با پذیرش استقلال و تقویت عزت نفس آنان از طریق قدردانی، تکریم و گوش دادن فعال به سخنانشان، زمینه ی رشد و بالندگی آنان را فراهم سازیم، و از سوی دیگر، با تأکید بر رفتارهای مثبت، حذف رفتارهای منفی، تأیید باورهای درست و تخریب باورهای نادرست، آنان را به سوی تغییر نگرش یا ارتقای آن سوق دهیم. در این فصل، به راهکارهای وصول به این هدف مهم، می پردازیم.
1- شناسایی نیاز فرزندان
والدین در همان گام اول ارتباط با فرزندان، باید نیازهای واقعی آنها را تشخیص دهند و پاسخ متناسب با نیاز آنان را ارائه کنند. مهم ترین نیازهای فرزندان به این شرح است.
2. تقویت عزت نفس
برای اینکه عزت نفس فرزندان خود را افزایش دهیم، می توانیم از این راه ها استفاده کنیم:
الف) به قوّت های آنها توجه کنیم:
ب) به تفاوت های فردی توجه کنیم:
ج) از فرزند خود نظرخواهی کنیم:
د) به تلاش آنان اولویت دهیم و نتیجه گرا نباشیم:
هـ ) به فرزندان مسئولیت بدهیم و به توانمندی آنها اعتماد و اطمینان کنیم:
و) به آنان مثبت بنگریم:
3. تکریم در مواجهه
برای اینکه فرزند احساس شخصیت و مطلوب بودن کند، لازم است پدر و مادر ابتدا ارتباط های فیزیکی با او برقرار کنند تا او با والدین فاصله ای احساس نکند. از جمله ی این انواع ارتباط، ارتباط چشمی است که یکی از عناصر مهم تعامل افراد و گاه ضروری برای شروع تعامل اجتماعی است. این ارتباط در هنگام گفت و گو، ممکن است نشانه ی توجه و علاقه باشد و استفاده، مناسب از آن، پیامدهای تقویت کننده داشته باشد.
4. قدردانی
برای اینکه به فرزند خود نشان دهیم که شخصیت او را به رسمیت می شناسیم و برایش اهمیت قایل هستیم، باید از کارهای خوب او قدردانی کنیم. قدردانی کوششی است برای اینکه عزت نفس را در شخص دیگر ایجاد یا تقویت کنیم. این کوشش از طریق احترام، تحسین، تمجید و علایم دیگر پذیرفته شدن به وقوع می پیوندد. قدردانی، مهارت مهمی برای اعضای خانواده است تا یاد بگیرند که خانواده ی سالمی را پایه ریزی کنند.(10) شما به منزله ی اعضای خانواده، با قدردانی از یکدیگر می توانید رابطه ای قوی تر در میان خود پدید آورید. این مهارت باعث می شود تا اعضای خانواده، احساس خوبی درباره ی هم داشته باشند و رفتار منفی خود را تغییر دهند. چنانچه پدر و مادر این کار را انجام دهند، فرزندان از والدین عمل صالحی می آموزند و با قدردانی، دیگران را از خویش خشنود می سازند.
5. گوش دادن
ما نیاز داریم که مهارت گوش دادن را، هم به صورت انفرادی و هم در خانواده توسعه دهیم. این فن می تواند بستر تصمیم گیری مناسب باشد؛ چرا که فرد احساس می کند کانون توجه قرار گرفته است. همه می خواهند. جایگاهی داشته باشند تا دیگران به آنها توجه کنند. جایگاه، موقعیتی است که فرزند شما احساس می کند با صمیمیت در کنار شماست، شما او را پذیرفته ای، با نشان دادن علاقه او را تأیید می کنی و به او اطمینان می دهد که به آسایش می رسد. وقتی او احساس کرد دیگران به او توجه می کنند، بیشتر احساس مسئولیت می کند. ما باید با هم صحبت کنیم و به حرف های همدیگر گوش کنیم.
در زندگی، شیرینی ها و تلخی ها با یکدیگر همراه است و راهی برای یک دست ساختن آن به گونه ای که هیچ تلخی ای وجود نداشته باشد، دیده نمی شود. تلخی ها بخشی از زندگی است که گاه خارج از اراده ی ما و گاه بر اساس رفتارهای اختیاری افراد پدید می آید. البته ما می توانیم درباره ی تلخی هایی که پیامد رفتارهای اختیاری است با یکدیگر سخن بگوییم، اما شرط آن این است که ابتدا از شیرینی های زندگی سخن بگوییم که آن هم پیامد رفتارهای اختیاری است. منفی نگری و اولویت دادن به احساس منفی در گفت و گو، با سلامت زندگی در تعارض است. به همین جهت، وقتی که عمیقاً از فرزندتان گله مند هستید یا او سخنی می گوید که شما را عصبانی می کند، پیش از آنکه به احساس و اعمال منفی اشاره کنید، باید به او نشان دهید که به رفتارهای مثبت او و به خودش اهمیت می دهید و او را بسیار دوست دارید. او نیز پیش از هر نکته ای، باید دوستی خود به شما را ابراز کند.
خانواده ای موفق است که به فکر برنده شدن و نگران بازنده شدن نباشد و اصولاً به گونه ای زندگی نکند که کسی به فکر مقابله و رقابت باشد، تا بحث برنده و بازنده مطرح شود. در چنین خانواده ای بدون اینکه از کسی حق سخن گفتن، اظهارنظر کردن و تصمیم گیری گرفته شود، همه ی اعضای خانواده می اندیشند، با انگیزه نظر می دهند و واقع بینانه به نتیجه ای که حاصل می شود، تن می دهند. برای رسیدن به تفاهم، استفاده از مهارت گوش کردن فعال ضروری است. پدر و مادر در چنین خانواده ای بسیار واقع بین هستند و با توجه به همین واقع بینی، از مهارت های گوش دادن فعال استفاده می کنند. آنها می دانند که گوش دادن، مبنایی ترین راه برای از بین بردن بسیاری از سوءتفاهم هاست.
امتیاز به این نوشته