بگذارید شما را به روزگاری نه چندان دور ببرم. روزگاری که در دوران دبستان، سر کلاس جغرافیا مینشستیم و معلم، نقشهای از جهان را پیش رویمان میگذاشت. بعد از آن، هر کشور را با با خطوطی از کشورها دیگر جدا میکرد. آن خط و خطوط را «مرز» نامگذاری میکرد. این خطوط، گرچه روی نقشه مشخص بود، اما در دنیای واقعی اثری از آن نبود. هرچند که این مرزها ممکن بود با چشم دیده نشوند، اما مردم از وجود آن خبر داشتند و به نوعی، «حد و حدود» خود را به خوبی میدانستند.
حال همین داستان را با زندگی شخصی خود در آمیزید؛ در زندگی هر شخص نیز حد و مرزی وجود دارد. چارچوبها و بایدها و نبایدهایی وجود دارد که فرد آنها را برای خودش تعریف و تعیین میکند .و ما آنها را حد و مرز شخصی مینامیم. اما متاسفانه، در اکثر موارد، جای خالی این حد و مرزها، به شدت در زندگی افراد حس میشود؛ حال چه حد و مرز فیزیکی باشد، چه روانی، چه در روابط عاطفی و بعضی از اوقات، چه در مسائل جنسی.
از نظر من، نبود حد و مرز شخصی، انسان را در برابر محیط و اطرافیان، آسیبپذیر میکند؛ اما از طرف دیگر، وجود آن نه تنها موجب ثبات شخصیت، سلامت و آرامش روان میشود، بلکه موجبات موفقیت فرد را نیز فراهم میآورد. به خصوص به عنوان یک نوجوان، از آنجایی که این افراد در سن طلایی قرار دارند و همچنین نسبت به باقی سنین، از نظر روانی آسیبپذیرترند، لازم است که به تعیین حد و مرز شخصی، بیشتر اهمیت داده شود. در این مقاله، ما قصد داریم تا از تعریف حد و مرز شخصی به عنوان نوجوان برای شما صحبت کنیم، همراه ما باشید.
تعیین حد و مرز شخصی به چه معناست؟
چه برای بار اول است که این اصطلاح را میشنوید، یا اینکه هر روز به گوشتان میخورد، هیچ فرقی ندارد. شکی ندارم که هیچگاه با تعریف درستی از تعیین حد و مرز شخصی مواجه نشدهاید و شاید اصلا مفهوم آن را به خوبی درک نکرده باشید. برای شروع، تعریف زیر از پروفسور «کارلا ماری مَنلی» میتواند بسیار کارآمد باشد:
حد و مرز شخصی حدودی است که انسان برای خودش مشخص میکند؛ به نوعی به کمک آنها بین خودش و چیزهایی که سلامت روان، عاطفی و فیزیکی او را تهدید میکنند، فاصله میاندازد. نتیجه نهایی این حدود، تامین امنیت، تقویت حس ارزشمندی و محترم شمرده شدن، در فرد است.
تعیین حد و مرز شخصی به معنای:
-
تعیین دقیق چیزهایی است که میزان راحتی ما را تحت تاثیر قرار میدهند:
برای اینکه این تعریف را بهتر متوجه شوید، بگذارید مثالی مطرح کنم. همهی ما در زندگی خود، در شرایط یا وضعیتی قرار گرفتهایم، یا کاری را انجام دادهایم که موجب ناراحتی ما شده است. به نوعی آن شرایط یا آن کار، ما معذب کرده و به قولی، میزان راحتی و آسایش ما را تحت تاثیر قرار داده است.
حال مشخص کردن حد و مرز شخصی، میتواند به معنای تعیین همین چیزهایی باشد که ممکن است راحتی خاطر ما را به خطر بیندازد. مثلا در همین دوران کرونا، عدم رعایت فاصله اجتماعی و نپوشیدن ماسک از جانب دیگران، بدون شک موجب ناراحتی ما میشود؛ تعیین حد و مرز شخصی در چنین موردی، به آن معنا خواهد بود که از دیگران درخواست کنیم از ما فاصله بگیرند، یا از ماسک استفاده کنند.
