ندهی، پیامهای غیرضروری ارسال نکنی، حرف های متفرقه نزنی، مدام از دوست داشتنش حرف نزنی، ارتباطت را از همه نظر مدیریت کنی تا متعادل باشد.
انرژی و توان و فکرت را بگذاری برای اینکه در وظایفت به عنوان یک دانش آموز کوتاهی نکنی، درس خوان، منظم و پایبند به قوانین.
سلام من ۱۳ ساله هستم و خیلی دانش آموز فعال و زرنگی ام . مدیر مدرسمون رو دو ساله میشناسم و خیلی بهشون علاقه دارم هرکاری کردم که خوشحال شون کنم تو مسابقات کشوری رتبه میاوردم و شاگرد اول کلاس بودم امسال که مدارس غیر حضوری بود چون بنده نماینده کلاس بودم از مهر تا اسفند به هر بهانه ای بهشون پیام میدادم از درس و کلاس و …
حتی زمانی که پیام نمیدادم خودشون هر روز بهم پیام میدادن و چند بار تماس گرفتن و منو به اسم دختر هنرمندم صدا ممیکنن نمیدونم ایشون هم منو دوست دارن یا نه ؟
از اسفند به بعد دیگه بهشون پیام نمیدادم چون چیزی برای گفتن نداشتم خودشون هراز گاهی بهم اس ام اس میدادن .
نمیدونم چطوری ابراز علاقه کنم چند بار که رفته بودیم مدرسه وقتی میدمش از شدت خوشحالی دست و پامو گم میکردم و اصلاً نمیدونستم چی بگم خیلی ازش خجالت میکشم .
راه حلی هست تا وابستگیم کمتر بشه ؟
خیلی ممنون میشم منم راهنمایی کنید.
لطفا سوالتون را مطرح کنید تا خانم دکتر سلیقه دار پاسخ دهند
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
از جمله راه حل ها برای اینکه درگیر وابستگی نشوی و از این ارتباط تاثیر منفی نگیری این است که به سوالاتی مثل اینکه آیا او هم مرا دوست دارد فکر نکنی.
مهم نیست که او چه حسی دارد، مهم این است که به تو احترام می گذارد، کارهایت را تحسین می کند و متوجه تلاش تو است. اگر دوست داشتن و محبت نادیده بگیری همه چیز عالی است و در دام وابستگی هم نمی افتی.
یادت باشد که چون دختر فعالی هستی باید زمان و انرژی ات را مدام درگیر کارهای مختلف کنی و کمتر بیکار باشی چون بیکاری موجب می شود فکرهای ناخوبی سراغت بیاید.
سپاس فراوان ?
سلام و من عاشق معلم ادبیاتم شدم خییلی دوسش دارم اول فقط هفتم و هشتم معلممه و من الان هفتمم فقط یه سال دیگه معلممه و خب کلاسامون غیر حضوریه من اونو خیلی دوس دارم ولی اون یکی دیگه از دانش اموزارو دوس داره ک منم باش دوستم من تمام درسام ۲۰ و هم نوبت اول و دوم معدلم ۲۰ شد نمیدونم چیکار کنم دوس دارم اون خودش منو دوست داشته باشه نه اینکه زوری عاشق خودم کنمش راستی من حتا بهش هم گفتم دوسش دارم اما چون معلم مهربونیه همه همینو بهش میگن ولی من واقعا دوسش دارم اهااا راستی من ۱۴ سالمه و معلمم ۳۱
میشه بگید باید چیکار کنم؟
پاسح خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
دوست داشتن یکاحساس است و هرگز نمی تواند اجباری باشد
اوعر زمان احساس کند علاقه ای دارد ابراز می کند و البته اگر معلم خوبی باشد و کارش را بلد باشد نباید بین بچه ها تفاوتی قائل شود یا نشان دهد که یکی را از دیگری بیشتر دوست دارد.
بنابراین توصیه ام به تو این است که دنبال دوست داشتن هایی که بخواهی او هم دوستت داشته باشد، بین تو و دیگران فرق بگذارد، نگاه ویژه ای به تو کند و … نباش. اگر می توانی فقط دوستش داشته باشی و چیز دیگری طلب نکنی در این صورت به این محبت ادامه بده.
ممنون ولی نمیدونم چیکار کنم
بعضی وقتا دلم میخواد نگرانم بشه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار
دوست خوبم اینکه دلت می خواهد نگران تو شود یا وقتی دوست داری جوری توجه به تو نشان دهد همه نشانه های وابستگی است و این همان چیزی است که برایت خوب نیست. برای اینکه بتوانی این احساس را در مسیر درستی ببری بهتر است به جای جلب توجه او از طریق نگران شدع، با انجام کارهای درست و نتایج عالی حس تقدیر و تحسین را در او به وجود آوری.
به این ترتیب خودت هم حس خوبی خواهی داشت.
سلام من کلاس هشتم هستم معاون مدرسهام رو دو سال میشناسم خیلی بیش از اندازه دوستشون دارم بهشون هم گفتم و میدونن بهشون پیام میدم و خیلی زود هم میخونن من فقط یه سال دیگه توی این مدرسه هستم بعد از میرم من بهشون وابسته شدم میشه لطفا کمکم کنید تا وابستگیم کمتر بشه ?
سلام
من یک معلم دارم که ۲۲ ساله اش من ۱۵ ساله ام من خیلی دوستش دارم رابطه اون با من خوب بود اونهمیشه اسم منو می آورد ولی الان متأسفانه اسم یکی دیگ رو میاره من هر هفته ازش سوال میپرسم و حتی نقاشی اون معلم رو کشیدم و بهش دادم اون یک روز من همه اش ازش سوال می پرسیدم خسته شد و صداشو توی وویس برد بالا منم عصبانی شدم گفتم احساس کردم اگه یک چیزی دیگ بگم جوابش دمپایی
یک دفعه توی گروه جر و بحث کرد
چیکار کنم که من رو دوست داشته باشه عین قبل ؟
سلام
من کلاس ششم هستم
و معلم ریاضی و علوممو(یکی هست) خیلیییییییییییی دوست دارم
بگم هرروز بهش فکر میکنم و خیلی خیلی خیلی دوستش دارم
نظراتو که خوندم دیدم فقطمن تو دنیا اینجوری نیستم و خیلیا هستن ک عاشق معلماشون میشن
بعد امسال ما سه تا معلم داریم و من به همشون وابستم ولی ب معلم علوم و ریاضیم بیشتر =)
اما مثلا شما اومده بودید میگفتید بهش احساستونو بگید در غالب پیام
این معلم من متاسفانه پیامارو خیلی دیر میخونه و مثلا امروز پیام میدی دو هفته دیگه میخونه
بهش در غالب پیامم بدم بعدش خجالت میکشم و منصرف میکشم
ک اون موقع هم دیگه وات اجازه نمیده پیاممو پاک کنم 😐
این معلممون دخترای خودشو داره تو کلاس ما :||||||
ک منن ب شدت بهشون حسودی میکنم
اخه این معلم ما خیلی باحال و شوخه اما خودتم بکشی نمیتونی تو دلش جا کنی چون اون دیگه عزیز دردونه خودشو پیدا کرده
و اون عزیز دردونه هاشم صب تا شب مدرسن و کلی عکس با معلمم دارن و من خیلیییییییییییی بهشون حسودی میکنم
واقعا مثلا هر خبری ک بهم میرسه ک مثلا یکی از عزیز دردونه هاش رفته مدرسه و سلفی گرفته تا شب حالم بده و دلم میخاد بمیرم
تو کلاسم اگر به عزیز دردونه هاش توجه کنه بازم خیلی حالم بد میشه و دلم میخاد خودکشی کنم 🙂
من خیلی خیلی حرص میخورم ک چرا نمیتونم هرروز اون معلممو ببینم چون کرونا هست
و هر موقع حدود نیم ساعت یک ساعت پشت سر هم بهش فکر میکنم واقعا گریم میگیره
هر سلفی ای ک از این عزیز دردونه ها و معلمم میبینم عین چی حرص میخورم و حالم بد میشه
یه اتفاقی هم برام پیش اومد بخاطر همین عزیز دردونه ها که کاملا ازشون متنفر شدم
یروز معلم هام مدرسه بودن و معلم مورد علاقه منم مدرسه بود
مامانم بیرون بود و بابامم اداره بود
با هزار زور و بدبختی بابامو راضی کردم ک ببرتم مدرسه و معلمم رو ببینم
وقتی بردم بنظرتون چ اتفاقی افتاد
اون عزیز دردونه ها انقدددد دور معلممو گرفته بودن ک یه کلمه هم نتونستم حرف بزنم
و چون اعتماد ب نفس هم زیاد ندارم
کلا اونروز اصلا حرف نزدم
وقتی اومدم خونه خیلی حالم بد شد و سردرد گرفتم
دلم میخاس موهامو تک تک بِکَنَم :))))?
خیلی حالم بد بود اونروز
بعدم معلمم اصلا ب چت ها توجه نمیکنه سر کلاس
چندبارم سعی کردم بهش تو چت بگم که اونروز اینجوری شده ولی اصلا واکنشی نشون نداد
مربی باشگاهم خیلی ادم فهمیده ای هست و مثلا راهنماییم کرد ک هرکسو دوسداری بهش احساس خوب منطقل کن و انرژی مثبت بده
و من واقعا نمیدونم چجوری ب این معلمم بگم ک عاقا من تورو دوس دارم:)
واقعا دلم شکسته و دلم میخاد بمیرم
بیشتر دلیلشم همینه
چون من خیلی معلممو دوسدارم و وقتی این اتفاقا افتاده من هیچ راهی ندارم ک بهش بگم دوسش دارم :)?
ممنون میشم بهم جواب بدید واقعا ب راهنماییتون خیلی نیاز دارم تا دست ب خودکشی نزنم:)
عزیزم به خودکشی نیازی نیس داری میگی معلمته یه معلم از دانش آموزش هیچ توقعی جز خوب درس خوندن و منظم بودن نداره شما سعی کن همیشه نفر اول کلاسش باشی مثلا کلیپ خواست از بهترین برنامه براش کلیپ درست کن امتحان گرفت تو بالا ترین نمره رو بگیر
در ضمن باید قوی باشی تا بتونی علاقت رو ثابت کنی .
اگر هم میخوای باهاش چت کنی میتونی اینا رو براش بفرستی
سلام خانم خوبین دلم براتون تنگ شده
اگه جوابتو داد میتونی توضیح بدی که چرا اون روز زیاد نزدیک نرفتی
من هم در اویل بعد از دو هفته و شاید بیشتر جواب پیاممو میداد .اما بعدش صمیمی شدیم و امسال که خیلی باهام سرد شد بی علت
مرسی عزیزم نظر خوبی بود
راس میگی عزیزم نظر درستی داری ولی من امسال هیچکدوم از امتحانامو ۲۰ دقیق نشدم چون امسال خیلی ضعیف شدم تو درسام،،،و بعدم معلما کلا همینجورین من فهمیدم ک هرچقدر بهشون علاقه داشته باشی سال بعد فراموش میکنن مگر اینکه خیلی انسان عاقلی باسه بفهمه ک دوسش داری و بازم سال های بعد ب یادت باشه
سلام آوا هستم ۱۴ سالمه ما یک معلم داریم❤️زن هست معلم فارسی ما
هست من خیلی خیلی دوسش دارم چجوری ابراز علاقه کنم خجالت می کشم اخه خیلی ابهت داره
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
اینکه متوجه شدی که دیگرانی هم هستند که شبیه تو احساس علاقه و محبت با معلم شون را تجربه می کنند خوب است اما از آن مهم تر این است که راه های رفاه دیگران را هم بخوانی و اشتباهات دیگران را تکرار نکنی.
