چگونه نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید؟

چگونه نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید؟

چگونه نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید؟ اهمیت این موضوع از آن جهت است که ما با شناخت خود، خیلی آسان تر می توانیم تغییرات مثبت و سازنده داشته باشیم و اشکالات رفتاری خود را اصلاح کنیم. مثلا من اگر یک فرد زودرنج هستم یا اگر زود عصبی می شوم و رفتار منفعل دارم با شناخت خود (ویژگی های مثبت و منفی) و با راهکارهای ساده، خودم را از پیامدهای رفتاری شخص زودرنج یا عصبی حفظ می کنم.

قطعا شما هم گه گاهی کارهایی انجام می دهید که وقتی به آن ها فکر می کنید، دلیلی برای انجام آن ها در ذهنتان پیدا نمی کنید. مثلا اینکه چرا با والدین خود درباره موضوعی کاملا بی اهمیت مشاجره کردید و یا سر هم کلاسیتان فریاد کشیدید. ضمیر ناخودآگاه ما بخش بزرگی از رفتارهای ما را کنترل می کند و لذا دلیل بسیاری از رفتارها و تصمیمات در هاله ای از ابهام قرار دارد. اگرچه اگر بفهمید که چطور به مسایل نگاه کنید، خواهید توانست به درک بهتری از خود برسید و لذا علت تصمیم گیری های خود، عواملی که موجب خوشحالیتان می شود و اینکه چطور می توانید تغییرات مثبتی در خود ایجاد کنید را خواهید شناخت.

1-یک ارزیابی بیرونی انجام دهید

قطعا می توانید از دیگران، راجع به ویژگی های شخصیتی تان سوال کنید. دریافت نظر تعدادی از افراد به شما تصویر واضح تری از خودتان خواهد داد و توجه شما را به نکاتی جلب خواهد کرد که تا پیش از این هرگز به آن ها فکر نکرده بودید.

2-شخصیت خود را روی کاغذ توصیف کنید

سعی کنید جواب سوالات زیر را روی کاغذ بنویسید:

-خود را در قالب یک جمله چگونه توصیف می کنید؟
-هدف شما در داستان زندگی تان چیست؟
-مهم ترین اتفاقی که در زندگی شما رخ داده چه بوده و چگونه موجب تغییر شخصیت شما شده است؟
-چه چیز موجب تمایز شما از اطرافیانتان است؟

3-نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کنید

فکرکردن به نقاط قوت و ضعفتان به شما کمک می کند که به درک بهتری از خود برسید و بفهمید که مهمترین مسایل در زندگی شما چه خواهد بود. مقایسه آنچه از نقاط قوت و ضعف که خودتان درباره خودتان می دانید،‌ با آنچه دوستان، خانواده و یا همکاران از شما در ذهن دارند می تواند اطلاعات زیادی از خودتان و اینکه چه نگاهی نسبت به خودتان دارید، به شما ارایه بدهد.نمونه هایی از نقاط قوت، اعتماد کردن، فداکاری، نظم شخصی، متفکر بودن، مصمم بودن، صبر، خلاقیت و ماهر بودن در روابط اجتماعی است.

نمونه هایی از نقاط ضعف، داشتن افق دید محدود، خودمحوری، عدم پذیرش حقایق و قضاوت دیگران است.

چگونه نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید؟

۴- اولویت های خود را بشناسید

آنچه شما به آن به عنوان مهم ترین مساله در زندگی روزمره و در کل دوران حیات فکر می کنید می تواند چیزهای زیادی راجع به شخصیت شما به شما بگوید. به اولویت های خود فکر کنید و آن را با اولویت های افرادی که برای شما محترم و ارزشمندند، مقایسه کنید. سپس به نتایج این مقایسه بیاندیشید.

باید به این نکته توجه کنید که ممکن است اولویت های شما، بهترین و ایده آل ترین طبقه بندی ممکن را نداشته باشند اما این موضوع برای اغلب افراد وجود دارد و آنچه مهم است، درسی است که از این نحوه غلط اولویت بندی برای ادامه زندگی خواهید گرفت.

