آیا داستان ایراد بنی اسرائیلی را می دانید؟ در زمانی که حضرت موسی(ع) به پیامبری قوم بنیاسرائیل مبعوث شد و قوم یهود را به دین و آیین تازهی خود فرا خواند، بنیاسرائیل هر روز از پیامبر خدا درخواست کرامت و معجزهای می کردند تا با دیدن آن به او ایمان بیاورند و کسانی که ایمان آورده بودند ایمانشان محکم بشود.
حضرت موسی نیز درخواست آنها را از خداوند میخواست. پروردگار قدرت اجابت خواسته و معجزه را به حضرت میداد اما باز بعد از چند روز قوم بنیاسرائیل بهانهای آورده و از حضرت معجزه یا کرامت دیگری میخواستند و ایمان آوردن خود را به زمان بعد از دیدن معجزه موکول میکردند. افرادی نیز که ایمان آورده بودند ایرادی از دستورات پیدا کردند و از حضرت موسی میخواستند تا دستورات خداوند را مطابق میل آنها تغییر دهد.
زمانی که حضرت موسی قوم خود را از جور و ستم فرعون نجات داد با شکافتن رود آنها را از مصر خارج کرد. اما به خاطر نافرمانیای که بنیاسرائیل از دستورات خدا کردند قهر پروردگار آنها را برای مدت طولانی در بیابانی سرگردان کرد.
آنها در آن بیابان هم دست از لجاجت برنداشتند و از حضرت موسی خواستند تا از پرودگار خود درخواست آب و غذا بکند. حتی مدتی بعد از دریافت غذا، از یکنواختی آن خسته شدند و بنا به شکایت گذاشتند.
ماجرای یافتن گاو
قتلی در قوم بنیاسرائیل رخ داد اما هویت قاتل ناشناس باقی مانده بود. قوم بزرگ چارهی کار را در مراجعه به حضرت موسی دید. آنها نزد ایشان آمدند و خواستند تا راه رسیدن به قاتل را به آنها نشان بدهد. پیامبر خدا از پرودگار درخواست کمک کرد. خداوند فرمود گاوی را بکشید و دمش را به جنازه بزنید، او مشخصات قاتل را میگوید. اما آنها شروع کردند به ایرادگیری که این گاو چه مشخصاتی باید داشته باشد.
بعد از گرفتن مشخصات کامل، یافتن آن گاو سخت شد. در نهایت بعد از مدتی طولانی آن را یافتند و توانستند به قیمت بسیار گزافی از صاحبش خریداری کنند.
معنای امروزی ضرب المثل ایراد بنی اسرائیلی
امروزه ضربالمثل ایراد بنی اسرائیلی زمانی به کار میرود که شخصی برای انجامدادن یک کار ایرادهایی غیرموجه میگیرد. در چنین شرایطی میگویند ایراد بنیاسرائیلی میگیرد.
سوسن قریشی
داستان ضربالمثلهای فارسی؛ دل به دل راه دارد