اینکه هر چیزی که راحتی ما را به خطر میاندازد به زبان آوریم و برای خود تعیین کنیم که فلان کار را «نباید» انجام دهم و فلان کار را «باید» انجام دهم، تعیین حد و مرز شخصی نام دارد.
-
آموختن هنر نه گفتن و کِی گفتن آن است:
باز هم همان مثال موقعیتهای معذبکننده را مطرح میکنم؛ خیلی از اوقات، ما بخاطر اینکه توانایی «نه» گفتن را نداریم، در شرایطی قرار میگیریم که اصلا از بودن در آن راضی نیستیم. ممکن است با طرف مقابل رودروایسی داشته باشیم. یا اینکه بخاطر تعارفات مرسوم، انجام کاری را قبول کنیم که یا وقتش را نداریم، یا از پسش بر نمیآییم یا اینکه اصلا دوست نداریم انجامش بدهیم؛ اما چون توانایی نه گفتن نداشتیم، حال مجبوریم که انجامش بدهیم.
آموختن هنر نه گفتن و مهمتر از آن، اینکه چه زمانی نه بگوییم، میتواند نمونهی بسیار خوبی برای تعیین حد و مرز شخصی باشد. «نه، من نمیتوانم این کار را انجام بدهم» جملهای است که باید گفتن آن را یاد بگیریم؛ اول به خودمان و البته بعد به دیگران.
-
صادق بودن و واضح مطرح کردن افکار است:
تا به اینجا متوجه شدیم که تعیین حد و مرز شخصی، به معنای این است که چارچوبها و باید و نبایدهایی را باید برای خودمان تعیین کنیم. اما صرفا تعیین این حد و مرزها کافی نیست؛ به خصوص اگر برای روابط اجتماعی و برای برخورد ما با دیگران باشد. اینکه چنین قوانینی را صرفا در ذهن خود تعریف کنیم، به هیچ وجه کافی نیست؛ بلکه باید در ارتباط با دیگران نیز به خوبی آنها را برای افراد، مشخص کرد.
همانطور که در مقدمه گفتیم، این حد و مرزها، شاید به چشم دیده نشوند، اما همه به خوبی از آن آگاهی دارند. این آگاهی، به صورت ناخودآگاه به وجود نمیآید، بلکه خود فرد باید محترمانه، صادقانه، واضح و آشکار، آنها را به اطرافیان خود نیز بفهماند.
-
دانستن آن است که چگونه حدود را گسترش دهیم و یا محدودشان کنیم:
بعد از اینکه توانستیم برای خود حد و مرز شخصی تعیین کنیم و آن را برای دیگران نیز آشکار کنیم، مهمتر شاید آن باشد که بدانیم که چگونه و در چه زمان این حدود را گسترش دهیم و بیشترشان کنیم، و چه زمان آنها کمتر کنیم یا اصلا بیخیالشان شویم.
برای حفظ سلامت روانی یا در هر ابعاد دیگری، لازم است که حد مرز شخصی ما، تا حدودی انعطافپذیر باشند. این حد و مرزها، کلام خدا نیستند که از ازل تا ابد یکسان باقی بمانند؛ بسته به سن، عقاید و شرایط و محیط و ارزشهای فرد و خیلی از مسائل دیگر، میتوانند تغییر کنند و با هر تغییر، به رشد و بالندگی شخص کمک کنند. (توجه داشته باشید که تغییر حد و مرز شخصی، به معنای تزلزل شخصیتی نیست)
بعضی از اوقات، ممکن است که حد و مرزهای شخصی ما، آنقدر محدود کننده باشند که جلوی رشدمان را بگیرند، یا اینکه اینقدر گسترده باشند که باعث آسیب به سلامتمان شوند. در این صورت، لازم است که در آنها، تغییر ایجاد شود.
