ایجاد کسب و کاری موفق از هر نوعی شایسته تقدیر است، اما برخی از کارآفرینان از ثمرات کارشان بیش تر سود می برند. برخی با در اختیار گذاشتن منابع، فرصت ها، آموزش و هر آن چه ارزشمند است واقعا در جهت کمک به دیگران برآمده اند.
این کارآفرینان اجتماعی که از کاردانی و درک اقتصادی و تجارتی خود بهره می برند که جهان را مکان بهتری کنند از ترکیب مدل کسب و کار سنتی با یک ماموریت اجتماعی مبرم در شیوه هایی که برای دهه ها در ایجاد تغییرات بزرگ در محیط اطراف موثر بوده است کمک گرفته اند. در اینجا تعدادی از کارآفرینان اجتماعی برتر را معرفی می کنیم. این افراد نشان داده اند کسب و کارهای موفق تنها نباید به خط پایان و سود و زیان توجه کنند. بلکه می توانند به طور آگاهانه از شناخت های محیطی و اجتماعی برخوردار باشند.
بیل درایتون (Bill Drayton) صرفا نمونه ای موفق از کارآفرینان اجتماعی نبود؛ او حقیقتا به تنهایی به تعریف و ارتقای این اصطلاح کمک کرد. درایتون موسس کرسی «معاصر آشوکا: نوآوران برای عموم» (Ashoka: Innovators for the public) است.
این سازمان برای کمک به کارآفرینان اجتماعی و کشف آن ها در سراسر جهان اختصاص داده شده است؛ همچنین درایتون مهارت های کارآفرینی اجتماعی اش را در سازمان های دیگر گسترش داده است. در سال 2010 بنیاد آشوکا 2145 از همراهان خود را از 73 کشور حمایت کرده است. برخی از یاران بنیاد آشوکا مسیر رشد در کسب و کار اجتماعی را ادامه داده و توانسته اند بر جوامع سراسر جهان تاثیرات بزرگی بگذارند.
به راستی هیچ وقت از یک میکروب شناس به نام ویلی اسمیتس (Willie Smits) انتظار نمی رفت کارآفرین اجتماعی شود، اما وقتی او در سال 1989 یک نوزاد اورانگوتان رها شده را پیدا کرد مسیر شغلش به سرعت تغییر کرد. کار اسمیت با اورانگوتان ها با موسسه بقای اورانگوتان بورونئو گل کرد. این موسسه، نه تنها برای کمک به میمون های در خطر و یتیم بود، به یادگیری بومی شیوه های پایدار کشاورزی و منافع احیای جنگل نیز کمک می کرد.
هم چنین اسمیتس در بنیاد Masarang مشارکت داشت. این سازمان یک تشکیلات اقتصادی کارآفرینی اجتماعی فوق العاده نوآورانه بود که از انرژی گرمایی برای تبدیل شیره ته شکر به شکر و اتانول استفاده می کند. آن ها، در حالی که از جنگل های بومی مراقبت می کنند، اشتغال و نیروی کار نیز برای جامعه فراهم آورند.
از کارآفرینان اجتماعی مطرح و یکی از اولین نام هایی که احتمال دارد شما با آن مواجه شوید محمد یونس (Muhammad Yunus) است. او کتابی را با عنوان همین موضوع، یعنی کارآفرینی اجتماعی، نوشته است. یونس تجربیاتش در زمینه سرمایه داری اجتماعی و مالی خرد را از طریق شماری از کتاب ها به اشتراک گذاشته است.
هم چنین او موسس بانک گرامین (Grameen Bank) است. این موسسه وام های اعتباری خرد را در اختیار کسانی می گذارد که در مسیر خودکفایی مالی در حال رشد هستند. این بانک که در 1993 تاسیس شده درآمد خالصی بیش از 10 میلیون دلار را کسب کرده است. همکاری او با سازمان ها در سال 2006 جایزه صلح نوبل را برایش به ارمغان آورد.
تامز (TOMS) موسس مایکوسکی (Myciskie) از دیگر کارآفرینان اجتماعی است که در فهرست 10 نفر برتر قرار می گیرند؛ زیرا برخلاف تعداد دیگری از سرمایه گذارها، تقریبا همه افراد مطلع از فرهنگ مردمی نام این برند اجتماعی را شنیده اند. محبوبیت آن هم چون شعله های وحشی آتش همه جا پراکنده شده است که این می تواند اتفاق خوبی هم برای مایکوسکی باشد و هم برای مردمی که تامز درصدد کمک به آن هاست.
