سبک زندگی ایرانیان باستان!

روش زندگی ایرانیان در زمان های مختلف با هم تفاوت دارد. شاید بخواهید بدانید ایرانیان باستان چطور زندگی می کرده اند و سبک زندگی آنان به چه صورت بوده است. در این مقاله نگاهی کلی به سبک زندگی ایرانیان باستان می اندازیم پیشنهاد می کنیم برای اطلاع از نحوه زندگی ایرانیان باستان، این مقاله را تا پایان مطالعه نمایید.

دولت شاهنشاهی پارس، که در زمان داریوش به منتها درجه بزرگی خود رسیده بود، شامل بیست ایالت می شد و مصر، فلسطین، سوریه، فنیقیه، لیدیا، فریگیا، یونیا، کاپادوکیا، کیلیکیا، ارمنستان، آشور، قفقاز، بابل، ماد، پارس، آن چه امروز به نام افغانستان و بلوچستان معروف است، باختر رود سند در هندوستان، سغدیانا، باکتریا، جایگاه ماساگتها، و قبایل دیگری از آسیای میانه جزو این امپراطوری بزرگ بود.

ایرانیان باستان (1)

پارسی که در آن روزگار بر چهل میلیون ساکنان این نواحی حکومت کرد همان ایرانی نیست که  اکنون می شناسیم، بلکه ناحیه کوچکی در مجاورت خلیج فارس بود که در آن زمان به نام« پارس » خوانده می شد و اکنون آن را « فارس » می نامند. سرزمین پارس سرای بیابان های بی حاصل و کوه های فراوان بود؛ رودخانه فراوان نداشت و در معرض گرمای سوزان و سرمای کشنده بود و به همین جهت بود که درآمد زمین، به تنهایی، کفاف زندگی دو میلیون ساکنان آن را نمی کرد، و ناچار باید کسری را از راه بازرگانی و کشور گشایی تأمین کنند. مردم کوه نشین اصلی سرزمین پارس، مانند مادها، از نژاد هند و اروپایی، و شاید از جنوب روسیه به این نواحی آمده بودند.

ایرانیان باستان (2)از زبان ودین قدیم ایشان آشکار می شود که با آن دسته از نژاد آرین که از افغانستان گذشته و طبقه حاکمه را در سرزمین هند تشکیل داده بودند نسبت نزدیکی داشته اند. داریوش اول خود را در نقش رستم چنین معرفی کرد:« پارسی، پسر پارسی، آریایی از نژاد آریایی ».

چنان به نظر می رسد که پارسیان زیباترین ملت های خاور نزدیک در روزگارهای باستانی بوده اند. تصاویری که در آثار تاریخی برجای مانده نشان می دهد که آن مردم میانه بالا و نیرومند بوده و، بر اثر زندگی کردن در نقاط کوهستانی، سختی و صلابت داشته اند، ولی ثروت فراوان سبب لطافت طبع آنان بوده است؛ در سیمای ایشان آثار تقارن مطبوعی دیده می شود، و مانند یونانیان بینی کشیده داشته اند، و در اندام و هیئت ایشان آثار نجابت مشهود بوده است. غالب ایشان لباس هایی مانند لباس های مردم ماد بر تن می کردند؛ بعدها خود را به زیورآلات مادی نیز می آراستند.

جز دو دست، بازگذاشتن هریک از قسمت های بدن را خلاف ادب می شمردند، و به همین جهت سر تا پای ایشان با سربند یا کلاه، یا پاپوش پوشیده بود. شلواری سه پارچه و پیراهنی کتانی و دو لباس رو می پوشیدند، که آستین آن ها دست ها را می پوشانید، و کمربندی بر میان خود می بستند. این گونه لباس پوشیدن سبب آن بود که از گزند گرمای شدید تابستان و سرمای جانکاه زمستان در امان بمانند. امتیاز پادشاه در آن بود که شلوار قلاب دوزی شده با نقش و نگار سرخ می پوشید، و دکمه های کفش وی به رنگ زعفرانی بود. اختلاف لباس زنان با مردان تنها در آن بود که گریبان پیراهنشان شکافی داشت. مردان موی چهره را نمی ستردند و گیسوان را بلند فرو می هشتند؛ بعدها به جای آن گیسوان عاریه رواج پیدا کرد.

ایرانیان باستان (3)چون در دوران شاهنشاهی ثروت مردم زیاد شد، زن و مرد به زیبایی ظاهر خود پرداختند؛ جهت آراستن صورت، غازه و روغن به کار می بردند، و برای آن که درشتی چشم و درخشندگی آن را نشان دهند، سرمه های گوناگون استعمال می کردند. به این ترتیب، در میان آنان طبقه خاصی به نام « آرایشگران » پیدا شد که کارشناس در هنر آرایش بودند و کارشان تزیین ثروتمندان بود و یونانیان آنان را « کوسمتای » می نامیدند . پارسیان در ساختن مواد معطر مهارت فراوان داشتند، و پیشینیان چنان معتقد بودند که گردها و عطرهای آرایش را نخستین بار همین مردم اختراع کرده بودند. شاه همیشه با جعبه ای از مواد معطر برای جنگ بیرون می رفت و، خواه پیروز می شد، خواه شکست می خورد، پس از هر کارزار با روغن های خوشبو خود رامعطر می ساخت.

پارسیان، در اثنای تاریخ دراز خود، به زبان های گوناگون سخن می گفته اند. فارسی باستانی زبان دربار و بزرگان قوم در زمان داریوش اول به شمار می رفت؛ این زبان با زبان سانسکریت پیوند بسیار نزدیکی دارد، و این خود، نشان می دهد که آن دو زبان لهجه هایی از زبانی قدیمی تر بوده اند؛ این هر دو لهجه از خویشان بسیار نزدیک زبان انگلیسی به شمار می روند. از لغت فارس قدیم دو شاخه زند، یعنی زبان زند اوستا، و شاخه پهلوی بیرون آمد؛ از همین شاخه است که زبان فارسی کنونی برخاسته است.

در آن هنگام که پارسیان به کار خط نویسی پرداختند، برای نوشتن اسناد خود، خط میخی و الفبای هجایی آرامی را به کار بردند. پارسیان هجاهای سنگین و دشوار بابلی را آسان تر کردند و عدد علامات الفبایی را از سیصد به سی و شش رسانیدند؛ این علامات رفته رفته، ازصورت مقاطع هجایی بیرون آمد و شکل حروف الفبای میخی را به خود گرفت. ولی باید دانست که خط نویسی را پارسیان سرگرمی زنانه می پنداشتند، و کمتر دربند آن بودند که از عشق ورزی و جنگاوری و شکار دست بردارند و به کار نویسندگی اشتغال ورزند و اثری ادبی ایجاد کنند.

ایرانیان باستان (4)مرد عادی معمولا بیسواد، و به این بیسوادی خرسند بود و تمام کوشش خود را در کار کشت زمین مصروف می داشت. کتاب مقدس “اوستا” کشاورزی را ستوده و آن را مهم ترین و والاترین کار بشری دانسته که خدای بزرگ اهورمزدا از آن بیش از کارهای دیگر خشنود می شود.

قسمتی از اراضی ملک مردم بود، و خود به کشاورزی در آن می پرداختند؛ گاهی این خرده مالکان جمعیت های تعاونی کشاورزی متشکل از چند خانوار تشکیل می دادند و به صورت دسته جمعی به کاشتن زمین های وسیع می پرداختند؛ قسمت دیگر از اراضی متعلق به اشراف و زمین داران بزرگ بود، که دهقانان، در برابر قستی از درآمد زمین، به کشت و زرع در آن ها مشغول بودند؛ قسمتی را نیز بندگان بیگانه (که هرگز درمیان آنان ایرانی وجود نداشت) کشاورزی می کردند.

برای شخم کردن زمین، گاو آهن چوبی به کار می بردند، که به آن نوک آهنی بسته بودند و با گاو کشیده می شد. آب را از نقاط کوهستانی به وسیله قنات به زمین های خود می آوردند. محصول عمده کشاورزی، که مهم ترین ماده غذایی نیز محسوب می شد، گندم و جو بود، ولی مردم گوشت فراوان نیز می خوردند و شراب زیاد می نوشیدند.

کوروش به سربازان خود شراب می داد. مباحثه جدی در امور سیاسی آنگاه در مجامع پارسی ها صورت می گرفت که اهل مجلس مست باشند، چیزی که بود، بامداد روز بعد، در نقشه های طرح شده تجدید نظر می کردند. یکی از نوشابه های ایرانیان قدیم مشروبی بود به نام هومه که آن را به عنوان قربانی طرف توجه به خدایان تقدیم می کردند، و چنان گمان داشتند که هر کس از آن بنوشد، به جای روشن شدن آتش خشم و انگیختگی، تقوا و عدالت در او بیدار می شود.

ایرانیان باستان (5)

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها