غزل شماره ۴۳۸ حافظ

سبت سلمی بصدغیها فؤادی

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

و روحی کل یوم لی ینادی

نگارا بر من بی‌دل ببخشای

و واصلنی علی رغم الاعادی

حبیبا در غم سودای عشقت

توکلنا علی رب العباد

امن انکرتنی عن عشق سلمی

تزاول آن روی نهکو بوادی

که همچون مت به بوتن دل و ای ره

غریق العشق فی بحر الوداد

به پی ماچان غرامت بسپریمن

غرت یک وی روشتی از امادی

غم این دل بواتت خورد ناچار

و غر نه او بنی آنچت نشادی

دل حافظ شد اندر چین زلفت

بلیل مظلم و الله هادی

تعبیر:

کسی از شما طلب بخشش می کند دست رد به سینه اش نزنید برای آرام کردن خودتان به دعا و ثنای خداوند بپردازید. اگر می خواهید غرق در الطاف خداوند شوید و در بحر نعمات او شنا کنید و عزت و بزرگی خود را حفظ کنید و به غم دل دچار نشوید بخشنده باشید و دوستانتان را ببخشید.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 18 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *