من محمد ، فرزند میرزا بزرگ هستم و در سال 1227 هجری شمسی درشهرکاشان به دنیا آمدم . شما مرا به نام کمال الملک می شناسید. درچند ماهگی همراه خانواده به دهی بسیار سرسبز و خوش آب و هوا در نزدیکی کاشان به نام ”کلده” نقل مکان کردیم . پدرم مانند پدر بزرگش حرفه ی نقاشی داشت و بسیار هنر دوست بود . تحصیلات ابتدایی را در یکی از مکتب خانه های روستا باموفقیت گذراندم.
بیشتر اوقات ، دور از چشم مادر از تنور تکه ذغالی بر می داشتم و روی دیوارها ، ورق های حساب و کتاب پدر ، زین اسب ها و حتی گاهی بر روی دیوار سفید شده با گچِ اتاق ، نقاشی می کردم. هنگامی که پدر متوجه آن ها می شد نه تنها مرا تنبیه نمی کرد بلکه دست نوازش بر سرم می کشید و با دادن یک دسته کاغذ و مداد خوب مرا رابیشتر تشویق می کرد .
بعضی روزها از ده بیرون می رفتم وکنار درخت صنوبر می نشستم و ساعت ها محو تماشای مناظرو تپه های اطرافش می شدم ، پس از بازگشت به خانه بی توجه به نگرانی های مادرم ، با آب و تاب رنگ ها و طرح های زیبای طبیعت را برای برادرم “ابوتراب ” و مادر تعریف می کردم.
برای ادامه تحصیل پدرم تصمیم گرفت من و برادرم را به مدرسه ی دارالفنون در تهران بفرستد. در سن دوازده سالگی برای تحصیل در رشته نقاشی به دارالفنون رفتم و سه سال را با تلاش و موفقیت پشت سر گذاشتم . دریکی از روزها در طی بازدیدی که ناصرالدین شاه از دارالفنون داشت ؛ تابلویی را که من از چهره ی اعتضادالسلطنه ـ رئیس مدرسه ـ کشیده بودم توجهش را جلب کرد. به همین علت ازمن خواست تا از آن به بعد به دربار بروم .
اتاقی در شمسالعماره کاخ گلستان به من دادند و از من خواستند تا وقایع و جشنها واتفاقهای دربار را به تصویر بکشم. از آن روز به بعد مواجب و مقرری برای من قرار دادند و ابتدا لقب “خان “مدتی بعد ،”پیش خدمت مخصوص” و پس از آن به “نقاشباشی “دربار مشهور شدم . میزان توجه و علاقه ناصر الدین شاه از آثار من چنان بود که مدتی بعد از من خواست که هنر نقاشی را به او بیاموزم و از آن به بعد به من لقبِ “کما ل الملک” را اعطا کرد .
تالار آیینه زیباترین اثر کمال الملک
در کاخ گلستان تالاری وجود دارد که به تالار آینه مشهور است . این تالار زیبایی خیره کنده ای دارد و تمامی دیوارهایش آینه کاری است و سه چلچراغ در آن آویزان است تخت مشهور شاه “تخت طاووس” هم د راین تالار قرار دارد . روزی شاه از من خواست تا تابلویی از او در این تالار بکشم . من تمام تلاشم را به کار بستم تا مانند یک عکاس ، تصویر ی از این تالار و ناصر الدین شاه که کنار تخت نشسته و شمشیرش را روی زانوهایش گذاشته بود در مدت 6 سال کشیدم .
من دراین تابلو علاوه بر تصویر شاه که در تمامی تکه های آیینه منعکس شده بود تصویر چلچراغ را نیز که با عکس شاه مزین بود در آینه ها نشان دادم . این نخستین تابلویی بود که پس از اتمام توانستم به نام کمال الملک آن را امضا کنم . متاسفانه رابطه نزدیک من و شاه قاجار ، مورد حسادت اطرافیان شاه قرار گرفت و در زمان کشیدن تابلو در تالار آینه به اتهام دزدیدن قطعاتی از جواهرات تخت شاه ساعتها مورد بازجویی قرار گرفتم.
خوشبختانه سارق اصلی که یکی از خدمت کارها بود شناخته و دستگیر شد؛ اما خاطره تلخی از آن ایام در ذهن من به جا گذاشت . در مدت اقامتم در کاخ شاه نزدیک به 170 تابلو از وقایع دربار و افراد با نفوذ آن زمان کشیدم . اما ناصرالدین شاه قاجار در پنجاهمین سال سلطنتش به هنگام زیارت بقعه حضرت شاهزاده عبدالعظیم (ع) توسط میرزا رضای کرمانی کشته شد ومضفر الدین شاه پس از او به سلطنت رسید.
من با کسب اجازه از او برای یادگیری زبان فرانسه و ادامه تحصیل در رشته نقاشی و دیدن موزه های مشهور به اروپا رفتم . مدت سه سال در ایتالیا ، فرانسه و مدت کوتاهی در اتریش زندگی کردم . در طی این مدت به موزههای مهم شهرهای فلورانس ، رم و پاریس ، رفتم و از آثار نقاشان برجستهای چون روبنس ، تیسین و رامبراند را دیدم حتی از برخی آن ها کپی برداری کردم . در سال 1318 ق مظفر الدین شاه به پاریس آمد و از من خواست به ایران بازگردم .
بازگشت من با آغاز دوران مشروطیت در ایران همراه شد. بنابر این ترجیح دادم مدتی را در کربلا و بغداد و کاظمین سکونت کنم و در طی این مدت توانستم تابلو هایی از مکان های مختلف آن جا و مردم نقاشی کنم .پس از برقراری مشروطه ، کمال الملک تلاش کرد که به آرزوی دیرینه خود – تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه – در سال ۱۲۹۸ ه.ش ، جامه عمل پوشاند .
او تا سال ۱۳۰۷ ه.ش اداره این مدرسه را بر عهده داشت ، ولی در این زمان به علت اینکه مورد خشم رضا خان (پهلوی اول ) قرار گرفت ، مدرسه را ترک کرد و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور نقل مکان کرد . کمال الملک در روز یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ ه.ش در سن ۹۵ سالگی درگذشت و در باغ آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد .
تحقیق در باره زندگی نظامی گنجوی