خودت هم اشاره کردی که معلمت پیامها را می خواند هر چند دیرتر می خواند اما به هر حال مرور می کند.بنابراین چرا حسی را در درونت حمل کنی در حالی که می توانی آن را بیان کنی و به هر حال کمی دیرتر او متوجه خو اهد شد.
اما
قبل از اینکه اقدام کنی یکبار با خودت خلوت کن. اگر فکر میکنی این ارتباط ممکن است از دست تو خارج شود بهتر است همین رو های باقیمانده را هم تحمل کای و چیز ی نگویی.
چون در حرف هایت گفتی که از اینکه برخی با عکس هم میگیرند حالت بد می شود و …
اینعا نشانه های خوبی نیستند و ممکن است در صورت شروع دوستی هم کار به جایی برسد که حفظ اعتدال و میانه روی و در عین حال منطقی رفتار کردن از دستت خارج شود.
پس قبل از هر کاری کمی درباره خودت فکر کن .
سلام
من وقتی کلاس هفتم بودم چون تازه وارد یه مدرسه جدید شده بودم از هیچی خوشم نمیومد به خصوص زنگ کلاس که خیلی طولانی بود .روز چهارشنبه معلم ورزشم اومد که قبلا فامیلش رو مسخره می کردم آخه اصلا ندیده بود مش نگم براتون از اون جلسه اول این هرجایی تو مدرسه می رفت من و دوتا از دوستام دنبالش می رفتیم چون من خیلی دوسش دارم اون موقع اولین بارم بود به یکی اینجوری وابسته می شدم وقتی مدرسه نمیومد من خیلی ناراحت میشدم دو سه بار براش نامه نوشتم ولی اسمم و روش نذاشتم آخه روم نمی شد . همیشه سعی می کردم خوب باشم حتی وقتی وسایل ورزشی تو مدرسه گم میشد من زود پیداشون می کردم حتی یه بار تعجب کرد آخه می دانید کلاس قبلی کلی دنبال توپ راکت گشته بودن ما به آخر سال نزدیک شدیم یه بار داشتیم جرات حقیقت بازی می کردیم بچه ها گفتن برو بغلش کن و به زور بردنم من خیلی استرس داشتم اصلا سرم و انداخته بودم پایین که یهو دیدم بالا سرمه آخه با دفتر فاصله داشتم بچه ها داشتن براش توضیح میدادن که ما داریم بازی می کنیم اومد بغلش و برام باز کرد منم بغلش کردم و چشام و بستم حدود دو دقیقه تو بغلش بودم آخرین روز خیلی ازش پرسیدم خانم سال دیگه هستی یانه ولی شمارشو داشتم گاهی باهاش حرف میزدم که یهو شهریور گفت سال دیکه من معلمت نیستم اینقدر گریه کردم که چشام کبود شد حالا من با همین معلم رابطه محکمی دارم در حد دو دوست خیلی صمیمی اما من عاشقشم وخیلی بهش ابراز علاقه می کنم اما اخیرا وقتی ابراز علاقه می کنم محل نمیده مثل قبل ?دیگه نمیگه چقدر با احساسی و اینا من رفتم تو کلاسش عضو شدم اوایل به دانش آموزاش می گفت دختر ای گلم و لی به من تا حالا نگفته خیلی حسودیم میشه اینقدر باهاشون گرم و راحته لطفا بگید چکار کنم که به نظرش یه دختر عالی به نظر بیام و به ابراز علاقم دوباره توجه کنه و دوسم داشته باشه خودش میگه دوست دارم اما من نمی تونم باور کنم به خصوص بعد از عضو شدن تو کلاسش ?
همین ک شمارشو بت داده .
یعنی دوستت داره .
برای بیست و دوم بهمن شمارشو روی تخته کلاس نوشت ولی من یادداشت نکردم بعد یه روز دیگه رفتم برام نوشتش .اینقدر دلم براش تنگ شده که حتی خوابشو می بینم دارم میمیرم از دلتنگی ولی چند بار بهش گفتم تصویری حرف بزنیم جواب نداد بعد تو اسکای روم با دانش آموزاش تصویری حرف میزنه دوست دارم برم اما بلد نیستم وارد بشم ?
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
ممکن است اینتنها تصور و توهم تو باشد که فکر می کنی مثل قبل نیست یا سرد شده و نشانه های دوست نداشتن دارد و جالب است بدانی با همین فکر و خیال ها می توانی کاری کنی که واقعا نسبت به تو سرد شود.
پساگر می خواهی به نظر او دختری عاقل و منطقی باقی بمانی بهترین کار این است که این افکار را از سرت بیرون کنی و حتی با اجاز ه و اطلاع ایشان از کلاسش خارج شوی چون هم موجب حسادت تو است هم باعث ایجاد افکار نادرست است و هم اگر تصور می کنی خودش هم از آن موقع تغییر کرده به شرایط قبل برگردد.
با وجود تاکید بر انجام این کار باز هم توصیه می کنم افکار منفی را از سرت بیرون کنی چون دقیقا همین افکار موجب سردی رفتار ایشان نیز است.
ممنون از پاسخگوییتون
ولی اگر پرسید چرا چی بگم بهش
اخه چون اون تو مدرسع جدید معلم یه درس دیگه هم شده بود من ازش خواستم منم ببره تو یکی از کلاساش تا درس رو یاد بگیرم با توضیحات ش راستشو بخواید از شدت علاقم درس دفاعی رو از حذف میگم مو به مو مثل خودش
اون خیلی خانم متشخص خوبیه مثلا پوشش حجابیش شعر گفتنش تیکه کلامتش خود چهرش همه برام جذابه و قشنگه حتی بعضی وقت ها دوستام بهم میگن داری شبیهش میشی که باعث افتخارمه
پیام هاتون را که میبینم افسردگی میگیرم?چون من هروقت یکیو خواستم نشد همه اش یه آدم عادی بودم براشون?یاشاید مسخره تر از یه آدم عادی
نمیدونم مشکل ازمنه یا چیزدیگه
کاش میمردم راحت میشدم?
عشقم منم همینم زندگیه دیگه باید عادت کنی :)❤️
سلام
من ۳ سالی میشه . ک عاشق دبیر علومم شدم .
اولین بار هفتم بود ک دیدمش . همون هفتم . جلسه دوم ک اومد سر کلاسمون احساس کردم ک دوسش دارم .
و روز ب روز علاقه ام بهش بیشتر میشد .
تا اینک آذر ماه بود . بهش گفتم خانم A گف بله
گفتم خانم من خیییلی شمارو دوس دارم .
گف منم شمارو دوس دارم باور کن
ولی نمیدونم
منظورش از شما
من بودم یا همه بچه ها
هیچی دیگ
همینجوری روزا میگذشت .
تا اردیبهشت ۹۸
آخرین روز بود
چهارشنبه
زنگ آخر
رفتم پیشش گفتم خانم الان آخره ساله دیگ
گف خب
گفتم شماره تونو میدین؟
گف شماره ن
ساله بعد ان شاءالله .
ولی من شماره شو داشتم .
ولی دوس داشتم خودش بهم بده .
ک نداد .
تابستون ک نمیدیدمش .
فهمیدم عاشقش شدم .
حالم خییلی بد بود .
و دوبار بهش پی دادم .
و ی بار شهریور ۹۸
زنگ زدم بهش . و در مورد مدرسه پرسیدم .
تا هشتم
هفته ای ۲ روز میدیدمش فقط .
ولی بیشتر از قبل عاشقش بودم .
ی بار بهمن ماه ۹۹
بهش گفتم
خانم شما دانش آموزی داشتین تا حالا ک خیییلی دوستون داشته باشه؟
گف آره و…..
گفتم بهتون میگفتن ؟
گف آره بیشتر وقتا سر کلاس .
گف چرا ؟
گفتم هیچی . همینجوری .
بعد خندید .
گف دختر خوب ب درسات برس
توام اگ منو دوس داری
مطمئن باش ک منم تو رو دوس دارم
خب دیگ منم بال دراورده بودم از خوشحالی
ولی از شنبه
همه چی برگشت سر پله ی اول
بازم فک میکردم دوسم نداره
چون رفتارش اینو نشون میداد
بعدش ک دیگ کرونا اومد
از اسفند تا شهریور ۹۹
۸ بار بهش پی دادم .
فروردین و اردیبهشت ک تدریس مجازی بود .
۱۸ شهریور ۹۹
رفتم مدرسه
ک فقط ببینمش
ولی ماسک و …. زده بود
ک اصن ندیدمش . فقط عینکاشو دیدم?
اصن باهاش حرف نزدم
تا الان دیگ ندیدمش
۱۵ اسفند ۹۹
۱۲و۹ دقیقه .
تقریبا ۲ ماهی میشه
رفتارش باهام خیییلی سرد شده .
بهش پی میدم جواب نمیده .
بعد ۴۲ ساعت سین میزنه .
تو گپ مدرسه . ازش سوال میپرسم راجب درس . جواب نمیده .
میدونم دوسم نداره
از هفتم میدونستم
ولی همش دنبال ی بهونه بودم بگم اشتباه فک میکنم
اول دلم خوش بود حداقل پی امامو جواب میده .
الان ک دیگ جواب نمیده .
دوسم بهم میگ اگ میخوای دوست داشته باشه
باید پررو باشی و هیی پی بدی
بهش ابراز علاقه کنی
ک بفهمه چقد دوسش داری
ب نظرتون این کار رو انجام بدم ؟
منم ی جوریم
ک وقتی بهم بی محلی میکنه ک دوس ندارم بهش پی بدم .
ولی
من خییییییییلی دوسش دارم
جوری ک
صب تا شب بهش فک میکنم
صب تا شب گوشیم دستمه و آنلاین بودناشو چک میکنم .
ب نظرتون بهش بگم چرا رفتارش اینجوری شده ؟
من حتی دیگ تمرکز ندارم سر درسام .
امسالم انتخاب رشته دارم .
دوست ندارم این رابطه تموم بشه .
البته از اولش خو ی طرفه بود .
اون هیچ وقت حسی ب من نداشت .
ولی وقتی بهش میگفتم
میگف اینجوری نیس . و تو برام عزیزی
پس چرا انقد اذیتم میکنه؟
اون واقعا دلمو شکونده با رفتاراش .
من چیکار کنم ؟
همون پیشنهاد دوستم رو قبول کنم ؟
یا ن ؟
شما راهنماییم کنین . لطفاااا .
?♀️چقد یکمش مث من بود?
دوست عزیز ب نظرم بیخیال این مسئله ددست داشتن معلمت شو میدونم کار سختیه ولی اینکه شما همش ب ایشون پی ام بدی ، باعث میشه ک ایطدن فک کنه شما آویزونید(ببخشید البته)
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار: دوست خوبم
همان طور که خودت هم به نوعی در صحبت هایت اشاره کردی کلا درگیر احساس و وسواس اینکه او تو را دوست ندارد شدی، یعنی از همان ابتدا هم هر چیزی پیش آمده تو مدام تکرار کردی او تو را دوست ندارد. بنابراین مهم ثابت کردن دوست داشتنت به ایشان نیست چون دلیلی ندارد اینطور فکر کنی مهم این است که با خودت کنار بیایی. و حتما و یقینا راه حل دوستت نه تنها دوستی تو را بیشتر نمی کند بلکه او را از تو دورتر می کند و حتی امیدی برای اینکه در آینده بتوانی به عنوان یک دوست با ایشان رابطه داشته باشی باقی نمی ماند.
بهتر است سنجیده رفتار کنی و فقط گاهی برایشان پیام بدهی چون حتما در شرایط فعلی آموزش ایشان هم سرشان شلوغ است و نمی توانند مثل قبل به هر پیام پاسخ دهند.
در عین حال به حرفشان گوش کن و با درس خواندن و م فق بودن به ایشان ثابت کن که برای حرفشان ارزش و اهمیت قائل هستی.
سلام منم مثل شما هستم و معاون پرورشیم رو به شدت دوست دارم خیلی از وقت ها هم بهش گفتم و گفته دوست دارم دو سال هست که دوستشون دارم الان هم هشتم هستن
چند روز پیش ازشون پرسیدم شما سال قبل میدونستید دوستتون دارم گفتن نه ولی در همیچین مواقعی سعی می کنم به روی خودم میارم تا وابستگی دانش آموز کمتر بشه همه معلما همین کار رو میکنن.
شما هم نگران نباش دوست دارن فقط به روی خودشون نمیارن و عادی هستن.
سلام من حدودا یه دو ماهی میشه که یه جورایی عاشق دبیر شیمی مون شدم من سال اخرم و حدودا ۷ سال باهم اختلاف سنی داریم نمیدونم چیکار کنم
دارم دیونه میشم خیلی دوسش دارم چه جوری بهش بفهمونم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
مراقب باش که به خاطر این دوستی و محبتی که احساس می کنی از درس سال آخر و کنکور نیفتی و افت نکنی.
در مورد ابراز محبت به ایشان که دوست داری متوجه محبت تو شود قبل از هر چیز مراقب باش که اطمینان پیدا کرده باشی آیا پس از ابراز علاقه، می توانی این رابطه را در تعادل نگه داری و نکته دیگر اینکه احتمال هر واکنشی از ایشان را هم در نظر بگیر.ممکن است او پی از دریافت این موضوع از تو فاصله بگیرد و ممکن هم هست برعکس، بیشتر به تو ابراز علاقه کند در هر حال باید آماده هر مدل شرایطی باشی.
اما شیوه بیان آن بسیار ساده است از طریق بیان با ارسال وویس یا متن که به ساوه ترین زبان بگویی که از منش و رفتار ایشان خوشت می آید و دوست داری این رفتار را دنبال کنی و … تا ادامه آن که به تایید ایشان هم می رسی.
ما تو امتحان ریاضی مجازی قرار بود پاسخنامه بفرستیم وهم تو سایت امتحان بدیم پاسخنامه من نرفت منم گفتم امتحان ندادم اونم فهمید دروغ میگم الان چیکار کنم از اول لج بود الان لج تر شده
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :وست خوبم
با شجاعت ابراز شرمندگی کن و بگو که راست نگفته بودی. این بهترین کاری است که همراه با عذرخواهی می توانی انجام دهی و البته نباید انتظار داشته باشی او هم کلا این داستان را فراموش کند.او تنها زمانی می تواند از این موضوع صرفنظر کند که چند برابر شدن تلاش تو را در کلاس های مجازی ببیند و متوجه شود که چقدر می خواهی جبران کننده رفتارت باشی.
سلام من معلم ورزشم رو خیلی دوست دارم یعنی عاشقشم خیلی رابطمون باهم خوب بود بعداز چند ماه نمیدونم چه اتفاقی افتاد بلاکم کرد الانم هرکاری میکنم برگرده ولی برنمیگرده ??میشه راهنمایی کنید تروخداااااا????? راستی من ۱۲سالمه اون ۳۲سالشه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
اینکه معلمت تو را بلاک کرده دو حالت دارد
شاید شما آن قدر برایش مزاحمت داشته ای و موجب اذیت بودی که تصمیم گرفته این کار را انجام دهد.
حالت دوم اینکه هیچ دلیلی نداشته و خسته شده و به این کار اقدام کرده است.
در صورتی که اطمینان داری که مشکل فنی نیست و برای مساله گوشی دچار این حالت نشده بنابراین یک نتیجه می شود گرعت:
اگر تو کاری کرده بودی و موجب آزار ایشان بودی و قبلا به خودت تذکر داده بوده مثلا زیادی پیام می دادی و … و به تو گفته بوده که این کار را انجام ندهی و شما گوش نکردی، پس اشتباهت را به گردن بگیر و مدتی به ایشان کاری نداشته باش تا به مرور حال شان بهتر شود و شاید روزی در آینده دلشان برایت تنگ شود.
اما اگر چنین حالتی نبوده و بدون هیچ تذکر یا یادآوری تو را بلاککرده اند و اگر حتی بدون دلیل این کار را کرده اند لطفا هیچ چیزی نگو و دیگر خودت را درگیر ایشان نکن که فایده ای که برایت نخواهد داشت ضرر هم دارد. به امور درسی و زندگی ات برس و سعی کن به آدم های خوی دیگری که در زندگی داری فکر کنی. چون این از مرام معلمی به دور است که چنین رفتاری با دانش آموزان خود داشته باشد.
خب چرا بلاک کرد؟خیلی پیام میدادی؟
سلام خوبین اسمم کمال از افغانستان
ببخشید میخاستم یه سوال بپرسم که واقعا جدیه
من ۲۰ سالمه و دانشگاه میرم و معلم انگلیسیمون خیلی جذاب جدی و هوشیاره بخاطر همین یجورایی عاشقش شدم در اصل دست خودم نبود چون اون تمام چیزی بود که میخاستم حالا که میخام بهش ابراز علاقه کنم میترسم دکم کنه فاصله سنیمون هم ۵ ساله اون ۲۵ سال داره و خیلی هم هوشیاره حالا میخاستم بفهمم که چطور میشه فهمید اون هم جذب من شده یا نه چون خودم هم داشتم رو مخش کار میکردم یجورایی. خوب من یه بازی ذهنی دارم که اسمش پازله یعنی پیش خودم همین اسم رو دادم بخاطر این که بعضی اوقات بخاطر شناخت بهتر آدمها و پیش بینی کارهاشون از این بازی استفاده میکنم. من از جزییات خوشم میاد وقتی دارم بازی م رو انجام میدم خیلی دقت میکنم با هر حرف و حرکتم شخص مقابل چی واکنشی نشون میده اینجوری میتونم خیلی سریع حالات روحی شخصیت و غیره چیزهای اشخاص رو معلوم کنم و من فهمیدم زیاد بی میل نیست و تا جایی که فهمیدم اینه که اون بهانش برای فکر نکردن به من ۵ سال فاصله سنیمونه. خوب ازتون میخام راه حلی برای مشکلم بگید
بگید چطور میتونم به طرف خودم بیشتر جذبش کنم چون از طریق اعتماد بنفس زیاد و حرف زدن و این چیزها کمی جذبش کردم ولی میخام کاملا جذبم بشه چطور میشه اینکارو کرد؟؟؟ و چطور میشه اون ۵ سال فاصله رو از ذهنش بیرون کنم
ممنون خانم
دوست خوبم
اینکه ۵ سال اختلاف سنی برای هر دو تای شما مهم شده به نظرم می رسد که این موضوع را از نظر ازدواج در نظر گرفته اید و مثل این است که می خواهید ببینید غیر از عشق، مبادا بزرگتر بودن ایشان مانع برای ازدواج شود.
اگر این برداشت من درست باشد بهتر است بیان کنم که شما به لحاظ سنی در شرایط مناسبی برای فکر کردن به ازدواج نیستی و پیشنهاد می کنم به این رابطه در حد عشق و علاقه ای که داری فعلا بسنده کن طوری که هم خودت و هم ایشان آسیب و ضربه ای از این بابت نخورید و کمی جلوتر، وقتی که شما هم به شرایط ازدواج رسیدی آن وقت بتوانی در یک بررسی مشاوره ای هم خودت اطمینان حاصل کنی که این اختلاف سن آسیبی ندارد و هم او را متقاعد کنیم.
که البته پاسخ این بررسی به شرایط هر دوی شما در آن زمان بستگی دارد.
در غیر این صورت، در یک دوستی و محبت بین دو نفر مهم نیست که فاصله سنی چقدر است و استاد یا معلم بزرگتر است یا کوچکتر یا ..
سلام
من یه دختر کنکوریم و متاسفانه احساسی از سال پیش به معلم تاریخم خیلی علاقمند شدم زمان مدرسه سعی میکردم بیشتر ببینمش بعد از کرونا روابط ما گسترده تر شد ولی چیزی که من رو عذاب میده اینکه نمیدونم اون هم من رو دوست داره یا فقط حسش احترام یا درک وضعیت کنکوری بودن منه خودش میدونه من چقدر دوسش دارم ولی هیچوقت چیزی نگفته که منم دلم قرص بشه بنظرتون چیکارکنم؟یکمم تلخه رفتاراش سرده ولی با تموم بدقلقی هاش بازم خوبه میدونید انگار سختشه به یکی ابراز علاقه کنه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
چقدر خوش شانسی که معلم کنکور تو می دونه باید در این سال خیلی مراقب رفتارهایش باشد چون اگر بخواهد حتی در یک قدم اشتباه کند و تو را درگیر خودش یا رابطه کند در این صورت در حق تو بدی کرده و آینده تو را خراب کرده است.
به نظر من حالا که چنین شانسی داری خودت خرابش نکن، بگذار شنیدن دوستت دارم و ادامه ارتباط احساسی شما درست بعد از کنکور باشد و الان اصرار بر اینکه آیا دوستم دارد یا نه نداشته باش و یا اینکه بخواهی کاری کنی ایشان از حالت سردی خارج شود و بتوانند احساس خودش را را بگوید را بگذار به عنوان اولین پروژه بعد از کنکور که راجع به آن اقدام کنی یا برنامه ریزی داشته باشی. اطمینان داشته باش بعد از نتایج کنکور برای او هم ادامه ارتباط و علاقمندی با یک فرد موفق خیلی لذت بخش تر از تبادل احساس در سال دوازدهم است که ممکن است به تضعیف موفقیت ختم شود.
سلام من می خواهم معلم من را دوست داشته باشد خیلی زیاد من هم او را دوست دارم
سلام من ۱۴ سالمه خیلی دانش اموز زرنگ و فعالی هستم تو کلاس ما یه معلمی داریم که خیلی پرخاشگر و بی ادبه خیلی خیلی به بچه ها و خانواده ها توهین میکنه به منم یه توهین بسیار بدی کرد اما من چند بار ازش عذرخواهی کردم بابت کاری که نکردم … خیلی ازش میترسم طوری که دو سه روزه مدام میلرزم این خانم ارامش منو گرفته خیلی میترسم ازم نمره کم کنه توروخدا یه کاری کنید ارامشم رو بدست بیارم …
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
اگر اطمینان داری که اشتباهی نکردی و در عین حال بابت احتمال به ارتکاب خطا هم عذرخواهی کردی دیگر جای نگرانی ندارد. اما برای اینکه بتوانی به خودت قدرت و آرامش بدهی لازم است بدانی که هر قدر بیشتر بترسی به همان نسبت به معلمت بیشتر پیام غیرمستقیم می دهی که می تواند باز هم به تو توهین کند یا بی دلیل تو را مواخذه کند.
بنابراین تلاش کن فقط و فقط حواست به رفتار و کار خودت باشد که خطایی مرتکب نشوی نه اینکه به رفتار ایشان فکر کنی.
