اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
شاید بیشتر شما با پینوکیو از طریق کارتن آن آشنا شده باشید اما واقعیت این است که پینوکیو عروسک چوبی و قهرمان اصلی کتابی است که در سال 1881 و به وسیله کارلو کولودی نویسنده ایتالیایی نوشته شد. البته این داستان در یک مجله کودکانه به چاپ رسید اما به مرور استقبال زیادی از آن شد تا آن جا که بعدها که این داستان بخشی از کتاب های درسی کودکان ایتالیایی شد. کلودی در ۲۶ اکتبر سال ۱۸۹۰ در فلورانس در گذشت. او در ابتدا بیشتر به عنوان روزنامه نگار، منتقد و نویسنده کتابهای آموزشی شناخته میشد، اما موفقیت کتابی که او به قصد سرگرمی کودکان نوشت به حدی است که وی هم اکنون جزو بزرگترین نویسندگان آثار ادبی کودکان محسوب میشود و ارزش ادبی داستان پینوکیو اینک پس از گذشت سالها به طور کامل شناخته شده است.
شهرت این داستان آرام آرام به سراسر دنیا کشیده شد و به اکثر زبان ها نیز ترجمه شد. البته قصه پینوکیو فقط بین کودکان و نوجوانان رواج ندارد بلکه بزرگتر ها نیز برای کنایه زدن به افراد دروغگو به دماغ پینوکیو اشاره می کنند.
داستان درباره عروسکی چوبی است که پیرمردی نجار آن را می تراشد اما ناگهان عروسک زنده می شود و پیرمرد او را به فرزندی می پذیرد اما وقتی او را برای رفتن به مدرسه از خانه بیرون می فرستد گرفتار دو شیاد می شود که بارها او را گول می زنند. پدر ژپتو که عاشق این عروسک چوبی است برای برگرداندنش به خانه دچار مشکلات زیادی می شود تا بالاخره آن که عروسک چوبی، پدر ژپتو را در دل نهنگی ملاقات می کند …
هر چند که این کتاب بارها به شکل های مختلفی به چاپ رسیده است اما در ایران کمتر به شکل رمانی مستقل برای نوجوانان چاپ شده است و بیشتر به شکل های فانتزی به بازار آمده که همه کتاب را در برنداشته است اما به تازگی انتشارات امیر کبیر با ابتکاری جالب خلاصه رمان های بزرگ را در قطع جیبی روانه بازار کرده است. یکی از این کتاب ها نیز (ماجراهای پینوکیو ) است.
«ماجراهای پینوکیو» دارای 38 بخش کوتاه است که عنوان برخی از آن ها عبارتند از: دماغ پینوکیو، پینوکیو سگ نگهبان می شود، جشن پینوکیو، فتیله و شهربازی، پینوکیو در سیرک، بازگشت جیرجیرک و پینوکیو آدم می شود.
در بخش «گوش های دراز» می خوانیم: هفته ها به سرعت برق و به خوبی و خوشی می گذشت اما یک روز صبح وقتی پینوکیو از خواب بلند شد و سرش را خاراند متوجه شد گوش هایش کمی دراز شده است. خیلی تعجب کرد. فوری لگن دستشویی را پر از آب کرد و عکسش را در آب دید. گوش هایش دراز و مثل گوش خرها شده بود…
این کتاب را تهیه کنید و با دقت بخوانید. بسیاری از منتقدان ادبی اعتقاد دارند کارلو کولودی هنگام نوشتن داستان به داستان خلقت آدم و فریب خوردن انسان به وسیله شیطان و نجات او به وسیله مردان الهی و … فکر می کرده است. نظر شما چیست؟
یک پاسخ
?