چرا داشتن حد و مرز شخصی اهمیت دارد؟
تعیین حد و مرز شخصی، به خصوص به عنوان یکی نوجوان، از دو جهت میتواند برای ما اهمیت داشته باشد؛ اول موجب حفظ سلامت روان ما خواهد شد و همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، میتواند نوعی سپر در برابر آسیبهای محیط باشد. دوم، به دلیل آنکه میتواند موجب موفقیت ما در تمام ابعاد زندگی شود.
همانطور که پیشتر ذکر کردیم، داشتن حد و مرز شخصی میتواند برای ما راحتی، آسودگی ذهنی و امنیت روانی را به ارمغان بیاورد. زمانی که برای خودمان حد و مرز شخصی تعیین میکنیم، در داخل چارچوب مشخصی رفتار میکنیم و خط مشی مشخصی داریم، احساس احترام و محترم شمرده شدن خواهیم کرد، احساس خواهیم کرد که هم پیش خودمان و هم دیگران، ارزشمند هستیم.
از نظر من، وقتی برای خود حد و مرز تعیین میکنیم:
- به نوعی به خود قدرت میبخشیم؛
- نوعی استقلال ذهنی و روانی به دست میآوریم،
- انگاری که خیالمان بابت بینظمیها و آشفتگیهای ذهنی راحت است.
زمانی که حد و مرز شخصی نداریم، ذهنمان در موقعیتهای مختلف، مدام در حال تجزیه و تحلیل کردن شرایط و اخذ بهترین تصمیم است؛ اما وقتی حد و مرزها مشخص شوند، دیگر خبری از این همه مشغله فکری و یا «Overthinking» نخواهد بود. همین موضوع به مرور زمان، باعث آسیب کمتر به سلامت ذهنی و روانی خواهد شد.
- وقتی حد و مرز شخصی وجود نداشته باشد، فرد متوجه آسیبهای بسیاری خواهد شد؛
- از جمله استرس، اضطراب، ترس، نگرانی و غیره.
- همین آسیبها، در طول زمان، میتوانند سلامت ذهنی را به خطر بیندازد.
مجددا از طرف دیگر، داشتن حد و مرز شخصی میتواند پایهای برای یک زندگی سالم و از آن مهمتر، عاملی برای داشتن روابط سالم باشد.
چرا تعیین حد و مرز شخصی سخت است؟
هر چقدر هم که از اهمیت حد و مرز شخصی برایتان حرف بزنیم و مزایای آن را برایتان ذکر کنیم، اما باز هم داشتن و تعیین و پایبندی به این حدود، میتواند بسیار سخت باشد. اصلا این به کنار، تعیین این حد و مرزها و مشخص کردن آنها از همان قدم اول نیز میتواند بسیار طاقتفرسا و چه بسا بعضی از اوقات، اصلا غیر ممکن باشد.
تعیین حد و مرز شخصی سخت است، زیرا:
-
بیش از حد به فکر و نظر دیگران اهمیت میدهیم
این مورد نیز تا حدود به همان توانایی نه گفتن بستگی دارد. در بسیاری از اوقات در زندگی، تعیین و داشتن حد و مرز شخصی برای ما مشکل است، چون میترسیم مبادا خاطر دیگران مکدر شود؛ چون بیش از حد به فکر و نظر دیگران اهمیت میدهیم. اما در آخر، چه کسی ضرر میکند؟ فقط و فقط خودمان!
-
از نتایجی که ممکن است به دنبال داشته باشد میترسیم
ترسیدن از اینکه حد و مرزهای شخصی ممکن است چه نتایجی به همراه داشته باشند، میتواند از جمله بزرگترین دلایلی باشد که به سراغ تعیین این حدود نمیرویم. به طور مثال، میترسیم که با تعیین حد و مرز شخصی، رئیسمان ناراحت شود و در نهایت، ما کارمان را از دست بدهیم. یا اینکه میترسیم با تعیین حدود، با غرغر والدین یا نقنق فرزندان مواجه شویم!
-
دوست نداریم تصویری که از خودمان در ذهن داریم، خدشهدار شود
این مورد، با دو مورد قبلی مستقیما در ارتباط است. بسیاری از اوقات، میترسیم که با تعریف و یا تعیین حد و مرز شخصی، به تصویری که از خود در ذهن داریم، آسیب وارد کنیم. مثلا وقتی تصمیم میگیریم به عنوان یک نوجوان، قاطعانه در برابر خواستههای غیرمنطقی والدین «نه» بگوییم، تصویری که از خود در ذهن، به عنوان یک «فرزند خوب» داریم، خدشهدار شود.
10 راهکار برای تعیین حد و مرز شخصی
حال رسیدیم سر اصل مطلب. تا به اینجای مقاله، مفهوم تعیین حد و مرز شخصی دانستیم، پی به اهمیت آن بردیم و البته با عواملی که ما را از تعیین این حد و مرزها دور میکنند نیز، اطلاع یافتیم. حال زمان است که وارد ماجرا شویم، دل به دریا بزنیم و با 10 راهکار عملی برای داشتن حد و مرز شخصی، آشنا شویم.
1- خودشناسی پیشه کنید!
اولین قدم برای اینکه به سراغ تعیین حد و مرز شخصی برویم، آن است که پیش از هر چیز، خودمان را بشناسیم. لازم چند روزی یا چند هفتهای را زمان بگذاریم، هر چیزی که موجب ناراحتیمان میشود را به خوبی شناسایی کنیم، بایدها و نبایدهای اساسی را برای خودمان تعیین کنیم و در نهایت، برای تعیین حد و مرزها، اقدام نماییم.
2- آهسته و پیوسته وارد مسیر شوید
اگر تاکنون حد و مرز مشخصی برای خود نداشتید و یا اینکه تعداد آنها بسیار کم بوده است، باید اندکی دقت کنید. با دو دست نمیتوان چهار هندوانه برداشت! برای تعیین حد و مرز شخصی، آرام و پیوسته قدم بردارید، از چیزهای کوچک و پیش پا افتاده شروع کنید و سعی نکنید که همزمان در همان ابتدای راه، دهها قانون برای خود تعیین کنید.
3- جنگ اول به از صلح آخر
تا در شرایط خاصی قرار نگرفتهاید، تا رابطهای را شروع نکردهاید، تا وقتی که هنوز کاری را آغاز نکردهاید، در همان ابتدا، شروع به تعیین حدود و مرزها کنید. این کار وقتی که بخواهید وارد رابطهای تازه شوید، اهمیت دوچندانی پیدا میکند. تعیین حد و مرز شخصی همان ابتدای کار، به مثال همان چنگ اول به از صلح آخر است. باعث میشود که روابط، سالم باشند و هرکس حد و حدود خودش را بداند.
4- به حد و مرزهای خود سفت بچسبید
در داشتن حد و مرز شخصی، سختگیر باشید؛ سفت به آنها بچسبید و در هر شرایطی به آن پایبند باشید، مهمتر از همه، از تقلب کردن و یا از زیر کار در رفتن نیز پرهیز کنید. این کار بسیار مهم است، زیرا اگر اطرافیان ببینند که شما دمی به قوانین خود پایبند هستید و یک دم فارغ، ممکن است گیج شوند یا اینکه توقع بیجا از شما داشته باشند.
5- حد و مرزهای خود را در یک چارچوب بگنجانید
توضیح این مورد شاید اندکی گیجکننده باشد. حد و مرز شخصی و چارچوبهای فردی، معنایی مشابه دارند؛ اما منظور از چارچوب در اینجا، آن است که به حد و مرزهای خود، نظم و سامان ببخشید. برنامهی معینی برای آنها داشته باشید و به خصوص برای روابط خود با دیگران، همه چیز را دقیقا تعیین کنید و آن را با اطرافیان خود نیز در میان بگذارید. به خصوص به عنوان یک نوجوان، این مورد میتواند بسیار مهم و کارآمد باشد.