پاسخ سوالاتشان را با اعتماد به نفس بده نه با صدای لرزان، کنار دست خودت یک بطری آب بگذار و قبل از صحبت کردن چند جرعه آب بنوش، اصلا پس از این مجددا برای کار گذشته عذرخواهی نکن و کمی جدی و مطمئن باش.
این کارها کمک میکند معلم مجدد درباره تو قضاوت اشتباه نکند و از آن موضوع عبور کند.
من معلم ریاضی را خیلی دوست دارم ومی خواهم این را ثابت کنم چه کار باید کنم خواهش می کنم زود جواب بدین
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
من اول باید بپرسم چرا تصمیم داری این کار را انجام دهی؟ دلیل اصراری برای اثبات این موضوع چیست؟ آیا میدانی که معمولا پس از اثبات احساست ممکن است دیگر شرایط رابطه شما مثل گذشته نباشد؟ و با این وجود باز هم اصرار به این کار داری؟
اگر پاسخ هاین روشن شد باید بگویم راحت ترین و موثرترین راه این است که در کمال سادگی و با زبان و بیان خودت در قالب پیام، نامه الکترونیک و ارتباط مجازی به ایشان احساست را بگویی. متن کوتاه باشد و در عین حال نشان دهد که میدانی نباید افراط کنی و تنها با مقصود بیان احساست پیام داده ای.
در همان پیام میتوانی از خودشان هم بپرسی که چه کارهایی میتواند از نظر ایشان به معنای دوست داشتن باشد و به راه های پیشنهادی او هم فکر کنی.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
من اول باید بپرسم چرا تصمیم داری این کار را انجام دهی؟ دلیل اصراری برای اثبات این موضوع چیست؟ آیا میدانی که معمولا پس از اثبات احساست ممکن است دیگر شرایط رابطه شما مثل گذشته نباشد؟ و با این وجود باز هم اصرار به این کار داری؟
اگر پاسخ هاین روشن شد باید بگویم راحت ترین و موثرترین راه این است که در کمال سادگی و با زبان و بیان خودت در قالب پیام، نامه الکترونیک و ارتباط مجازی به ایشان احساست را بگویی. متن کوتاه باشد و در عین حال نشان دهد که میدانی نباید افراط کنی و تنها با مقصود بیان احساست پیام داده ای.
در همان پیام میتوانی از خودشان هم بپرسی که چه کارهایی میتواند از نظر ایشان به معنای دوست داشتن باشد و به راه های پیشنهادی او هم فکر کنی.
ممنونم
سلاممن عاشق دبیر تاریخم شدم و اون میدونه که منعاشقشم خیلی همخوبه ولی این یه مدته خیلی سرد شده ومن خیلی دلمبراش تنگ شده لطفا راهنمایی کنید چکار کنم
من دخترم میرم باشگاه بدنسازی و مربیم رو خیلی خیلی دوستش دارم دلم میخاد اونم منو دوست داشته باشه و به من ابراز علاقه کنه مثلا یکی توباشگاه هست که با مربیم خیلییی صمیمی هست به طوری ک باهم میرن بیرون و حتی امروز مربیم عکس خودش و اون دختر رو گذاشت و زیرش نوشت خواهریم راستش من خییلیییییی حسودیم شد دلم میخاد مربیم با من هم صمیمی باشه و از ته دلش دوستم داشته باشه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
میشه درک کرد که وقتی فردی را دوست داریدچقدر توجه او برایت مهم است. اما نباید فراموش کنی که هر کدام از ما مسوول خودمان هستیم. میتوانیم تصمیم بگیریم دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم
اما نمیتوانیم برای اینکه دیگری دوستمان داشته باشد تقلا کنیم.
اما قاعده ای وجود دارد که به حس دوطرفه منجر میشود: اینکه او را دوست داشته باشی، خودت باشی، نقش بازی نکنی، مهربان باشی، خوش خلق باشی و در عین حال بدون افراط مهربانی کنی. در این صورت این احتمال وجود دارد که او هم به تو توجه بیشتری نشان دهد. اما به یاد داشته باش که اگر زیاد تلاش کنی که توجه و محبت او را جلب کنی نتیجه برعکس میشود پس حتما تعادل را رعایت کن.
من دخترم میرم باشگاه بدنسازی و مربیم رو خیلی خیلی دوستش دارم دلم میخاد اونم منو دوست داشته باشه و به من ابراز علاقه کنه مثلا یکی توباشگاه هست که با مربیم خیلییی صمیمی هست به طوری ک باهم میرن بیرون و حتی امروز مربیم عکس خودش و اون دختر رو گذاشت و زیرش نوشت خواهریم راستش من خییلیییییی حسودیم شد دلم میخاد مربیم با من هم صمیمی باشه و از ته دلش دوستم داشته باشه
سلام
وبا تشکر از سایت خوبتون
من پارسال با دبیر فلسفه مون آشنا شدم خیلی باهام خوب بود شوخی میکردیم هرچی که اطلاعات بود رو د مورد خونه را به همدیگه میدادیم حتی منو یه بار برا تولدم بوسید همیشه مواظبم بود که کسی نگه بالا چشمم ابروعه حتی منو سرکلاس روی صندلی خودش مینشوند سر هرچیز کوچیکی کلی لوس میکردد یه بارهم که بارقیبم دعوام شد منو دعوا نکرد ولی دوستمو دعواکرد و من از این کارش ناراحت شدم واسه اینکه از دلم دربیاره زود رفت به دفتر گزارش داد که رقیبم بده و خیلی دعوامیکنه . خیلی دوسش دارم اون هرروز بهم میگف که خیلی خوشگلی از ت خوشم میاد و…..
ولی من هیچی بهش نمیگفتم ینی کلا ابراز علاقه نمیکردم فقط یه بار بوسیدمش یهویی واون هم شکه شده بود گف چه سریع و چه خشن وکلا خیلی قشنگ احساتشو بیان میکرد ولی من عادت داشتم به خود داری .اون یک خانوم چهل ساله ومن ۱۷
ولی یهویی باهام بد شد یه روز صبح ک رفتم مدرسه دیدم به زور میخاد منو دورکنه از خودش
بهش گفتم چیزی شده گف نه چیزی نیس
روز بعدش هم رفتم سراغش که دوباره باعصبانیت باهام حرف زد منم برا دفعه ی سوم سراغش نرفتم
تا اینکه کرونا اومد یه هفته ندیده بودمش و از دوستم مشورت گرفتم که گفت شاید بی محبتیه تو رو میبینه ازت خسته شده منم سعی کردم خودم شروع کنم برای بار اول به پیام دادن دفعه ی اول پیام رو جواب ندا دفعه ی دوم جواب نداد دفعه ی سوم یه جواب خیلی کوتاه و سرد داد بعدش هم که مدرسه ها انلاین شد توی واتساپ رفتم سراغش که بازهم دفعه اول و دوم و سوم جوابمو نداد دفعه ی چهارم بخاطر اینکه بهش ابراز علاقه کرده باشم بهش فقط گفتم دورت بگردم اون یکم خوشحال شد دلیل اینکه چرا جوابمونمیده رو پرسیدم بهونه اورد که کرونا اومده ولی دیگه حتی از اون بعد پیامام رو هم سین نمیکرد همش طرفدار رقیبم بود بهشم گفتم چرا طرف اونو میگیری دوباره جوابمو نداد
ینی کلا نمیدونم چرا یهو اینطوری شد باهام ?بدون علت اصلا نمیدونم مشکلش چی بود والان هم کلا شماره ام رو پاک کرده از گوشیش
داره روانی میشم بفهمم چیشده ?
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار
دوست خوبم
احتمال های بسیاری است که ممکنه به اون دلیل معلما چنین رفتاری نشان داده . اما چیز مهمتری وجود داره که مربوط به حوزه کاری و حرفه مندی معلم است. این کار درستی نیست که معلم زمینه دوست شدن از این نوع را برای دانش آموزش فراهم کنه، بین بچه ها فرق بگذاره، رقابت و دشمنی را ترویج کنه، رفاقت دوستی بچه ها را لکه دار کنه و در نهایت یک روز مثل آفتاب باشه و بخنده و روز دیگر بدون ذکر دلیل و بدون هیچ توضیحی ابری بشه و روی خوش نشون نده.
ممکنه رفتارهاشون به رفتار شما مربوط و وابسته باشه و تو کاری کرده باشی که او را از ادامه ارتباط برحذر کرده باشد مثل رفتارهایی که مزاحمت گونه است : پیام زیادی دادن التماس کردن، توضیح خواستن و… ولی با همه اینها توجیه و دلیل موجه بودن رفتار ایشان به عنوان یک معلم نیست.
توصیه میکنم تا حالا ضرر کردی و آسیب دیدی، بیشتر از این پیش نرو و جلوی آسیب های بیشتر به خودت را بگیر.دست از این ارتباط و این همه اصرار برای دانستن دلیل رفتار ایشان بردار. کارهای زیادی هستند که منتظر تو هستند.
سلام، من یه دختر ۱۷ ساله ام. وقتی هفتم میخوندم در کلاس زبان ثبت نام کردم. من اصلا از زبان خوشم نمی اومد، ولی وقتی دیدم چقدر باعث پیشرفت و خوشحالیم میشه ادامش دادم، من یه معلم مرد دارم که حدودا ۳۲ سالشه، من اول های اشناییمون از ایشون خوشم نمیومد، به نظرم مرد بدی بود، ولی ایشون همیشه به من لبخند میزدن، یه جور خاصی بود لبخنداش، به کسی اونطوری نگاه نمیکرد و هر وقت من رو میدید چه سرش شلوغ باشه چه نباشه سریع لبخند میزد و میگفت به به بهاره خانم خوش اومدین. الان پنج ساله که ایشون رو میشناسم، البته بخاطر کرونا ۸ ماه شده که ندیدمشون و واااااقعا دلم براشون تنگ شده. من رفته رفته که ایشون رو شناختم و فهمیدم چه مرد خوب و خاصین دیگه ازش بدم نمیومد که هیچ، بلکه یواش یواش علاقم بیشتر شد. حس میکنم معلمم یه جور دیگه با من رفتار میکنه، یعنی جوری که با من رفتار میکنه با بقیه رفتار نمیکنه، مثلا وقتی توی جمع شلوغی هستیم و بحث خنده داری پیش میاد همیشه منو نگاه میکنه و میخنده، و یا وقتی با من صحبت میکنه مستقیم تو چشمام نگاه میکنه و سرشو کج میکنه و حرف میزنه، یا وقتی امتحان داشتیم همش از من تعریف میکرد و به بقیه میگفت یاد بگیرید، و خیلی خودش رو به من نزدیک میکنه، مثلا وقتی میخواد از بقیه درس بپرسه، ازشون فاصله میگیره ولی وقتی از من درس میپرسه با لبخند میپرسه و خیلی بهم نزدیک میشه. من چهار ساله که فهمیدم عاشقش شدم ولی قبلا انکارش میکردم چون میگفتم تفاوت سنیمون ۱۵ ساله، یا اون معلم منه، کلی آدم اون رو دوست دارن و از کجا معلوم که از من خوشش میاد، و کلی بهانه ی مسخره، برای همین هر چیزی که راجبش میفهمیدم رو به بقیه میگفتم، سعی کردم علاقم رو کم تر کنم ولی نشد، تا اینکه واقعا نتونستم تحمل کنم. دوباره عشقم بهشون بیشتر و بیشتر شد، در حدی که وقتی میبینم کسی نگاهش میکنه میخوام معلمم رو ببرم یه جای دیگه تا کسی نتونه نگاهش کنه، حتی نمیخوام کسی بهش فکر کنه، خودمم که هر روووووز و هر شب بهش فکر میکنم و هر شب خوابش رو میبینم، دلم خیلی براش تنگ شده و تصمیم گرفتم بعد کرونا علاقم رو کمی نشون بدم. قبلا دو نفر بهش ابراز علاقه کرده بودن و یک نفر گفته بود که با هم در رابطن، و معلمم هر سه رو اخراج کرده بود، الان واقعا دلیل اصلی که نمیخوام بفهمن دوسشون دارم اینه که میترسم اخراج بشم و دیگه نبینمشون، تو دوران کرونا هر وقت مجبور میشیم بریم بیرون هر کسی که میبینم فکر میکنم اونه، شماره تلفنشم دارم ولی خودشون نمیدونن، هر روز عکسشو نگاه میکنم و کلی ذوق میکنم، تمام خاطره هایی که باهم داشتیم رو هیچوقت فراموش نمیکنم و با جزئیات ریز یادمه. من به قدری ایشونو دوست دارم که به هیچ مرد یا پسر دیگه ای نمیتونم نگاه کنم، و همیشه هم میگم که یا معلمم یا هیچکس. میشه بگید بهترین کار چیه؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:
دوست خوبم
درست متوجه نشدم سوالت در چه زمینه ای است منظورت از بهترین کار چیه؟
کار درست همینی هست که تا حالا داشتی به خودت گفتی او ۱۵ سال از تو بزرگتره و معلمت بوده و چیزی از این بیشتر را نشان ندادی.
