کنفوسیوس ، فیلسوف معروف چینی ، در سال 550 قبل از میلاد متولد شد . وی در 20 سالگی مکتبی به وجود آورد تا جوانان را برای حکومتی بهتر تربیت نماید و برای این منظور به پایتخت رفت و با « لائوتسه » بانی « تائوئیسم » مذاکره نمود
. او در 47 سالگی با گرفتن شغل سیاسی وارد خط سیر سیاست گردید و توانست اندیشه های سیاسی خود را آزمایش کند . این آزمایش به قدری با موفقیت همراه بود که کشورهای همسایه را دچار دلهره کرد و آنان با نیرنگ و دسیسه سازی کنفوسیوس را سالها از زادگاهش دور نگهداشتند . او پس از گذشت 13 سال به زادگاهش بازگشت و بقیه ی عمر را صرف تالیف مباحث تاریخی و اشعار محلی نمود .
دو قرن پس از درگذشت کنفوسیوس ، « نسین » امپراتور چین کوشید تا آثار او را از میان بردارد ، ولی توفیق نیافت ؛ زیرا زمامدارن بعدی به تجلیل و ستایش او پرداختند ؛ چون از دلبستگی مردم نسبت به او آگاه بودند .
اوپدیدآورنده ی راه اخلاقی بسیار عالی بود که اساسش بر صمیمیت نسبت به سنن ملی و قومی و خانوادگی است . این دانشمند در چین به مقام رهبری رسید و بر خلاف ملت هایی که پیامبران را فرستاده ی خدا می دانند ، چینیان کنفوسیوس را تنها راهنما و آموزگار خود می شناسند .
پیروانش کوشیده اند به کمک تعالیم رهبر روحانی خود ، معمای زندگی را بکاوند . از این رو ، هیچ آیینی مانند آیین کنفوسیوس ، برای دنیا و زندگی ارزش قائل نیست .
پایه های تعالیم کنفوسیوس بر پنج رابطه بنا شد که عبارتند از :
1 – رابطه میان کارگر و کارفرما
2 – پدر و پسر
3 – زن و شوهر
4 – برادر بزرگ تر و برادر کوچک تر
5 – دوست بزرگ تر و دوست کوچک تر .
بنا بر تعالیم کنفوسیوس ، دو نوع روح در عالم هست ، ارواح مفید و خیرخواه و ارواح مضر و بدخواه به نام « کوئی » . این دو نوع روح ، سبب خوشبختی و بدبختی های انسان هستند .
هیچ ازدواج و تولدی نباید جشن گرفته شود و هیچ قبری نباید حفر شود و هیچ بنایی نباید ساخته شود ، زیرا ممکن است ارواح خبیثه در آنها دخالت کنند .او می گوید که خوشحالی را در کوه و خط مشی زندگی را در رودخانه پیدا کنید .پیروانش در چین ، کره ، برمه ، فرمز ( چین تایپه ) و دیگر کشورها وحود دارند .