کریمخان زَند (زادهى ۱۱۱۹ ه. ق در روستای پری (پیروز) از توابع بخش زند ملایر- درگذشتهى ۱۱۹۳ ه. ق در شیراز)فرمانروای ایران از ۱۱۷۹ تا ۱۱۹۳ ه. ق و بنیانگذار دودمان زندیه بود. وی در دوران اوج حکومت خود تقریباً بر تمام ایران حکومت میکرد اما از تاجگذاری خودداری و خود را وکیل الرعایا میخواند.
پیش از قدرت
وی پیش از به قدرت رسیدن رئیس طایفه زند (از طوایف لک) و از فرماندهان سپاه نادرشاه بود. حکومت او دورهای آرام در تاریخ ایران به شمار میرود. وی اجازه داد تا بعضی از اقوام ساکن شمال ایران مستقل از حکومت باقی بمانند و یکی از همانها به نام طایفه قاجار با شکست لطفعلی خان زند دودمان زندیه را برانداختند.
از آن نمونه مدارا با میر مهنا و خوانین بختیاری و مدیریت محلی او در مرکز و جنوب ایران و نیز قاجار در شمال ایران بود.
کریمخان زند توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادقخان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ه. ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
سیاست داخلی
او را نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند. کریمخان از طایفه زند (از طوایف لر) بود. پدرش «ایناق خان» نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به ایلش پیوست.
کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان بختیاری به نامهای ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی فراهم ساخت (اتحاد سه لر) و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند، به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برگزیدند.
در این اتحاد علیمردان خان نایبالسلطنه بود و ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و کریمخان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان بختیاری، ابوالفتحخان بختیاری را کشت و بر دیگر همراهش کریمخان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریمخان بود.
جنگ با قاجارها
چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر مدعی پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغانهای شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود. سر انجام با لقب وکیل الرعایا (نماینده مردم) در ۱۷۵۰به فرمانروایی بخش بزرگی از ایران به جز خراسان رسید که آن را به احترام نادرشاه در دست نوه او شاهرخمیرزا باقی گذاشت.
وکیل الرعایا
کریمخان زند هوشمند و باتدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج میگذاشت. وی کارخانههای چینیسازی و شیشهگری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت. با این وجود، غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمیدانستند چرا که در دورهٔ زمامداری او به بیگانگان امتیازی داده نشد؛ البته او خود نیز چنین ادعایی نداشت و خود را وکیل الرعایا میخواند.
کریمخان با توجه به پیشهاش که سرپرستی ایل بود از نزدیک با مشکلات مردم آشنا بود و سپس سپاهیگری آن هم در ارتش نادری، که درگیر جنگهای پیاپی بود به او نشان داد که بار جنگهای پیاپی به دوش خراج مردم است؛ پس، بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید تا مبادا آشوب و یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند.
جنگ خارجی
تنها جنگ دوران فرمانروایی کریمخان زند، جنگ بصره و ستاندن این شهر از عثمانیان بود. او در این جنگ به دلیل بدرفتاریها و اخاذی از بازرگانان ایرانی توسط حاکم بصره درگیر شد. در زمان او بندر بوشهر مرکز تجارت و داد و ستد شد. کریم خان از انگلیسیها دل خوشی نداشت و همیشه میگفت که انگلیسیها میخواهند ایران را مانند هند کنند؛ بنابراین با دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و هلند به امور بازرگانی میپرداخت.
در زمان کریمخان چند آشوب از جمله طغیان میرمهنا دزد دریایی معروف خلیج فارس و شورش حسینقلی خان جهانسوز رخ داد اما در کل در زمان او مردم ایران روی آرامش دیدند.
شیراز پایتخت کریمخان زند
کریمخان زند شهر شیراز را پایتخت خود ساخت و بناهای بسیار زیبایی از خود در این شهر به یادگار گذاشت که از آن جمله میتوان به حمام وکیل، بازار وکیل، ارگ کریمخان و مسجد وکیل اشاره کرد.
مرگ کریمخان زند
کریم خان زند در ۱۱۹۳ هجری قمری (۱۷۹۹ میلادی) درگذشت. فرزندان او هفت تن، چهار پسر و سه دختر بودند. پس از مرگش زکیخان زند به فرمانروایی رسید.کریمخان زند در محل کنونی موزه پارس یا همان عمارت کلاه فرنگی باغ نظر واقع در روبروی ارگ کریم خانی به خاک سپرده شده است.
پس از چیرگی آغامحمدخان قاجار بر شیراز، به دلیل کینه اش قبر وکیل الرعایا را شکافته و استخوانهای او را به تهران برد و در کاخش در مکانی بنام خلوت کریمخانی دفن کرد ولی مجدداً در زمان پهلوی اول استخوان ها نبش قبر گردید و به این مکان عودت داده شد.
یک پاسخ
mammon be yeti az tahghigham komak kard