چون اشاره کردی که گفتن علاقه و … بیشتر باعث طرد افراد از کلاس شده و همین نشان میدهد که او از این کار خوشش نمیاید.
بنابراین اشکالی ندارد برای آینده تصور کنی که به هیچکسی جز ایشون نمیتوانی فکر کنی اما در حال حاضر ابراز علاقه و بیان احساس به احتمال خیلی زیاد نتیجه معکوس برایت دارد و ممکن است برای همین روزها که محبتی را در دل خودت نگه داشته بودی و بهش دلخوش بودی حسرت بخوری.
سلام ببخشید میشه دیدگاه یا همون کامنت من رو پاک کنید، با تشکر?
سلام .ببخشید من ۱۲سالمه و عاشق معلم زبانم شدم.یکی دوبار تو اینیستا بهش پیام دادم و باهم حرف زدیم.ولی هرچقدر سعی میکنم نمیتونم بهش بگم دوسش دارم.لطفا راهنماییم کنین .
ممنون
Mobinaجان من خودم چهارسال تو این رابطه بودم وهمسن تو بودم دقیقا البته یه سال بنظرم کوچکتر به قران اگه خودتو دوست داری اگه خانوادتو دوست داری ولش کن نه اعتراف به دوست داشتن کن نه پیامش بده سخته نه به اندازه تو رابطه باهاش ..ممکنه الان توقعی ازش نداشته باشی وشاید برات مهم نباشه دوست داره یانه ولی بعد برات مهم میشی در کل پدرت درمیاد بدبخت میشی اگه اعتراف کنی من داستانامو نوشتم میتونی بخونی تو همین سایتم نوشتم ببین ته تهش میشه مثل مال من منی که به تهش رسیدم اینو بهت میگم ادم داغون میشه شاید الان حرفمو قبول نکنی ولی خدایی نکرده یخ روز میفهمی که اون روز دیر شده من از الان دارم بهت میگم اصلا دورشو خط بکش اشتباهه محضه
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
دوست خوبم
اگر از اینکه ایشان را دوست داری مطمئن هستی دیگر اصرار و نیازی نیست که حتما به صورت مستقیم به او بگویی که دوستش داری.
احساس و عاطفه خودش پیام محبت را به گوش دیگری میرساند و گاهی وقتی بیان میکنی راه ارتباط و نوع رابطه تان تعییر میکند و چندان مورد رضایت تو نخواهد بود.
صبر کن تا همین اندازه از ارتباط و پیامهای تان کار خودش را بکند.
سلام من زهرا رضایی هستم ۱۳ساله.عاشق معلم اجتماعیم شدمو این اوین سالی هست که با ایشون آشنا میشم.ایشون خانمی دین دار ومهربون زرنگ و با خدا و…..هستن و من دختری خجالتی و استرسی وبا دلهره ی زیاد هستم که هر بار خواستم با ایشون خصوصی حرف بزنم استرسم و… نگذاشتند.اما تونستم دوبار خودم راضی کنم به حرف زدن که باز تو صحبتم نتونستم در مورد چیزی که می خواستم بگم حتی دوستام متوجه شدن و بدون این که به من بگن به معلمم گفتن که من می خوام چیزی به ایشون بگم که نمیتونم و ایشون در جواب گفتن که به من در این مورد چیزی نگن.فکر کنم میخواستن که خودم برم و بگم.اما دوستانم به من گفتن.من همیشه ایشون رو یواشکی نگاه می کردم ولی ایشون فکر کنم متوجه شده بودند و هیچی نمی گفتند.من درس هام امسال به لطف ایشون خیلی خوب شد.ایشون به من تو کلاس یکبار گفتن که دختر با حیایی هستم.و من اینقدر حرف دلم رو نگفتم که کرونا اومد.اما من تو چت خصوصی با رعایت احترام گفتم که خیلی دوستشون دارم وحتی گاهی از دلتنگی شب ها خوابشون رو میبینم و گفتم اگه قابل بدونن ما با هم یک دوستی کوچیکی داشته باشیم.و ایشون گفتن که من هم همه ی شمارو دوست دارم و شما برای من حکم دخترم رو دارین و من در جواب گفتم که شما هم مثل مارم میمونید.من جدا از این که خود ایشون رو دوست دارم میخوام که ایشون کمک کنن تا انسانی مثل خودشون با شخصیت و مهم تراز همه با خدا بشم و دوستیم رو تا آخر عمر با ایشون ادامه بدم .تازه من در مورد خودم از ایشون پرسیدم چون ایشون خوب انسان ها رو میشناسند و نوشتم که من خودم رو اصلا نمیشناسم وخود شناسی مقدمه ی خود شناسی هست وگفتم که بیشتر ملاکم بدی هام هست و ایشون در جوابم فقط خوبی هام رو گفتن.گفتن که من دختر خوب و با حیا و خوش اخلاقی هستم و برام دعا کردن که انشاالله بهترین دوس ها رو داشته باشم.به نظر من فقط ایشون میتونند که به من کمک کنن.به نظر شما من چی کارکنم؟؟دوست دارم دوستی مون تا ابد ادامه پیدا کنه.من باید به ایشون چی بگم؟؟؟
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار
دوست خوبم
برای اینکه دوستی خوبی داشته باشی تنها کافی است همیشه تعادل در ارتباط داشته باشی و یادت بماند که تو دانش آموز او هستی و هم به لحاظ سن و هم به خاطر معلم و شاگردی باید حرمت و فاصله را رعایت کنی.
بیش از اندازه مزاحمت نداشته باش و مدام پیام نده، منتظر اینکه مدام برایت پیام بدهند نیز نباش و سعی کن در گفتگوها موضوعات شخصی را خیلی در شروع این رابطه مطرح نکنی.
قبلا داستانمو اینجا گفته بودم ما خیلی باهم خوب وصمیمی هسیم ینی هرچی بخوام انجام میده خیلیم دوستم داره ولی من نمی تونم زندگی کنم همش تو فکرم همش دارم خیالبافی میکنم که وقتی دیدمش چی میشه چطور سوپرایزش کنم و…اصلا همش فکرم درگیرشه واقعا برای خودم نگران شدم دارم کم کم از دست میرم خیلی فکرم درگیره به حدی که نمی دونم کجام ودارم چیکار میکنم ویه مشکل بزرگترم اینه که نمیتومم اون چیزی که هسم نشون بدم همش بزرگ تر از اونی که هسم بهش نشون میدم واونم یه تصور خیلی خیلی بزرگتر از من راجب من داره وبخاطر این موضوع دروغ بهش میگم دوست دارم باهاش باشم اما نمیتونم این رفتارامو ترک کنم هم عذاب وجدان دارم هم نگرانم اصلا دست خودم نیس حس میکنم اگه بزرگتر از اون چیزی که هسم بهش نشون بدم باهام خوب تر میشه که واقعا هم همینجوره بعضی وقتا که چتامونو واسه دوستام میفرسن باورشون نمیشه فکر میکنن باهمسن خودم چت کردم ینی دراین حد خودمو بزرگ نشون میدم ولی میترسم دروغام رو شن ورابطم خراب شه از همه مهم تر اعتمادشو از دست بده چون اون خیلی بهم اعتماد داره حتی عکسای بی حجابیشم واسم میفرسه و…
من ۱۲سالم بود که عاشق معلمم شدم عاشق نگو ازاون عاشقابودما ینی بعد ۴سال هنوزم هستم هنوزم وقتی یاد چشاش یالبخندش میوفتم دلم میریزه ما از هم دوریم تابستون همون سال که معلمم بود رفت شهر دیگه ای البته قرار شد هروقت میاد شهرستان خبرم بده وباهم قرار بزاریم امانشد خیلی گره و ضد حال تو رابطه خوردم ومن بعد سه سال وچن ماه رفتم شهری که معلمم بود وبرای تولدش سومرایزش کردم البته این رفتن وسوپرایز کردن خیلی سخت بود خیلی مشکل برام پیش اوند ولی خب باوجود همه مشکلات من پیروز شدم و تونستم بعد اون همه مبارزه برم خونشونو ۲۰دقیقه ببینمش فکر کن این همه بدبختی یکشی بری فقط واسع۲۰ دقیقه ولی خب مشکلات زورشون خوب میچربه رابطمون خوبه خیلی باهم صمیمی هسیم حتی خودش درخواست داد صمیمی باشیم منم از خدا خواسته از اون روز تا حال بهش نمیگم شما میگم تو موقعیم که میخوام صداش کنم به اسم کوچیک صداش میکنم خیلی حال میده بنظرم ادم یه دفعه همه چیزو زیر پا بزاره واحساسشو بگه اگه طرف قبول نکرد کناربکشین که این مورد کم پیش میاد اکثرا قبول میکنن
سلامــــــ خسته نباشیــــد
راستش من معلم فلسفه ام رو خـــیلییییییی دوس دارم ورابطه امون باهم خیلی خوبه حتی تاحالا بوسم کرده و بوسش کردم کلا مثه دوتا دوستیم
اما این مهربونیش برای همه اس وبعضی وقت خیلی باهام خوب برخورد میکنه بعضی وقتا حس میکنم دیگه از م خسته شده
دلمم نمیخواد این ابراز علاقه ام دوستیمون رو از بین ببره ینی میترسم اگه بهش بگم از دستش بدم چون جدیدا احساس میکنم میفهمه دوسش دارم سعی میکنه از فاصله بگیره یا پسم بزنه
به نظرتون بهش بگم یا سعی کنم کلا فراموشش کنم
دوست خوبم
بهترین کاری که میتوانی انجام دهی این است که فاصله و حریم را رعایت کنی.
برای مثال اینکه در اینستاگرام درخواست دادی و پاسخی نداده اند را دیگر پیگیری نکن. هر زمان بخواهند انجام میدهند و اصرار تو به معنای نادیده گرفتن فاصله هاست.
مثلا خیلی درباره ایشان با دوستانت صحبت نکن چون هر بار که حرف میزنی خودت را وابسته تر میکنی.
همه جملات و رفتارهای معلم ات را تفسیر نکن چون برای تو معنای شخصی خودت را دارد اما ممکن است مقصود ایشان اصلا همان چیزی که تو برداشت میکنی نباشد.
معلمم دوسم داره ها ولی باهام منطقیه باهام شوخی نمیکنه سنگینه دیگه مث قبل نمیگه دوست دارمو از این حرفا ولی با اون دختره خیلی اوکیه سرکلاس موقعه درس دادن از اسم اول خودش و اون استفاده میکنه خودش به دختره گفت من شنیدم میگفت دوست دارما بخاطر تو اسم اولتو زدم با خودم بعد این دختره دوست منم هس اما زیاد اوکیه نیسیم میاد به من میگه این حرفارو ک مثلا اون چجوری باهاش برخورد میکنه و من میدونم ک میخواد حرص منو دراده چیکار کنم معلمم با من راحتر صحبت میکنه ها تیکه میندازه و حرعای دیگع ولی چون دوسش دارم هیچی نمیگم فقط میخندم 🙂 ولی با اون دختره قشنگ صحبت میکنع و من میدونم ک من براش تکراریم و چون میدونه دوسش دارم بهم کم محلی میکنه تو سالن بهم میگفت نزار حساس بشن ولی الان میگم چرا پس با اون دختره حتی شوخیه هم میکنه جلو همه بچه ها تیک میندازه میخندن اون دختر هیچکاری نکرده برا اون چجوری انقدر اون دوسش داره اونو اخه??
وای هر چقدر حرفارو میخونم خاطره واسم زنده میشه.منم یه معلمامونو خیلی دوست داشتم.اون زیاد اهل صمیمی شدم نبود و خیلی آروم و ساکت.گهگاهی باهم حرف میزدیم اما همیشه زود رنج بودم و با یه حرف میزدم زیر گریه و در عین حال خیلی راحت میگفتم بهش عاشقتم?سال بعد که رفتم یه مدرسه دیگه هم پیامش میدادم ولی بیشتر وقتا ناراحت بودم از اینکه باهام خشکه و در مقابل اظهار دلتنگیم جوابی نمیده…ولی کمکم خودم فهمیدم اخلاقم باید چجور باشه.در باره ی چیزای مورد علاقش حرف میزنیم.و چیزایی که من دوست دارم یه جورایی مثل خودش رسمی شدم و دم به دقیقه دوست دارم نگفتم تا اینکه خودش اومد سمتم و اگه یه هفته پیام ندم زنگ میزنه بهم و دو سه سالیه که دو تا رفیق خوب برای همیم.کلا یه توصیه کنم به اونا که معلمشونو دوست دارن این که زیاد نگید دوستت ارم و این حرفا چون هر چی باشه اونا بزرگن و خجالت میکشن.اگه بخواین خیلی راحت میتونین سالها باهاشون مثل دوست باشین
همش الکیه عشق معلم خودش بچه هاره شوهر داره ببیخی بابا
سلام
من کلاس ششم بودم وارد کلاس هفتم شدم روز اول اصلا خوشحال نبودم معلم ها وارد کلاس شدن و خودشون رو معرفی کردن گذشت چند روزی من ریاضیم متوسط بود معلم ریاضی وارد کلاس میشد بعد چند دقیقه ای شروع به نصیهت کردن بچه ها میکرد و مدام از من تعریف میکرد به من نگاه میکرد نمیدونم چرا احساس میکردم به من علاقه ای داره من ازش خوشم نمیومد زیاد تا اینکه فهمیدم حتی از کلاسای دیگه سراغ منو میگیره مدام از بچه ها در باره من سوال میکرده بدون اینکه من متوجه بشم خلاصه گذشت منم بهش احساس پیدا کردم اما نه زیاد دوسش داشتم گذشت این علاقه بیشتر شد طوری که مدام از اون میگفتم هر وقت با دوستانم بودم درباره اون میگفتم ولی آخرای سال بود که علاقم شدید شده بود عید شد من اصلا خوش حال نبودم از عید سال نو چون میدونسم ۱۴ روز نمیبینمش دلم تنگ میشد خلاصه من علاقمو بهش با گل دادن و هدیه دادن و نگاهام بهش فهموندم خلاصه باهام مهربون بود خیلی هوامو داشت سال تموم شد اما ما باهم صمیمینبودیم اونقدر که بهش پی ام بدم سال هفتم تابستونش خلاصه اومدیم پاییه هشتم چند روز مونده بود به مهر ماه من و دوستم به آموزشگاهش رفیم برای دیدنش تنها بود رفتیم داخل خییلیی خوشحال شد ازمون پذیرایی کرد و غیره اون روز خیلی باهام مهربون وصمیمانه رفتار کرد اونجا علاقم خییلیی شدید شد گذشت اومدیم هشتم من فهمیدم تو کلاسی افتادم که اون دبیر من نیس انقدر ناراحت بودم که فقط تا یک هفته گریه میکردم بدون اینکه بفهمه یه روز دیگه تحمل نکردم رفتم گفتم خانم تروخدا بیاید کلاس ما دبیر ما بشین گفت نمیشه که گفت بزار برم صحبت کنم بیام دبیر تفکرتون بشم خلاصه گذشت فردای اون روز دیدم عه اومد سر کلاس ما انقدریی خوشحال شدم که پریدم هوا بعد گفت من دبیر تفکرتونم و فقط دوشنبه ها میام سر کلاستون ناراحت شدم ولی باز اونم خوب بود گذشت چند روزی زمان هاییی که میخواست بره آموزشگاه منم باهاش تا خونمون میرفتم باهاش تو راه باهم صحبت میکردیم من بهش گفتم خییلیی دوستون دارم خییلیی خلاصه روزها میگذشت و من علاقمو بهش میگفتم اون روز باعث شد من تو تلگرام باهاش چت کنم استیکر عاشقونه میفرستادم و غیره بهش میگفتم عشقم 🙂 اونم قلب میداد گذشت رابطمون خییلیی بهتر شده بود من وابسته تر شده بودم تو تلگرام راحت تر باهاش صحبت میکردم بعد چند روزی حس میکردم سرد شده اخه میومد سر کلاسمون نگاهم نمیکرد خیلی کم انگار حسی نداش دیگه گفتم شاید چیزی شده هفته بعد یکی از بچه ها براش گل اورد خیلی خوش بو بود داد بهش خیلی خوشحال شد دوباره هفته دیگه هم اورد معلم ریاضیمون که دببر تفکر ما بود اون شاگردی که براش گل اورده بودو اورد جلو نشوند من خیلی حسادت میکردم ولی به روم نمیاوردم با اون شاگرده اوکی شده بود فقط بخاطر دوتا گل ? چندروز که میرفتم پیشش احساس میکردم بزور دارع باهام صحبت میکنه میدیدم با اون صمیمیتره بعد تو تلگرام بهش پیام میدادم مث قبل نبود بودا اما نه مث مث قبل ک خوب بودیم بعد چند روز منم براش هر روز گل میبردم هر روز خوشحال میشد هدیع میبردم خوشحال میشد خوب بود اما سرد ولی هنوز از بچه ها میپرسید حالو احوالمو درسامو گذشت چند روز بعد فهمیدم باهم چت میکنن تو تلگرام خب بالاخره حسودیم میشد میخواسم ببینم چت کردنش با من چجوریه با اون چجوریه اما نشد که بفهمم بعد وقتایی که یه معلم تو دفتر ازم تعریف میکرد بهم میگفت اونم خوشش میومد زمانی ک میفهمید ازم راضین باهام صمیمی میشد بهتر راحت تر ولی یکی دوبار گوشی بردم فهمیدن باهام سرد شد ازم ناراحت بود میگفت خیلی ساده ای ?گذشت معلم ریاضی خودمم ازم راضی بود اونم فهمید کع این دبیر هم راضی تشویقم میکرد ولی وقتایی که میومد کلاسمون دوشنبه ها هر کاری داشت میگفت اون شاگرده بیاد اون دختره بهم بر میخورد من ک صمیمی ترم چرا به من نمیگع کاراشو خلاصه میومدم خونه گریه میکردم اشک میریختم حتی دستمم با تیغ خط خطی کردم تو اینستا استوری میزدم با اول اسم اون غمگین دلنوشته میدید فک میکنم فهمیده بود منظورم با اونه اره فهمیده بود اما به روم نماورد گذشت سال تموم شدو این چیزا رابطش با اون بهتر شده بوود منم ک افسرده افسردع گذشت تو تابستون هفته ای دو سه بار میرفتم میدیدمش باهام خوب بود خیلی باهم راحت شده بودیم تو تابستون من تو تلگرام ازش وقتی سوال میپرسیدم و قلب میدادم سنگین تر شده بود قلب نمیداد بعضی وقتا صمیمی صحبت مبکرد بعضی وقتا رسمی زمانی ک رسمی میگفت ناراحت میشددم میگفتم نکنه دیگع خوشش نمیاد ولی دوسم داره بهم تو سال هشتم میگفت تو با بقیه فرق داری من اصلا تورو با بقیه مقایسه نمیکنم ولی تو عمل احساس میکردم از من خوشش نمیاد محل نمیدادخلاصه اومدیم نهم امسال من فهمیدم وای امسالم دبیرم نیس انقدر انقدر گریه کردم خودشم فمیده بود هر روز ینی پیش مدیر بودم مدیریتمونم عوض شده بود هر روز پیشش بودم خون گریه میکردم بعد یه اتفاقی هم افتاده بود معلمی ک دوسشش دارم باهام قهر بود باهام صحبت نمیکرد از اون بد تر اون دختره هم شاگردش شده بود در صورتی که اون دختره این دبیرو نمیخواس دبیری که من شاگردش بودمو میخواس حتی چند بار رفت اداره ک کلاسشو عوض کنه این معلم قبل بحثمون گفتم یکی هس شمارو نمیخواد میخواد بره یه کلاس دیگه گفت اسمشو بگو باهاش رفتارم بهتر بشه من فهمیدم که فهمیده طرف کیه گفتم نگم بهتره یه نفر دیگرو گفتم خلاصه فهمید اما وقتی فهمید علاقشو نصبت بهش بیشتر کرد? دروغ گفته لود بهونه بود اون حرف این اونو دوس داشت الکی میگفت اسمشو بگو باهاش بهتر بهشم که به درسش ضرر نخوره بعد گذشت منو اون باهم رابطمون اب و شکر شده بود قبلا راحت منو میبخشید برا اشتباهاتم ولی امسال نه باهام خیلی بد حرف میزد خیلیی وقتایی هم که میرفت دفتر میشست من از دور نگاهاش میکردم اما توجه نمیکردو قیافه میگرفت ولب اون دختره ک میومد تحویلش میگرفت خلاصه مدیر فهمید من چقدر دوسش دارم دو سه باری ک رفتم پیش مدیر گفتم تروخدا کلاسمو عوض کن این چیزا اومد سر کلاس دنبال باهام حرف بزنه گفت بیا بیرون رفتم منو با خودش برد بعد گفت خب چرا درس نمیخونی مییخوای کلاستو عوض کنی چرا گفتم خانم من نمیتونم با این دبیر بسازم گفت الکی نگو تو عاشقی نمیفهمی تو عاشق اون معلمی اسمشو گفت من اشکم ریخت گفت دیدی گفتم مونده بودم اخه از کجا میدونه حتی زمانی که میرفت کلاس روبه روییمون من میزو میدادم جلو تا ببینمش فهمیده بود گفت اره قشنگ رسوام کرد گفت کلاستو عوض نمیکنم چون سال دیگه میخوای بری افسرده میشی بهت ضربه میخوره منم تعریف کردم اره ماجرارو دوسش دارم فلان بسار گفتم چیکار کنم گفت یه چند وقت پیشش نرو سمتش نرو فراموشش میکنی برات عادی میشه گذت دو روز نرفتم داشتم دیوونع میشدم دوروز نگاهاش نمیکردم اخه سمتش نمیرفتم ک باهاش حرف بزنم قهر بود بعد گذشت داشتم نابود میشدم شبا اونقدر گریه کردم که چشمام بار نمیشد گذت دیگه تحمل نیاوردم رفتم ازش بخاطر اون قضیه ک پیش اومده بود مغذرت خواهی کنم رفتم خیلی صحبت کردم خلاصه خوب شد بخشیدو اینچیزا بعد فهمید ک مدیر این حرفارو زده باهام دوباره سرد شد سلام میدادم یه سلام بدونه لبخند میزد میرفت نگامم نمبکرد بعد یه روز دیدم دیت اون دختررو گرفته داره شوخی میکنه باهاش من یهو بغضم ترکید رفتم تو حیاط فقط گریه کردم این چند روز ک انقدر گریه میکردم چشمام قرمز میشد بعد گفتم این ک منو نمیخواد با اون حال میکنه من مزاهمش نشم خلاصع از کنارش رد میشدم نگاهش نمیکردم سلامم نمدادم حتی یه بار تنها از کنار هم رد شدیم تو راه پله اون میومد پایین منم داشتم میرفتم بالا مدیر هم پایین وایساده بود من سرمو اوردم بالا دیدم جلومه بدون سلام و هیچ عکس العملی رد شدم مدیر خندبد بهش گفت اوارس کلا خخ این معلمه هم خندید خلاصه روانی شده بودم خسته شده بودم دیگه یه روز شد قرار بود بیاد کلاس ما اومد من جلو میشستم نگاهش میکردم نگاه نمیکرد منو تا اینکه نگاهش کردم اشکم ریخت دبد گفت پاشو بیا اینجا رفتم جلوش گفت تو چرا انقدر این چند روز دیوونه شدی ها چرا با خودت اینکارارو میکنی بعد گفت دیگع نمیای پیشم نیسی میخواسم بگم اره همش بخاطر کاراته رفتارات خییلیی ازش ناراحت شده بودم خییلی منو فروخت به اون وایی خدا معلمم گفته بودا بهم زیاد پیش یه ادم نرو تکراری میشی دم دست نباش اون جا بود فهمیدم ارههه درست میگفت من تکراری شدم براش اما من این کارارو فقط بخاطر دوست داشتن اون انجام دادم خلاصه بعد این برو بیاها بالاخره تونسم کلاسمو عوض کنم عوض کردم الانم لاهام خییلیی خوب شده صمیمی اما هندز با اون خوش رفتار تره این دختره از دست معلم ناراحت شده بود قهر بود این همچین تحویلش گرفت من موندم گفتم من بدبخت کافیه ناراحت بشم ازش اصلا براش مهم نیس راحت فراموشم میکنه 🙂 دیگه مث قبل روم نمیشه بگم دوست دارم الان از اون قضیه ۳۴ ماهه میگذره الان باهم خیلی خوبیم اما هنوز اون احساس میکنم حسم بک طرفس و دوسم داره اما ن زیاد کم میدونی ادم زیادی باشه دلو میزنه :)این قضیه دوس داشتن من نسبت به اون خانوادم نمیدونن فقط منو اون و بچه های مدریه واینکه بچه اا فقط میدونن کع در حد معلم دوسش دارم اما من عاشقشم براش یه پلاک طلا هم خریدم دادم اخه من واقعا دوسش دارم بهش میگفتم پارسال بهم میگفت عاقل تر باش اخه موندم چرا همش با اون دختره خوبه اخه اون دختره بیش از حد به معلم نزدیک میشه میره میبوسشون دست میزاره رو شونه هاشون باهاشون صمیمانه حرف میزنه اما من رعایت میکنم بالاخره احتام باید بزاری نباید بیش از حد باشه اما اون با این چاپلوس بازیاش تو همه چی موفق شد چیکار کنم مث قبل بشه یه چیزی یادم رفت قبل این که کلاسمو تعویض کنم یه روز زنگ ریاضی نرفتم کلاس مدیر معاون دنبالم بودنم گذشت پیدام کردن پشت ماشین بودم رفتم دفتر مدیر گفت خجالت نمیکشی گفتم من دیگه درس نمیخونم بعد زنگ خورد به معلمه گفته بود بخاطر شما بوده رفتم خونه بهش پیام دادم گفتم من دیگع دوستداشتن شمارو نمیخوام من شمارو فراموش میکنم شما هم منو بعد چند ساعت بهم زنگ زد باهام حرف زد گفت من دوست دارم خلاصه باهام حرف زدو خیلییلی خوشحال شدم ) میبنمشون باهم خیلی حسادت میکنم داغون میشم طوری بهش عادت کردم ک چهارشنبه ها هم ک روز کاریش نیس منم نمیرم 🙁 خیلی اخه وقتی نیس حضورش حس میشه برام الان انقدر دوشس دارم که میگم به جهنم میخواد با هرکی باشه فقط باشه من ببینمش دیوونشم عاشقشم خییلیی دوسش دارممممم
میخوام فراموشش کنم میگم اینا همش الکیه به هیج جا نمیرسه بعد میبینم چطور اون دختره باهاش خوبهه صمیمیه من نباشم میترسم ازم بگیرنش??
سلام ببخشید من عاشق یکی از معلم هام شدم که اقارهم هست و مجرده و فاصله سنی 13_14 سال داریم…واقعا این عشقم بهشون شدیده و نمیدوتم چیکار کنم…دوست دارم بتونم کاری کنم که از من خوشش بیاد کمکم کنید!
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
در ارتباط بین معلم و شاگرد همیشه رعایت حرمت و احترام به فاصله ها بسیار اهمیت دارد و تفاوت نمیکند مرد باشد یا خانم. در چنین ارتباطی لازم است راه هایی مثل تلاش بیشتر و کسب موفقیت را برای جالب نظر معلم در پیش بگیری چون دست کم ضرری برایت ندارد. اما اگر تصور کنی ابراز عشق و علاقه به شیوه های دیگر میتواند او را متوجه تو کند اشتباه است. چون این قبیل جلب توجه اغلب هم با شکست در مقصود تو همراه است.
در ضمن فراموش نکن که نباید بر این احساس و عشق به وجود آمده به عنوان یک ارتباط قلبی دائمی که منجر به ازدواج بشود تکیه کنی. اگر با این تصور درگیر ارتباط شوی آسیب های بیشتری را شامل حال خودت میکنی.
سلام من ۱۵ سالمه معلم تفکرم رو خیلی دوس دارم بیش از اندازه نمیدونم چجور ابراز علاقه کنم هر روزم جلوی بچه هاضایعم مینه ولی من هرو روز و همه جا حی شباا خوابشو میبینم انقد دوستش دارم ولی نمیدونم چراا اینجوری
لطفا خواهش مکینم کمکم کنید
دوست خوبم
مراقب باش که اصرار زیاد تو برای ابراز علاقه کار دستت ندهد چون گفتی معلمت تو را در کلاس ضایع میکند و … معنایش این است که احتمالا ایشان از علاقمندی تو مطلع هستند و به همین دلیل ناخودآگاه برای اینکه مانع علاقمندی و وابستگی تو شوند این کار را نمیکنند یا چندان پای بند به حرفه معلمی نیستند که برای جلب توجه بیشتر تو این کار را می کنند
در هر دو حالت آسیب ها متوجه تو است و مناسب نیست که اصراری بر بیان احساس و علاقمندی خودت داشته باشی و وابسته تر شوی.
با این حال بهترین کار برای تو این است که از علاقمندی به ایشان راهی برای تلاش بیشتر در تحصیل و کسب موفقیتهای بیشتر و بالاتر پیدا کنی و با خودت قرار بگذاری که به عنوان یک دانش آموز نمونه و موفق در یاد ایشان بمانی.
سلام من ۱۴سالم انقدر از معلم ریاضیم خوشم میاد که به نظرم هیچکس نمیتونه بفهمه.
اونم فهمیده دوسش دارم ولی نه به این شدت میشه بگین چی کار کنم بخدا دیگه روانی شدم ریاضیم نمرم از ۱۸تا۲۰دیگه نمیدونم راه حل بدین please me
پاسخ مشاور سایت : دوست خوبم
آفرین به تو که با پیشرفت در درس و تلاش بیشتر نشان میدهی که علاقمند هستی. این بهترین راه است و ضرر نمیکنی. حتما به همین دلیل معلمت هم خوشحال است .
اگر فکر میکنی بیشتراز این نیاز است که احساست را بگویی باید بگویم که بیان آن تاثیر بیشتری بر این رابطه ندارد چون مهم هر دوی شما هستید و هر دو هم میدانید که این علاقه وجود دارد. چیزی که خیلی اهمیت دارد این است که کاری نکنی که ارتباط از اعتدلال خارج شود. در این صورت هم خودت آسیب میبینی هم او از ترس اینکه مبادا در آسیب دیدن تو شریک باشد بیشتر از تو فاصله خواهد گرفت.
بنابراین به نظر میرسد بهتر است به همین میزان از ارتباط راضی باشی و با تلاش مداوم خودت و او را راضی و خوشحال نگهداری.
سلام من به پسر ۱۴ ساله هستم و معلمم ۲۷ ساله.
من ازش به شدت خجالت میکشم با اینکه چند بار اومده خونمون و چند بار باهم رفتیم استخر،حتی نمی تونم ازش سوال بپرسم.
.
.
.
.
.
بنظر شما چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاربر عزیز “علی قدیانی”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
اگر میتوانی در حد سلام و احوالپرسی و گفتگوی معمولی با ایشان ارتباط بگیری نگران نباش حس خجالت تو به مرور از بین میرود
اما اگر در همین حد هم حس خجالت داری و نمی توانی ارتباط برقرار کنی در این صورت بهترین برای تو این است که خودت را مجبور کنی تا مثلا حرف بزنی، نکته ای بگویی احوال پرسی کنی و …
اگر خواستی این راه را انتخاب کنی یادت باشد که به خودت القا کنی که میتوانی و این توانایی را در خودت پررنگ تر کنی.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام لطفا راهنماییم کنین
14سالع هستم
تو کلاس پنجم عاشق معلمون شدم معلم ورزش
ازش خجالت میکشیدم اونمدخیلی با کلاس بود
من الان کلاس هفتم هستم اونم رفته یه حایه دیگه عاشقشم نمیدونم کجا پیدا س کنم
دوستم میره باشگاهش ولی نمیگه باشگاهش کجاست
منم دلتنگشم الانم به خاط کروناا کاناال زدن میگم شمارشوذبده نمیده
چیکار کنم
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:وست خوبم
تصور میکنم احتمالا دوست تو با همان معلم ارتباط ندارد، فکر میکنم آنقدر او را دوست داری و این حساسیت تو را دوستت میداند شخید جوری تو را به اصطلاح سر کار گذاشته است و با معلم تو ارتباطی ندارد وگرنه چه دلیلی دارد که اسم باشگاهش را هم به تو نگوید!
اما حالا اگر واقعیت داشته باشد و او با معلم در ارتباط باشد ممکن است از ترس اینکه تو مدام مزاحم ایشان باشی این کار را میکند و شماره را نمیدهد.
در این صورت لازم است به دوستت اطمینان بدهی که چنین اتفاقی رخ نمیدهد و تو فقط میخواهی از حال ایشان مطلع شوی. برای این کار هم لازم است ابتدا دوستت ازمعلم اجازه بگیرد و بعد ارتباط شما را برقرار کند.
در صورتی که هیچ راهی جواب نداد، امیدت را از دست نده
جوینده یابنده است و حتما از راه دیگری این ارتباط فراهم میشود.
سلام من همون گردانیا کلاس هشتمم قبلا هم پیام داده بودم منم مثله بقیه دخترا عاشق معلم خانومم شده بودم تابستونم کمی بهش پیام میدادم خوب بود ولی امسال اخساس میکنم یکم مغرور شده ی عکسی از خودش تو اینترنت بود تو مسابقات گشوری برنده شده بود منم براش فرستادم بد فردا مدرسه اومد گفت عکسارو از کجا اوردی البته با خنده منم گفتم از اینترنت ……بد گفت بچه های امروزی نمیدونم چشه ادمو در میارن نمیدونم دقیق چی بود ولی احساس کردم مزاحمش بودم ناراحت شدم خیلی حالا این ب کنار من هر کاری میکنم که اون بفهمه همه حا ب فکرشم ولی انگار نه انگار منم عکسرو فرستادم ک بفهمه ب یادشم ولی انگار ن انگار احساس میکنم از چشش افتادم من امسال برایه خودم برنامه ریخته بودم ک بخاطر اون امسال نمرم نوزده بشه اسممو بزنن تو مدرسه خانوم ببینه ولی با این کارا خیلی ناراحتم میکنه نمیدونم شایدم من الکی ناراحت شدم ولی شما کمکم کنید چون شما خیلی بیشتر احساسلت منو درک میکنید
کاربر عزیز “Reyhanegoli”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
اینکه توانستی به مناسبت روز معلم به او هدیه بدهی یعنی یک بار توانستی احساست را به او بگویی و نشان میدهد میتوانی از عهده این کار برآیی.
یادت باشد که معلمان معمولا احساس بچه ها را فراموش نمیکنند و اغلب هم میتوانند درک کنند که گاهی دانش آموران مانند تو در بیان علاقمندی شان موفق نیستند. خوب با همه این احوال نتیجه روشن است. تو باید تلاش کنی به سادگی فقط با او باب حرف زدن را باز کنی.دنبال راههای پیچیده نباش. همین که در مدرسه خودت را مجبور کنی که با دیدنش جلو بروی و سلام کنی یعنی توانستی حست را منتقل کنی.
بنابراین کارهای ساده مثل سلام و علیک و گاهی پرسش درسی یا گاهی پرسش از او درباره یک معلم دیگر که مثلا آیا میداند کجا هستن یا برای مثال با خانم … کار داری و از او میپرسی که ممکنه صداشون کنند یا تشکر درباره شیوه گذشته آموزشی ایشان که روی تو تاثیر زیادی داشته …. همه بسیار ساده کمک میکند راه ارتباط باز شود و از همین طریق به مرور خواهی توانست که علاقمندی ات را بیان کنی و نشانشان دهی که دوستشان داری.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام وقت بخیر .
می خواستم بگم من ۳ سال پیش از معلم شیمی ام خوشم اومد و با طبق برنامه هایش پیش رفتم و تونستم موفقیت های زیادی رو کسب کنم و هر سال بیشتر عاشقش می شدم و سال بعدش هم با اینکه معلم من نبود روز معلم براش کادو خریدم و سال بعد از اون موقع یعنی ۲ سال بعد معلم تست درس شیمی ام شد و هر روز بیشتر عاشقش می شدم ولی خجالت می کشیدم بهش بگم دوستش دارم . امسال هم اولین روز کلاس های تابستونی در مدرسه ام دیدمش ولی سعی کردم بهش نگاه نکنم و رد بشم چون واقعا خجالت می کشیدم بهش سلام کنم ولی من دوستش دارم . چه جوری می تونم بهش بفهمونم که دوستش دارم چون واقعا الان دلم خیلی تنگه . ممنون میشم راهنمایی ام کنید
حتما نباید بکی دوست دارم که
کاربر عزیز “مهدی”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
احساس خجالت در شرایط سنی تو چندان بعید و دور از ذهن نیست. به هر حال او معلمت است و سالها هم از تو بررگتر است. اما با این همه اگر دوست داری با او راحت تر باشی چاره ای نداری جز اینکه دنبال بهانه بگردی تا با او گفتگو کنی. خیلی هم سخت نیست پیدا کردن موضوع گفتگو و یا وارد شدن به بحث ایشان میتواند با یک سوال کوتاه یا یک کلمه در تایید حرفشان انجام شود و حالا بهانه و فرصت برای ارتباط بیشتر هست.
هر قدر این قبیل گفتگوها بیشتر شود و هر قدر تو بیشتر بزرگتر شوی میبینی که دیگر کمتر این احساس خجالت یا کمرویی سراغت می آیند.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
من یه معلم دارم خیلی روابطمون خوبه حتی اومده خونمون ولی ازش به شدت خجالت میکشم کمکم کنید این خجالت بر کنار بشه من تازه ۱۴ سالمه و اونم ۲۷
کاربر عزیز “نادیا مرادی”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
فکر میکنم درباره اینکه حد خودت را نگه داری دچار سوبرداشت شدی. منظور از متعادل رفتار کردن این است که بتوانی به راحتی احساست را بیان کنی و حرف و منظورت را بگویی اما در فتار و احساست مدیریت داشته باشی و تعادل برقرار کنی. و فکر میکنم تو برعکس عمل کردی. حرف و احساست را نمیگویی و در درون با زیاده روی خودت را فرسوده میکنی و حتی به خودت آسیب زدی.
همین رفتارها میتواند برای معلمت نگران کننده و دور کننده باشد. نمیدانم او اصلا از این ماجراها خبر دارد یا نه ولی اگر بداند در این صورت منطقی است که برای این رابطه خیلی مراعات های دیگر داشته باشد.
حالا بیا فرض کنیم او چیزی نمیداند در این صورت اولین کار این است که سعی کنی بر خودت مسلط شوی و وقتی خیلی دلتنگ هستی و میخواهی به خودت صدمه بزنی به جایش کاری را انجام دهی که احساست را ارام میکند. برای هر فردی این کار تفاوت دارد ممکن است با نوشتن یک متن یا خواندن یک کتاب یا هر کار دیگری بتوانی خودت را آرام کنی. با این فعالیتها به مرور مدیریت بر احساسات را یاد میگیری و تازه آن وقت آمادگی داری که با خیال راحت برای ادامه ارتباط با معلمت برنامه ریزی کنی که البته این کار حتی با رفتن معلمت از مدرسه ممکن است چون اکنون عصر ارتباطات است.
اگر فرد موفقی در حد شناسی رابطه و در مدیریت احساساتت باشی در این صورت میتوانی اطمینان داشته باشی که معلمت از این ارتباط استقبال خواهد کرد و این رابطه ادامه دار خواهد بود.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام من به شدت خیلی خیلی خیلی خیلی زیادی دبیر زبان انگلیسیم رو دوست دارم و از بیان کلمه هایی مثل عاشقتم و خیلی دوستت دارم متنفرم و متاسفانه شخصیت به شدت مغروری دارم و این باعث شده که بعد از سه سال حتی بهش نگفتم که دوسش دارم اما از نگاهام و رفتارم شاید مشخص بوده نمی دونم من تازه ۱۵ ساله شدم و حتی نمی دونم دبیرم دقیقا چند سالشه چون شخصیت مغرورم این اجازه رو نمیده که ازش بپرسم شاید هم احساس می کنم که بی احترامیه به هر حال حد خودمو می دونم. دبیرم متاسفانه سال پیش از مدرسمون رفت و من همه ی تابستونم هلاک شدم از گریه و ناراحتی کارم به بستری شدن در بیمارستان و قرص و روانپزشک کشید.ولی حتی نتونستم بهش بگم. هر موقع می خواستم ببینمش از شدت استرس و هیجان دیدنش حالم بد می شد و تا نمی رفتم بیمارستان و سرم و آمپول نمی زدم نمی تونستم برم سر کلاسش و یکبار هم بخاطرش تا دم مرگ رفتم. من زرنگ ترین دانش آموزش سر کلاس بودم و اون همیشه ازم تعریف می کرد و راستش اونم دوستم داشت و از من خوشش میومد اما از وقتی رفت احساس می کنم سرد شده همیشه با خودم میگم نکنه علاقتمو فهمیده و می خواد ازم دوری کنه تا به من آسیبی نرسونه . خلاصه من خیلی پریشونم و همش دارم قرص اعصاب می خورم خواهشا کمکم کنید … متشکرم از لطفتون
کاربر عزیز “شاینا”
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
متاسفانه در این زمینه تخصصی ندارم ولی میدانم که بهترین هدیه ها این است که کاری مورد تایید و قبول او انجام دهی. معمولا این طور کارها هدیه های ماندگارتری هستند برای مثال فکر کن تا به حال سفارشی کرده بوده نصیحتی یا توصیه ای داشته اگر اینطور است طبق نظرش آن کار را شروع کن و در کنار هدیه ساده ای که برایش گرفتی به او بگو که طبق نظر او فلان کار را شروع به انجام کرده ای.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
سلام
من خیلی به یکی از معلم هام علاقه دارم خیلی زیاد عاشقش هستم در این حد
بهش گفتم و اونم اینو میدونه
اون خیلی تو مشکلات زندگیم بهم کمک کرد و خیلی منو درک میکنه من ۱۴سالمه و اون۳۲سالشه من چندبار براش کادو خریدم و بهش دادم حالا نمیدونم برای تولدش چیکار کنم میخوام سنگ تموم بزارم میخوام خیلی خوشحالش کنم خیلی زیاد یه راه حل بدین لطفا ممنونم
کاربر عزیز ؛ملی؛
خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
دوست خوبم
به نظرم بهتر است در مورد کاری که احساس خوبی نسبت بهش نداری اقدام نکنی
اگر میدانی که بغل کردن ممکن است حس بدی به تو دهد از این کار صرف نظر کن
برای بیان احساست، نوشتن نامه و بیان شفاهی و یا هدیه دادن گزینه های خوبی هستند.
ضمن اینکه اگر بتوانی به خاطر او و برای اینکه زبانت را تقویت کنی به یاد او کلاس خواهرش را جدی تر بگیری هم تحمل این کلاس برایت راحت می شود و هم می توانی بعدها به او بگویی که به خاطر او این قدر پیشرفت داشتی که این خودش نوعی ابراز احساس محبت است.
موفق باشی
نشریه اینترنتی نوجوان ها
من تا حالا معلم های زیادی داشتم اما این بار یه معلم زبان دارم که خیلی بهش علاقه دارم. من تا حالا نتونستم بهش بگم که دوسش دارم و متاسفانه دیگه اون معلم من نیست البته فعلا.
خواهرش معلممه ولی خیلی بد اخلاقه.
شما پیشنهاد بدین که من چطور میتونم با خواهرش بسازم و چطوری خجالت نکشم و بغلش کنم.
احساس بدی نسبت به بغل کردن دارم چون فکر میکنم که اگه بغلش کنم ازم بدش خواهد آمد.
البته باید دقت کنی که دوست داشتن معلم ها هم حدی داره و تو باید به اواحترام بکراری