6- برای بیشتر کردن حد و مرزها راحت باشید
گاهی اوقات، محیط اطراف به خودی خود حد و مرزهای خاصی دارد که ما ملزم به رعایت آن هستیم. مثلا در محیط کار، لازم است که قوانین خاصی را رعایت کنیم. اما این موضوع دلیل نمیشود که ما خودمان حد و مرزی نداشته باشیم، یا بخواهیم حد و مرز شخصی خود را نادیده بگیریم. از همین روست که میگوییم برای بیشتر کردن حد و مرزها، راحت باشید. داشتن حد و مرز هر اندازه که زیاد هم باشد، ضرری نخواهد داشت، به عکس، میتواند باعث عملکرد بهتر ما نیز بشود.
7- حد و مرزهای فضای مجازی را فراموش نکنید
در سال 2021، شبکههای اجتماعی بیشتر از هر زمان دیگری در زندگی ما جای خوش کردهاند. زندگی هر روزهی بسیاری از ما، در همین فضای مجازی جریان دارد و این شبکهها، بخشی از زندگی ما هستند و نمیتوان تاثیر آنها را در دنیای واقعی و بر سلامت روان، نادیده گرفت. پس همانطور که در دنیای واقعی تعیین حد و مرز شخصی مهم است، در دنیای مجازی نیز این موضوع اهمیت دارد.
8- صحبت کنید، صحبت کنید و باز هم صحبت کنید!
آنطور که در بخشهای پیشین یادآور شدیم، داشتن حد و مرز شخصی، تا وقتی که اطرافیان از آن اطلاع و آگاهی نداشته باشند، به هیچ عنوان کافی نخواهد بود. زندگی انسانی، بر پایهی برقرار کردن ارتباط با دیگران و صحبت کردن با آنها شکل میگیرد. پس برای این کار، لازم است که مثل انسانی متمدن، دربارهی حد و مرزهای شخصی خود، با دیگران صحبت کنید؛و حدود را محترمانه و دوستانه برای دیگران مشخص کنید.
9- بزرگترین قهرمان خود باشید
به باور متخصصان و به گفتهی پرفسور بِیکر، برای اینکه بتوانید تا بیشترین حد ممکن از مزایای داشتن حد و مرز شخصی بهره ببرید، لازم است که در ابتدای کار، بیش از هر چیز، خودتان را دوست داشته باشید. برای اینکه خودتان را دوست باشید، باید کارهایی را انجام که دوستشان دارید. باید در فعالیتهایی شرکت کنید که موجب حس رضایت شما از خودتان میشوند. آنگاه خواهید دید که تعیین حد و مرز شخصی و پایبندی به آن، تا چه اندازه ساده و لذتبخش خواهد بود.
10- از افراط دوری بمانید
همانطور که تعیین حد و مرز شخصی میتواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد، زیادهروی در تعیین این حدود و بیش از اندازه فکر کردن به آنها، میتواند نتایج کاملا برعکسی داشته باشد. افراط در تعیین مرزها نه تنها موجب سلامت روان نخواهد شد، بلکه میتواند آسیبهای بسیاری از جمله اضطراب و نگرانی نیز به همراه داشته باشد.
سوالات متداول
تعیین حد و مرز شخصی به چه معناست؟
این مفهوم، میتواند تعاریف بسیاری داشته باشد؛ اما به زبان ساده، تعیین حد و مرز شخصی، به معنای تعیین قوانین، یا بایدها و نبایدهایی برای حفظ سلامت و اعتماد به نفس است.
چرا داشتن حد و مرز شخصی مهم است؟
بزرگترین دلیل اهیمت و مزیت داشتن حد و مرز شخصی، حفظ سلامت ذهنی و روانی است. تعیین این حدود، موجب تقویت حس احترام و ارزشمندی میشود ؛ و اعتماد به نفس و استقلال فردی را به همراه خواهد داشت.
چرا تعیین حد و مرز شخصی سخت است؟
ممکن است بعضی از اوقات توانایی نه گفتن نداشته باشیم، یا بیش از اندازه به فکر و نظر دیگران اهمیت بدهیم؛یا اینکه از نتایج تعیین حد و مرز، اِبا داشته باشیم؛ تمامی این موارد، داشتن حد و مرز شخصی را برای ما سخت میکنند.