– اگر خانه شما در حال سوختن باشد، چه کار خواهید کرد؟ سعی در نجات دادن چه چیزهایی می کنید؟

واقعا هیجان انگیز است که آتش چطور می تواند اولویت های ما را آشکار کند. حتی اگر اولویت شما برداشتن جعبه رسیدهای مالیات باشد، نشان دهنده آن است که همواره می خواهید در زندگی از قبل آماده باشید و ترجیح می دهید با مشکلی مواجه نشوید.

– یکی دیگر از راه های فاش شدن اولویت های شما این است که تصور کنید که یکی از عزیزان شما به خاطر یک اشتباه که خود شما هم به اشتباه بودن آن اذعان دارید مورد انتقاد قرار گرفته است. آیا شما از او دفاع می کنید؟ چگونه؟ در مقابل این مساله چه خواهید گفت؟

برخی از الویت های معمول عبارتند از: اعتبار و آبرو، امنیت، خانواده، ثروت، آرامش و…

۵- به تغییرات خود بیاندیشید

به گذشته خود نگاهی بیاندازید و بیاندیشید که چطور آنچه برای شما رخ داده است بر نحوه واکنش شما و روند فکری شما اثر گذاشته است.نگاه کردن به چگونگی تغییر شما به عنوان یک انسان، می تواند چیزهای زیادی درباره علت رفتارها و عملکردهای شما آشکار کند. چرا که رفتارهای امروزی بر پایه تجارب گذشته ما بنا شده است.

مثلا ممکن است شما نسبت به دزدها و افراد حقه باز، احساس بی اندازه بدی داشته باشید و رفتار خشونت آمیزی با آن ها داشته باشید. اگر به این موضوع عمیقا فکر کنید ممکن است خاطره ای از کودکی خود به یاد بیاورید که به خاطر دزدیدن یک شکلات از یک مغازه در خردسالی مورد تنبیه و سرزنش شدیدی از سوی والدین خود قرار گرفتید و این موجب واکنش بیش از حد شما نسبت به این رفتار شده است.

نقاط قوت و ضعف خود

یکی از راه های شناخت نقاط قوت و ضعف خود توجه عمیق به احساسات خودمان است.

۱- ذهن و اعمال خود را تجزیه و تحلیل کنید

هنگامی که دچار برانگیختگی احساسات می شوید خود را تحت نظر بگیرید. گاهی شما خود را در حالی می یابید که بسیار عصبانی، غمگین، خوشحال و یا هیجان زده هستید. فهمیدن ریشه این واکنش های فراتر از حد عادی، می تواند به شما در به دست آوردن درک بهتری از شخصیتتان کمک کند.

مثلا ممکن است حرف زدن اطرافیان حین مشاهده یک فیلم، شما را بیش از اندازه عصبی کند. آیا شما واقعا از حرف زدن آن ها عصبانی هستد و یا عصبانیت شما به خاطر این است که احساس می کنید این کار آن ها نشان دهنده بی احترامی آن ها به شماست. از آنجا که عصبانیت در این شرایط کمک کننده نیست، بهتر است به دنبال راه هایی برای کاهش حساسیتتان نسبت به عدم رعایت ادب و احترام، از سوی دیگران باشید.

۲- به سرکوب ها و انتقال ها توجه کنید

واژه سرکوب در روانشناسی زمانی به کار می رود که شما نمی خواهید درباره موضوعی فکر کنید و لذا به خودتان کمک می کنید که حتی وقوع آن را نیز فراموش کنید.واژه انتقال نیز توصیف شرایطی است که شما واکنش احساسی نسبت به موضوعی نشان می دهید اما آنچه شما در حال واکنش به آن هستید در حقیقت موضوع دیگری است. هر دو این رفتارها بسیار شایعند اما رفتارهای ناسالمی هستند و یافتن دلیل این رفتارها و روش هایی برای مدیریت این احساسات به شکل سالم تر شما را به فرد شادتری تبدیل خواهد کرد.