مایکوسکی در سال 2006، بعد از سفر تامز به آرژانتین، تاسیس شد. در سفرش تعدادی از بچه هایی که به دلیل نداشتن کفشی برای پوشیدن زخمی یا بیماری بودند توجه او را جلب کرد. او برای مبارزه با این آسیب کاری را آغاز کرد که به ازای هر جفت کفشی که خریداری می کرد یک جفت کفش به مردم نیازمند هدیه می داد. تاکنون این شرکت بیش تر از یک میلیون جفت کفش را هدیه داده است. در 2011 این شرکت طرح دیگری را با هدف بخشیدن یک جفت عینک یا جراحی بینایی به ازای فروش هر عینک معمولی و آفتابی به راه انداخت.
شرکت سهامی Better World Books نمونه ای عالی از سرمایه گذاری موفق در کارآفرینی اجتماعی است. جف کورتزمن (Jeff Kurtzman) این موسسه را در سال 2002 تاسیس کرد. ماموریت این سازمان در جهت بالا بردن ارزش کتاب و کم به بهبود وضعیت سوادآموزی در سراسر جهان است. این شرکت با استفاده مجدد و بازیافت کتاب ها از طریق فروش در وب سایت و هدیه به مدارس کار می کند.
در سال 2012 آن ها توانستند با 84 میلیون جلد کتاب 12.1 میلیون دلار منابع مالی سوادآموزی را بالا ببرند. شرکت دلیل موفقیت خود را استفاده از مدلی مبتنی بر اصلی سه گانه می داند که نه تنها بر سود، بر اثرات اجتماعی و محیطی همه چیزهایی که آن را انجام می دهند نظارت می کند.
یکی از پیشگامان موفق اعتبار خرد در جهان اختر حامد خان (Akhtar Hameed Khan) است. فداکاری و فعالیت او در جهت رشد جامعه روستایی پاکستان نامزدی جایزه صلح نوبل را برای او به ارمغان آورد. دو نمونه از بزرگ ترین پروژه های خان در طول زندگی اش Comilla Cooperative Project و Orangi Pilot Project بود. پروژه Comilla Cooperative برای احداث زیرساخت های محلی در جامعه روستایی هدف گذاری شد، در حالی که دیگری به رشد به کسب و کار از طریق طرح اعتبارات خرد کمک می کرد.
این پروژه سرانجام ناموفق ماند، اما تجربه بزرگ یادگیری آن کاری کرد که خان به سمت پروژه های دیگر، مانند Orangi حرکت کند. برخلاف Comilla، پروژه Orangi Pilot نسبتا موفق بود و توانست به جامعه زاغه نشین کمک کند مشکلات خود را در زمینه های اصول بهداشت و سلامت و خانه حل، و برای آموزش و تخصیص اعتبارات خرد و تنظیم خانواده تلاش کنند. برخی از جنبه های برنامه های خان هنوز هم در برخی از مناطق کراچی استفاده می شود.
ابراهیم ابولیش (Ibrahim Abouleish) اوایل در شرکت های عمده دارویی اروپا مشغول به کار بود. در همان زمان نیز در حال توسعه درمان های جدید برای پوکی استخوان و تصلب شرایین بود تااینکه سفر به مصر در میانه دهه 70 او را تغییر داد. او اروپا را ترک کرد و به مصر بازگشت و روی پیشرفت طرح توسعه SEKEM سرمایه گذاری کرد.
او امیدوار بود با استفاده از مزارع بیوداینامیک، مراکز آموزش حرفه ای، مدارس، مرکز درمانی و شرکت های تجاری بتواند به تنها به اصلاح محیط کمک کند، به کشاورزان مصری که در آن مناطق زندگی می کردند. یاری برساند. همچنین ابولیش در پیشرفت شیوه های جدید عاری از مواد شیمیایی برای پردازش پنبه های آلی و رشد اولین شرکت خصوصی دارویی مصر نقش کلیدی بازی کرد. کار او بسیار موفق بوده، به گونه ای که ایده ها و مهارت های آن در شمال آفریقا، هند، فلسطین، سنگال و ترکیه به کار گرفته شده است.
فقدان آب آشامیدنی پک و در دسترس موضوعی است که میلیون ها انسان در سراسر جهان با آن مواجه هستند. بعد از مدتی از تاسیس انجمن خیریه لیبی، موسس انجمن، اسکات هریسون (Scott Harrison)، تصمیم به ایجاد ماموریتی برای تغییر این وضعیت گرفت. او سازمان غیرانتفاعی انجمن خیریه آب را سرپرستی می کرد. از زمانی که او آغاز به کار کرده این موسسه خیریه آب آشامیدنی پاک را به بیش از یک میلیون نفر در 17 کشور جهان ارسال کرده است.
هریسون شاید یکی از موفق ترین کارآفرینان اجتماعی در طول تاریخ باشد که سازمانش، با وجود بحران اقتصادی بزرگ، بیش از صددرصد در سه ماه اول سال 2011 رشد داشته داشت، در حالی که سرمایه گذاران مشابه او در چنین بحرانی از هم پاشیدند.
هریسون درباره انجمن خیریه گفته است: «سهامداران ما مردمی از 17 کشور جهان هستند که برای وسیله ای که به داخل روستا برسد و آب سالم را برای چند درصد مردم آنجا فراهم کند صبر می کنند. ما کلمه تجارت و کسب و کار را خیلی بیش تر از غیرانتفاعی استفاده می کنیم، اما ماهیت کار ما غیرانتفاعی است.» به نظر می رسد این مدل برای هدف های او کارایی داشته است؛ زیرا هریسون به سرعت مدل جدید خود را برای رقابت با کارآفرینان اجتماعی ساخت.
کارآفرین و فعال اجتماعی هندی، سانجی بوکر رُوی (Sanjit Bunler Roy)، به هزاران نفر از مردم در آسیا و آفریقا کمک کرده است مهارت های تکنیکی ضروری را یاد بگیرند و گاه از نیروی خورشیدی برای روستاهای دوردست نیز بهره بگیرند. روی کالج Barefoot را تاسیس کرد. این کالج موسسه ای است که تخصص آن آموزش زنان بی سواد روستاهای فقیر است که چگونگی دکتر و مهندس و معمار شدن را بیاموزند.
مسئله ای که بیش از هر چیز تاثیرگذار است این است که هریک از محیط های دانشگاهی از انرژی خورشیدی استفاده می کنند و اغلب آن ها را دانشجویان پیشین این موسسه ساخته و طراحی کرده اند. در ابتدای پیدایش کالج، هدف رُوی دست یابی به منفعت برای خویش نبود، اما به بهبود تولیدات اقتصادی و کیفیت زندگی زنان سراسر سرزمین مادری اش، یعنی هند، کمک کرد. با وجود زنانی که بیش تر کارهای کالج Barefoot را هدایت کرده و به پیش برده اند واضح است که او در تحقق اهدافش موفق بوده است.
جفری هولندر (Jeffery Hollender) در سال 1988 نسل هفتم شرکت تولیدات مراقبت شخصی، کاغذ و پاک کننده ها را تاسیس کرد.
شرکت بر تولید محصولاتی تمرکز کرد که آسیب ها و اثرات محیطی را کاهش می داد و از ورود مواد شیمیایی غلیظ جلوگیری می کرد که بخشی از تولیدات مراقبت شخصی تمیزکننده امروزی را هم تشکیل می دهند؛ به علاوه شرکت 10 درصد از سود قابل از مالیات را می بخشید که برای موسسات و کسب و کارهای غیرانتفاعی که به اجتماع و محیط و شیوه های مسئول توجه دارند سرمایه گذاری کند. به رغم توافق مبتنی بر عرف برای سود محدود در برخی کارها، هولندر و گروهش نسل هفتمی را ساخته اند که بالای 150میلیون دلار درآمد برای نیروی شرکت های بزرگ وارد کرده است.
هولندر در سال 2011 به سبب نقشش در نسل هفتم زیر فشار قرار گرفت، اما این به این معنی نیست که او روند کندی را در کارآفرینی اجتماعی در پیش گرفته باشد. او به شورای کسب و کار پایدار آمریکا کمک می کند و در زمینه شیوه های مسئولیتی کسب و کار کتاب هایی نوشته است. او یکی از اعضای شبکه سرمایه گذاران اجتماعی و موسس بانک سرمایه جامعه Community Capital Bank است.