واقعاً در این هوا هیچچیز به اندازهی دوچرخهسواری نمیتواند حال آدم را خوب کند. میدانم الآن دارید میگویید: «کلانتر جان، قبلاً دربارهی دوچرخه صحبت کرده بودید.» اما من نمیخواهم دربارهی دوچرخه صحبت کنم. از دیدن دوچرخهسواری آدمها یاد یک مسئلهای افتادم. اما داستان از چه قرار است؟
جایتان خالی، در هوای خنک صبح داشتم در محله چرخ میزدم و بوی خوب شهریور را استشمام میکردم که دیدم چند دوچرخهسوار دارند به سمت انتهای خیابان میروند. حالا نمیدانم داشتند میرفتند سر کار یا پارک. خب من کلانتر هستم اما فضول کار مردم که نیستم!
بعد با خودم گفتم «پفک، واقعاً دوچرخهسواری نیاز این روزهای کشور ماست. حالا که اینقدر هوا آلوده شده و وضعیت در برخی روزها در شهرهای بزرگ و پر جمعیت به حد بحرانی میرسد دوچرخهها میتوانند جان ما را نجات بدهند. واقعاً لذت میبرم از تماشای این دوچرخههای عزیز که دود ندارند و سوارهشان را هم سر حال میآورند.
حالا من نمیخواهم بگویم بروید و دوچرخه سوار شوید. چون خودم کاملاً در جریان هستم که زیرساختهای این کار هنوز به طور کامل در کشور وجود ندارد. میخواهم یک چیز دیگر بگویم. به اطرافتان دقت کنید و ببینید نیاز بشر امروز چیست. اگر میتوانید در همین سن برای برطرف کردن آن کاری انجام بدهید، اگر نمیتوانید حواستان را جمع کنید و این نیازها را یک گوشهی ذهنتان نگه دارید تا وقتی سر پُست و مقامی رفتید در جهت رفع نیاز همنوعانتان و البته نیاز گربههای عزیز تلاش کنید.
روحیهی نوعدوستی را تقویت کنید
بله، قبول دارم، ممکن است خیلی از نیازها و مشکلات تا آن زمان برطرف شده باشند. اما طبیعتاً نیازهای جدیدی پیش میآید. مهم این است شما هدفتان را روی برطرف کردن نیازهای جامعه بگذارید. حالا هر نیازی که آن زمان وجود داشته باشد.
البته بگویم که فکر نکنید دارم از یک موضوع خیلی سخت و پیچیده صحبت میکنم. همین حالا هم میتوانید به دیگران کمک کنید تا نیازهایشان برطرف شود. در واقع باید از همین حالا روحیهی نوعدوستی و گربهدوستی را در خود تقویت کنید تا در سالهای آینده بتوانید به دیگران کمک کنید.
یک کلام هم از غلطک!
چی؟ چه میگویی؟ صبر کنید ببینم غلطک چه میگوید. میگوید بگویم در راستای کمک به گربهها همین که ما را اذیت نکنید و سنگ طرفمان پرت نکنید خیلی خوب است و ما از شما کمال تشکر را داریم!
این چه حرفی است که میزنی غلطک؟! این بچهها هواداران کلانتر پفک و همهی گربهها هستند.
ولش کنید. امروز از دندهی چپش بلند شده. همین حالا هم دارد مرا چپچپ نگاه میکند. خب من بروم ببینم مشکل غلطک چیست. شاید بتوانم کمکی بکنم. به هر حال کلانتر که فقط به شما نمیگوید به همنوعانتان کمک کنید، خودش هم به همنوعانش کمک میکند.
نتیجهی ماجرای کلانتر پفک و به همنوعانتان کمک کنید
بشر و گربهی امروز پر از نیازهای کوچک و بزرگ است. اگر به اطرافتان توجه کنید حتماً گربهها و انسانهایی را میبینید که با کمکی کوچک میتوانید نیازی مهم را از آنها برطرف کنید. پس دست به کار شوید و به یک نفر کمک کنید. روحیهی کمک به دیگران را در خودتان تقویت کنید تا زمانی هم که به سر کار رفتید و پُست و مقامی گرفتید همچنان از کمک به دیگران لذت ببرید و در جهت رفع نیازهایشان تلاش کنید.
توضیح تصویر
خود من همیشه به بچههای کتابخانه کمک میکنم. یعنی میروم کامپیوترها را دستمال میکشم و برق میاندازم تا دانشآموزانی که برای تحقیق و مطالعه میآیند از آنها استفاده کنند و لذت ببرند. حالا شاید این نیازی اساسی نباشد اما با همین کارهای کوچک میتوان روحیهی نوعدوستی را در خود تقویت کرد.
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – یاسمن رضائیان