شوش: به سوی انقلاب شهرنشینی
در آغاز هزاره چهارم قبل از میلاد، شوش به دلیل موقعیت مناسب و جذب جمعیت به تدریج به بزرگ ترین و پرجمعیت ترین مرکز در خوزستان تبدیل شد. شهرنشینی با آغاز تمدن، دومین انقلاب بزرگ در فرهنگ بشری است و شهر شوش در زمره آن مراکز انگشت شمار باستانی است که ساکنانش اولین قدم ها را برای رسیدن به شهرنشینی برداشتند.
شوش که از آن هم در تورات و هم در متون مذهبی و تاریخی دیگر نام برده شده، از پرآوازه ترین مکان های دوران باستان است. بیش از یک قرن کاوش میدانی باستان شناسان فرانسوی و بعد از آن کاوش های میدانی کاوشگران ایرانی، شوش پایتحت اولیه عیلام را به یکی از مشهورترین شهرهای دنیای باستان بدل ساخته است.
دکتر پی یر آمیه، متخصص تمدن عیلام، موزه لوور
«به نظر من، شوش – این محل فوق العاده جذاب – خاستگاه پدیده ای در جهان است که ما آن را انقلاب شهرنشینی می نامیم. سومری ها و عیلامی ها، تقریبا به طور همزمان، در زمانی اولین قدم های سرنوشت ساز را به سوی استقرار تمدن برداشتند که بقیه مردم دنیا هنوز در عهد پیش از تاریخ به سر می بردند. انقلاب شهرنشینی به پیدایش حاکمی مقتدر منجر شد. این حاکم که ما او را مرجع اقتدار سیاسی و همچنین رهبر دینی سرزمین می خوانیم، بر منطقه ای شامل انشان و سوزیانا (یعنی استان فارس و خوزستان کنونی) حکم می راند. »
ژان پرو، رئیس سابق هیئت باستان شناسی در ایران
«شش هزار سال قبل در شوش، واقع در جنوب غربی ایران امروزی و همزمان در بین النهرین سلسله وقایعی آغاز شد که بیش از 1000 سال به طول انجامید و معمولا از آن به عنوان “انقلاب شهرنشینی” نام می برند. تشکیل طبقات اجتماعی، نظم بخشیدن به تملک زمین هایی که به تازگی مسکون شده بود، توسعه مبادلات تجاری با نواحی دیگر و بالاخره اشاعه اندیشه های جدید مذهبی از پیامدهای این انقلاب بود. »
پیامدهای انقلاب شهرنشینی
نوآوری در معماری، اختراع چرخ، تولید انبوه ظروف سفالی، ذوب فلزات، شکل گیری علم هندسه و ابداع خط و نگارش از مهم ترین دستاوردهای انقلاب شهرنشینی به شمار می آید. ویژگی دیگر شهرنشینی پیدایش اصناف و گروه های شغلی و تولید فرآورده های گوناگون بود که به نوبه خود رشد تجارت با نقاط دوردست را به دنبال داشت. بدین ترتیب شوش تبدیل به مرکز بازرگانی عظیمی شد که راه های تجاری را به داخل فلات ایران تا هند و آسیای مرکزی در کنترل داشت.
از طرف دیگر در شرق ایران در مراکزی مانند شهر سوخته در نزدیکی زابل، ذوب فلزات و تجارت سنگ لاجورد بسیار رونق داشت. چنین به نظر می رسد که ساکنان این شهر عموما در کار تجارت سنگ لاجورد بوده اند؛ به این معنی که مواد اولیه آن را از معادن بدخشان (در افغانستان امروزی) وارد می کردند و با تبدیل آن به مهره و آویزهای زینتی، آن ها را به غرب – یعنی شوش، سومر و حتی مصر – صادر می کردند.
ابداع خط و آغاز نگارش
با توسعه فعالیت های اقتصادی، نیاز به ثبت و ضبط اطلاعات مربوط به این معاملات شدت بیشتری یافت و این نیاز نهایتا به تحول خط انجامید. امروزه در جوامع مدرن تقریبا محال است که شخصی بتواند بدون بهره بردن از نوعی روش نوشتاری در کاری موفق شود. با این حال در عهد باستان، نگارش در ابتدا به عنوان روشی برای ثبت و ضبط اطلاعات اقتصادی و تجاری اختراع شد. به قول معروف اول حساب بعدا کتاب.
پروفسور عباس علیزاده، باستان شناس و استاد دانشگاه شیکاگو:
«مردم ابتدا وسیله ای اختراع کردند که با آن اطلاعات مربوط به ارسال اموال تجاری به نقاط دوردست – مثلا تا شعاع 100 کیلومتری – را ضبط و ثبت کنند. برای ثبت معاملات از تیله های کوچک گلی استفاده می کردند. این تیله های گلی را درون دو نیم کاسه قرار می دادند و دور آن را با گل می پوشاندند و به صورت گوی در می آوردند. برای اطمینان از دست نخوردگی، روی این گوی ها را مهر می کردند. از هر دو گوی دو تا تهیه می شد، یکی نزد تاجر ارسال کننده باقی می ماند و دیگری به همراه بار برای تاجر خریدار فرستاده می شد. خریدار با دریافت گوی های ارسالی، آن ها را می شکافت و با شمارش تیله های گلی (یا نشانگرها) از تعداد و نوع کالا آگاه می شد. این کار فرایند معامله تجاری را تکمیل می کرد.
این روش برای مدتی، حدود 100 تا 150 سال معمول بود. با این حال عمل کردن به آن کمی سخت و دست و پاگیر بود. به همین دلیل گوی های گلی به لوحه های گلی مسطح تحول پیدا کرد که با فشار دادن نوک انگشت یا چوب بر سطح آن ها مقدار کالا مشخص و مجددا مهر می شد. حدود 100 سال بعد، برای ساده تر کردن کار، سطح لوح را می خراشیدند و فقط شکل تیله های گلی سابق را ترسیم می کردند.
این روش ساده و جدید که با خراشیدن شکل ظاهری کالا روی سطح لوح انجام می گرفت معمولا نشان دهنده حیوانات یا فراورده های دامی بود. گرچه اقلام مربوط به کالاهای دیگر نیز وجود دارند، در آغاز، هر نشانه به جای یک کلمه ترسیم می شد. مثلا شکل سر گاو بیانگر خود گاو بود. بعدها نشانه ها را با هم ترکیب کردند و یک سیستم نگارش هجایی به وجود آوردند. »
هفت رخ فرخ ایران، فرزین رضائیان، نشر تهران 1386
جای سوال است که چرا در دنیای امروز منشاء و محل پیدایش ابتدایی تقریبا تمامی علوم و پیشرفت های بشری، یونان باستان و غرب معرفی می شود؟! معرفی شدن غرب بعنوان مرکز پیدایش علوم، باعث شده تا آنها خود را یگانه صاحبان و وارثان علم و فناوری، چه در زمان گذشته و چه در زمان حال، در جهان بدانند. که همین موضوع باعث نوعی سلطه گری و انحصار طلبی علمی توسط کشورهای غربی گردیده است. درست است که اسلام بسیار به علم آموزی حتی از غیر مسلمانان تاکید داشته، ولی این موضوع نباید باعث شود علاوه بر علم، فرهنگ های نادرست و خود باختگی را هم به همراه آن بپذیریم. و باید صحت و درستی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
حقیقت آن است که برخلاف چیزی که سال هاست تبلیغ می شود، غرب مرکز پیدایش و گسترش علوم نبوده است. زیرا تقریبا تمام دانشمندان مطرح غربی در دوران باستان از مناطق کوچکی در شرق اروپا یعنی یونان و مقدونیه بوده اند که آن هم بدلیل ارتباط و استفاده علمی از تمدن های شرق بوده است و مابقی پهنه وسیع اروپا مانند: امپراطوری رم، بریتانیا و… فاقد چنین اندیشمندانی در این سطح بوده اند.
متاسفانه این نگرش به همراه علوم غیر بومی وارد کشور شده و بسیاری از اساتید محترم ما نیز بدون تحقیق کافی آن را پذیرفته اند. بعنوان نمونه استادی شناخته شده در خصوص تاریخچه علم آمار می گفتند که این علم ابتدا در یونان بوجود آمد و آن هم به این شکل که چوپانان یونانی برای شمارش گوسفندان خود از نوعی آمارگیری ابتدایی استفاده می کردند. بنده به این استاد محترم عرض کردم که چرا بر یونان تاکید دارید؟! در صورتی که در طول تاریخ در همه جای دنیا تمامی چوپان ها برای شمارش گوسفندان خود یقینا از یک روش آمارگیری استفاده می کردند. چرا از زحمات و خدمات عظیم علمی کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهای مسلمان کمتر سخن گفته می شود؟! در حالی که این مسلمانان بودند که با گسترش علوم مختلف و پیشرفت های علمی خود موجب ایجاد پیشرفت های امروز بشر گردیدند. آیا ترویج این نگرش باعث خودباختگی کشورها و قبول سلطه فکری غرب که به دروغ مدعی ایجاد و گسترش علوم در گذشته و حال می باشند، نیست؟!