غزل شماره ۱۲۴ حافظ

آن که از سنبل او غالیه تابی دارد

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد

از سر کشته خود می‌گذری همچون باد

چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد

ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف

آفتابیست که در پیش سحابی دارد

چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک

تا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد

غمزه شوخ تو خونم به خطا می‌ریزد

فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد

آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست

روشن است این که خضر بهره سرابی دارد

چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر

ترک مست است مگر میل کبابی دارد

جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال

ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد

کی کند سوی دل خسته حافظ نظری

چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد

تعبیر:

گذشت داشته باشید. عفو با بزرگان است. لذتی که در عفو هست در انتقام نیست. عمر مثل باد می گذرد. فرصت را از دستندهید. دل خسته ای را به دست آورید که ثوابی بالاتر از این وجود ندارد.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 224 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *