«کیومرث صابری فومنی» ( گل آقا ) ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور 1320، زمان حضور ارتش متفقین جنگ دوم جهانی در ایران، در صومعهسرا ـ یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران ـ به دنیا آمد. پدرش که کارمند دونپایة وزارت دارایی و اصلاً اهل رشت بود.وی در سال 1321 به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت.
خانوادة او بسیار فقیر بودند.مادر صابری که از معدود زنان باسواد شهر بود، در مکتب خانه قرآن تدریس میکرد و اینکه تنها ممر معاش خانواده پس از مرگ پدر بود، تکافوی زندگیشان را نمیداد. پس، برادرش که در آن زمان 15 ساله بود، تحصیل را رها کرد تا با کار خود، به معیشت خانواده کمک کند.
نوجوانی گل آقا
صابری تحصیلات دبستانی خود را در شهر فومن گذراند. برادر بزرگ او که چهارده سال از او بزرگتر بود، به سختی میتوانست مخارج خانواده را تأمین کند. به همین جهت، ادامة تحصیل برای صابری دشوار شد. او پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به شاگردی در یک مغازة خیاطی پرداخت ؛ولی در اواخر مهر ماه همان سال، به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد. به دلیل فقرِ مادی، بعد از اتمام دورة اول دبیرستان (9 سال تحصیل)، مجدداً به مغازه خیاطی رفت. او در طول تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مغازة برادرش که تعمیرکار دوچرخه بود، شاگردی میکرد.
در شانزده سالگی (1326) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک نفر را میپذیرفت، قبول شد. دو سال در آنجا ـ که شبانهروزی هم بود ـ تحصیل کرد . پس از قبولی در امتحانات، در سن هجده سالگی (1338) به عنوان معلم یک دبستان روستایی، به «کَسما» از توابع صومعهسرا رفت . یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن (1339) به دهی به نام «کوچه چال» از توابع «ماکلوان» در نزدیکی فومن منتقل شد. او مدت یک سال، مدرسة چهار کلاسة آنجا را به تنهایی اداره میکرد.
در بیست سالگی (1340) در رشتة ادبی، به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال، در کنکور رشتة سیاسی دانشکدة حقوق تهران پذیرفته شد . همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان، به تحصیل پرداخت و پس از چهار سال (1344) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشکدة مذکور، دریافت کند.
دنیای شاعری
صابری اولین شعرش را در چهارده سالگی هنگامیکه کلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسهشان سرود .این شعر یک غزل هشت بیتی با عنوان یتیم بود. علت این نامگذاری کاملاً مشخص بود. او میگفت: «از چهارده سالگی تا شانزده سالگی جمعاً نه شعر سرودم که تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود»!
اولین نوشتة وی، بین سالهای 1339ـ1336 در مجلة امید ایران چاپ شد. عنوان آن شعر هم یتیم بود.
او در اولین سال تحصیل در دانشکده (1340) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسیب دیده بود. او شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکستة فومنی» برای توفیق ارسال کرد.
پس از چاپ این شعر در چند شمارة بعد توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. او تا سال 1345 گهگاه اشعاری برای توفیق میفرستاد.
سال 1345 با کمک «حسین توفیق» به تهران منتقل شد و در یکی از دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت. او عصرها، همکار ثابت توفیق بود و پس از مدت زمانی کوتاه، به معاونت حسین توفیق که سردبیری توفیق را به عهده داشت، رسید.
طنز نویسی
خود او بعدها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته» مینوشت و تا زمان توقیف توفیق (1350) همکار ثابت آن بود. امضاهای او در توفیق، عبارت بودند از: میرزاگل، عبدالفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکستة فومنی و…
پس از تعطیلی توفیق، صابری به تدریس ادامه داد. او گهگاه اشعار جدی میسرود که جز به ندرت، چاپ نمیکرد. او بعدها مجموعة اشعار جدیاش را از بین برد چراکه معتقد بود شاعر متوسطی است. او متوسط بودن را دوست نداشت.
«برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر»، عنوان پایاننامة مقطع لیسانس صابری است که آن را بین سالهای 1344ـ1343 نوشته است. به پیشنهاد شهید رجایی، این پایاننامه به صورت کتابی درآمد و اوایل سال 1357 به چاپ رسید. این کتاب، قبل از این تاریخ، تا مدتی به صورت کپی، بین دانشآموزان و مردم پخش میشد.