برای مثال ممکن است شما فکر کنید که از مرگ مادربزرگ خود ناراحت نیستید اما وقتی والدین شما تصمیم می گیرند صندلی قدیمی مادربزرگتان را دور بیاندازند شما به شدت عصبانی و مضطرب می شوید. در حقیقت شما از خارج شدن صندلی از خانه عصبانی نیستید چرا که صندلی قدیمی، کهنه و پر از لک است. شما از مرگ مادربزرگتان ناراحت هستید.

۳- دقت کنید که چگونه و در چه زمان هایی راجع به نقاط قوت و ضعف خودتان صحبت می کنید

آیا شما از آن دسته از افرادی هستید که همه مکالمات را به یک سخنرانی راجع به خودشان تبدیل می کنند؟ آیا زمانی که راجع به خودتان صحبت می کنید موضوعات خنده دار مطرح می کنید؟اینکه شما چه زمان و چگونه درباره نقاط قوت و ضعف خودتان صحبت می کنید نکات زیادی را راجع به به شخصیت شما بیان می کند. این‌که گاهی راجع به خودتان صحبت کنید طبیعی است و خوب است بفهمید که شما قادر به انجام همه کارها نیستید. اما شما باید به وارد حاشیه شدن توجه کنید و بیاندیشید که چرا وارد این حواشی می شوید.

برای مثال ممکن است دوست شما به تازگی دوره دکتری خود را به پایان رسانده باشد اما وقتی که در حال صحبت کردن راجع به این موضوع هستید، شما مدام بحث را به سمت دوره لیسانس خود می برید. این می تواند به این دلیل باشد که شما از این که صرفا مدرک لیسانس دارید اما دوستتان دکترا گرفته احساس شرمندگی می کنید و با این کار سعی دارید خودتان و مدرکتان را مهم تر جلوه دهید.

نقاط قوت و ضعف خود

در مقابل واکنش ها تسلیم باشید

حالت تدافعی را کنار بگذارید

اگر شما واقعا می خواهید انعکاس ها را ببینید و نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسید با بخشهایی از شخصیت خود روبرو خواهید شد که حقیقتا به آن علاقه ای ندارید که البته قطعا نسبت به آگاهی یافتن از آنها واکنش نشان خواهید داد و حالت تدافعی خواهید گرفت. اما اگر واقعا می خواهید بدانید که چه نوع انسانی هستید و چگونه عمل می کنید باید این حالت تدافعی را کنار بگذارید حتی اگر نخواهید برخی مرزها را برای دیگران باز کنید.

کم کردن حالت تدافعی نسبت به ضعف‌هایتان هم نشان دهنده آن است که راه را برای بهره مندی از دیگران باز کرده اید و می خواهید اشتباه هایتان را جبران کنید. اگر رفتار مساعدی نسبت به بحث، انتقاد و تغییر دارید، در این صورت دیگران، حقیقتا خواهند توانست به شما کمک کنند تا خود را بهتر بشناسید و خود را ارتقا دهید.

با خودتان صادق باشید

ما به خودمان بیش از آن‌چه که فکر کنیم، دروغ می گوییم. ما با فکر کردن به این‌که تصمیماتی که صرفا از سر تنبلی یا انتقام جویی گرفتیم، دارای دلایل منطقی بوده اند،‌ سعی می کنیم به خودمان کمک کنیم. اما فرار کردن از دلیل واقعی برخی از کارها، به ما در تبدیل شدن به انسانی بهتر کمک نخواهد کرد. به خاطر داشته باشید که دروغ گفتن به خود هیچ فایده ای نخواهد داشت. حتی اگر این دروغ نگفتن موجب کشف حقایقی تلخ درباره خودتان شود، باز هم این مزیت را خواهد داشت که برخی مشکلات و مسایل وجود دارند، به جای این‌که وانمود کنید وجود ندارند، خواهید پذیرفت.

به آن‌چه دیگران به شما و درباره شما می گویند، گوش کنید

گاهی خصوصا وقتی کار بدی انجام می دهیم دیگران سعی می کنند به ما درباره این موضوع هشدار دهند و ما هم تمایل داریم که این مسایل را نشنویم. این گوش نکردن گاهی خوب است چرا که بسیاری افراد صرفا تمایل دارند که با حرفهایشان ما را برنجانند و حرف هایشان پایه و اساسی ندارد اما گاهی نیز آن‌چه آنها می گویند یک تحلیل خارجی از رفتارهای شماست. به آن‌چه دیگران در گذشته گفته اند بیاندیشید و در مورد رفتارهای امروزتان از آنها نظرخواهی کنید.

برای مثال خواهر شما متوجه می شود که شما تمایل به اغراق و بزرگ‌نمایی دارید اما این رفتار شما غیر ارادی است. این به شما می فهماند که درک شما از حقایق تا حدی دچار مشکل است.تفاوت بزرگی وجود دارد بین این‌که شما حرف های دیگران را ارزیابی کنید با این‌که اجازه دهید نظرات آن ها زندگی شما را تحت کنترل خود بگیرد.

هماهنگ کردن خودتان با اطرافیان صرفا زمانی لازم خواهد بود که عدم رعایت این کار،‌ موجب آسیب رسیدن به شما شود و حتی در این شرایط هم ممکن است شما فکر کنید که مشکل از محیط است و نه از شما ورفتارهایتان.تغییر کنید صرفا به این خاطر که احساس می کنید باید تغییر کنید نه به این دلیل که دیگران به شما گفته اند که لازم است تغییر کنید.

نصیحت کنید

نصیحت کردن به شما این فرصت را می دهد که درباره مشکلاتتان و ارزیابی دوباره آن ها بیاندیشید. وقتی به موقعیت فرد دیگری نگاه می کنید این امکان را خواهید داشت که خود را در موقعیتها و شرایطی تصور کنید که هرگز در آنها قرار نگرفته اید.

حتی لازم نیست این کار را در حقیقت انجام دهید،‌ گرچه کمک کردن به دوستان، ‌اقوام و حتی غریبهها کاری نیک و پسندیده است اما حتی شما می توانید خودتان را در سنی بالاتر و یا خودتان در سنی پایینتر در غالب یک نامه نصیحت کنید. این کار به شما کمک می کند که به تجربیات گذشتهتان فکر کنید و بفهمید که از آن ها چه درسی گرفته اید. همچنین بفهمید که چه چیزی در آینده برای شما از همه چیز مهمتر خواهد بود.

زمان بگذارید و زندگی را تجربه کنید

بهترین راه برای شناخت خودتان صرفا تجربه کردن زندگی است. همان طور که بهترین راه برای شناخت اطرافیان است. شناخت خود، زمان بر است و شما با تجربه کردن زندگی خیلی بیشتر راجع به خودتان خواهید آموخت نسبت به زمانی که بنشینید و از خودتان تست بگیرید.

شما می توانید سفر کنید. سفر کردن شما را در موقعیت های مختلفی قرار می دهد و توانایی شما را در کنترل استرس و آمادگی برای تغییر می آزماید.این کار موجب فهم بسیار عمیق تری از رویاهایتان،‌کامیابیهایتان و داراییهایتان نسبت به زمانی می شود که صرفا به زندگی کسالت بار خود ادامه می دهید.

تحصیل بیشتر

تحصیل واقعی،‌ ما را در فکر کردن به شکل های مختلف به چالش می کشد.تحصیل کردن، ذهن شما را بازخواهد کرد و موجب خواهد شد به چیزهایی فکر کنید که در گذشته هرگز به آن ها فکر نکرده اید.علاقه های شما و اینکه چه احساسی نسبت به مسایل جدید دارید می آموزید می تواند آشکارکننده برخی مسایل درباره شما باشد.

 

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها