به تصویر زیر نگاه کنید. نفر سمت راست ریزعلی خواجوی است که همه ما او را به نام دهقان فداکار می شناسیم و با فداکاری اش مسافران قطار ی را از نابودی نجات داد و نامش در کتاب های درسی ثبت شد. نفر سمت چپ نیز پدر شهید 13 ساله حسین فهمیده است که فداکاری اش برای نجات خاک ایران نامش را در کتاب های درسی ثبت کرد.
اما نفر وسط چه کسی است ؟ نام او نیز در کتاب های درسی ما ثبت شده است.این شخص حسن امید زاده معلم فداکار است. اوهمان کسی که در بهمن ماه 1376 در سانحه آتش سوزی مدرسه روستای بیجارسر شفت پس از نجات جان دانش آموزان طعمه حریق شد و از ناحیه سر و صورت و دست به شدت سوخت و ی پس از 15 سال تحمل درد و رنج ناشی از سوختگی درتابستان سال 1391 به دعوت حق لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
یاد همه بزرگ مردان فداکار ایرانی در قلب مردم ایران و در تاریخ باقی خواهند ماند.
کلاس درس دانشآموزان شفتی با زبانههای بخاری نفتی تمام شد. زبانههایی که شعلههایش تا سقف چوبی کلاس میرسید و اگر آقا معلم فداکار نبود همه دانشآموزان در آتش میسوختند. وقتی باد پیچید بخاری نفتی وارونه شد. آتش سریع حرکت میکرد تا دانشآموزان بیحرکت را نشانه بگیرد. وحشت در کلاس حکمفرما بود.
فریاد کمکخواهی در هر ثانیه اوج بیشتری میگرفت. راه فراری نبود. آتش، میز و صندلیهای ردیف جلو را سوزاند و بیمحابا تا سقف حرکت کرد. موج شعلههای آتش در چشمهای وحشت زدهشان منعکس میشد. پیکر کودکانهشان را ترس فرا گرفته بود.
فرشته نجات اما نزدیک بود. جانش را کف دستش گرفت و جان 30 دانشآموز کلاس دوم دبستان را نجات داد. دانشآموزان کلاس دوم مدرسه شفت سال 76 معلم فداکار شفتی حسن امیدزاده، معلم ایثارگر از سال ۵۹ به استخدام آموزشوپرورش شفت درآمده بود. در آن صبح منحوس این معلم اسطوره با شنیدن صدای دادوفریاد بچهها خود را به آتش زد و منجی دانشآموزان شد.
حسن امید زاده معلم فداکار ، 30 دانشآموز مدرسه را یکییکی از شعلههای آتش که هر لحظه برافروختهتر میشد، نجات داد. نجات دانشآموزان تمام شده بود که یکی از بچهها به کلاس برگشت تا کیفوکتابش را بردارد. کلاس در تسخیر دودوسیاهی بود. آقا معلم هم دوباره برگشت، اما اینبار گرفتار شد. روز آتشین پایانی نداشت.
تراژدی آن روز منحوس با در بسته کلاس سیاهتر شد. آقا معلم کلاس پنجم هنگام بازگشت با در بسته کلاس روبهرو شد. دستگیرهای روی در وجود نداشت. او که نجاتدهنده 30 دانشآموز بود، برای خود، نجاتدهندهای نیافت. آقا معلم از ناحیه سر، صورت و دست دچار سوختگی شد. انگشتان دست راستش قطع شد و انگشتان دست چپش به هم چسبید.
حسن امید زاده معلم فداکار پس از حادثه تلخ آتشسوزی
آقا معلم فداکار ۱۷ مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفت. حسن امیدزاده سالها رنج و درد سوختگی ناشی از آن روز جهنمی را با خود به دوش کشید. چهارشنبه ۲۱ تیرماه سال ۹۱ اما دیگر درد امانش را برید. در سن ۵۸ سالگی در بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) شهرستان فومن درد ناشی از سوختگی را تاب نیاورد و جان باخت
به پاس فداکاری، پیکر او در زادگاهش روستای شهرستان شفت گیلان آرام گرفته است. یادوخاطرش همیشه زنده ماند. پس از آن حادثه اسم مدرسه دیگر خونینشهر بیجار نبود. فداکاری این معلم دلسوز و مهربان نام مدرسه را به معلم ایثارگر حسن امیدزاده تغییر داد. فداکاری زندهیاد حسن امیدزاده در کتاب سوم ابتدایی چاپ شده است.
جملات کوتاه ادبی جهت تبریک روز معلم
چه کار کنیم تا معلم ها دوستمان داشته باشند؟
دست شما واقعا درد نکنه . . . خیلی کارتون درسته.تشکر فراوان