او در دهة پنجاه، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس کرد و در سال 1357 موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد.
پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان سمت ابقا شد.
وی بعد از انقلاب مشاغل سیاسی-فرهنگی-اجتماعی را برعهده داشت.
اما مشاغل سیاسی نمیتوانست صابری را ارضا کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید.
دوکلمه حرف حساب
او پس از بازگشت از حج، مدتی روی طرح ستون طنز خود کار کرد. از میان چند عنوان، نام «دو کلمه حرف حساب» را برگزید و همچنین با نظر داشتن به یکی از اسامی مستعار خود در توفیق (میرزاگل) اسم مستعار «گل آقا» را برای خود انتخاب کرد.
اولین دو کلمه حرف حساب گل آقا ، بیست و سوم دی ماه 1363 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که تقریباً از سال 1359 به این سو تعطیل شده بود، با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت.
با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که او را سوپاپ دولت قلمداد کنند، ولی صابری بدون توجه به نظرات دلسردکنندهای که برخی عنوان میکردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کند. استاد محمدعلی جمالزاده از اولین کسانی بود که با ارسال چندین نامه، صابری را به ادامة راه تشویق کرد و طنز صابری را ستود.
صابری با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختیهای کار، به راه خود ادامه داد.
نشریه گل آقا
در آبان ماه 1369 اولین شمارة هفتهنامه گل آقا را منتشر کرد. استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخههای اولین شمارة هفتهنامه گل آقا ، در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش رفت (شمارههای سال اول گل آقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).
نشریات گل آقا که از هر قشری خواننده داشت ، گرچه اصطلاحاً «مردمی» بود ، اما در عرصة طنز ـ به عنوان شاخهای از ادبیات فارسی ـ جایگاه والایی داشت و مورد پسند و تأیید صاحبنظران و اهل تحقیق بود. و در چندین جشنواره ی مطبوعات، کمیته ی آئین نگارش مقام و جایزه ی اول را به این نشریه اهدا کردند و اعضای گروه نگارش فرهنگستان ایران، گلآقا را به عنوان نشریه برتر در زمینة درستنویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی تأیید کرده است.
صابری در سال 1345 ازدواج کرد. ثمرة این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. پسرش آرش در سال 1364، بر اثر یک سانحة اتومبیل درگذشت .
کیومرث صابری توانست با سرمایهگذاری روی جوانان، نسل آیندة طنز کشور را تربیت کند. او بیشک تأثیرگذارترین طنزنویس کشور بر دیدگاههای طنز است.
طنز گلآقایی، آمیزهای است از: انتقاد، تجاهل، شفقت، انصاف، ادب، تدین، ایجاز، رندی حافظانه، امیدبخشی و شادیآفرینی.
شخصیت جدی و معنوی کیومرث صابری، به مراتب از شخصیت طنز او والاتر و درخور ستایشتر بود. کمکهای او به مطبوعات، مدارس، افراد بیبضاعت، آسایشگاههای معلولین و سالمندان، بیماران کلیوی و تالاسمی، آوارگان عراقی، ستمدیدگان بوسنی و هرزگوین و… درخور تأمل و قابل ملاحظه بود.
آثاری که تابهحال از صابری منتشر شده، عبارتند از:
1ـ برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر (1357)
2ـ تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر
3ـ مکاتبات شهید رجایی و بنیصدر
4ـ اولین استیضاح در جمهوری اسلامی ایران
5ـ دیدار از شوروی
6ـ گزیدة دو کلمه حرف حساب (جلد اول)
7ـ گزیدة دو کلمه حرف حساب (جلد دوم)
8ـ گزیدة دو کلمه حرف حساب (جلد سوم)
9ـ گزیدة دو کلمه حرف حساب (جلد چهارم)
صابری در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفتهنامة گلآقا، انتشار آن را متوقف ساخت. وی که علت این توقف ناگهانی را دلایل شخصی ذکر کرد، تا آخرین لحظه روزة سکوت خود را در اینباره نگشود.
گل آقا ی ملت ایران سرانجام در صبح روز جمعه یازدهم اردیبهشت ماه 1383 پس از طی یک دوره بیماری به ملکوت اعلی پیوست.