عده از شما پرسیده بودید: «کلانتر جان، چه خبر از کپک؟ دلمان برایش تنگ شده است. از وقتی از پایگاه آمده دیگر از او خبری نداریم.» عزیزانم، میدانم چقدر دلتنگش هستید. راستش دل من هم برایش تنگ شده است. شاید بپرسید چرا؟ خب چون او برای گذراندن دورهی دوم آموزشهایش به پایگاه برگشت.
لطفاً از من دلخور نشوید که چرا هیچ حرفی نزدم. خب میدانید دیگر، مسائل پایگاه کاملاً سریاند و من نمیتوانم حرفی بزنم. اما این را به شما بگویم که حال کپک خوبِ خوب است و از دورهای که میگذراند خیلی خوشحال و راضی است.
اتفاقاً امروز داشتم با خودم فکر میکردم حالا اوضاع به کپک کمی سخت شده است. خب او خیلی اهل تلاش و جنبوجوش نبود و کلاً حال و حوصلهی یادگیری نداشت. اما در پایگاه مجبور شده است فعالیتهای بدنی انجام بدهد و مطالب بسیاری را بیاموزد. با خودم گفتم: «هی پفک، وقتی کپک دورهاش را تکمیل کند و برای همیشه برگردد حسابی باتجربه و پخته خواهد بود!»
تلاش، تجربه، تغییر
بعد به خودم گفتم اصلا امروز روزنوشتهام را باید دربارهی همین نکته بنویسم: تلاش کردن و تغییر کردن. بله، تغییرات مثبت همیشه با تلاش کردن به دست میآیند. تلاش کردن هم که راحت نیست. در واقع برای اینکه تغییراتی رو به جلو داشته باشیم باید حسابی از خودمان مایه بگذاریم و به خودمان سختی بدهیم.
اما وقتی نتیجهاش را میبینیم حسابی کیف میکنیم. حتماً این موضوع بارها برای خودتان پیش آمده. مثلاً برای امتحانی، سخت، درس خواندهاید و حتی از خواب و استراحتتان زدهاید اما وقتی نتیجهاش را دیدید احساس سبکی کردید و به خودتان گفتید: «آن سختیها ارزشش را داشت.»
تا حالا چند بار این جمله را به خودتان گفتهاید؟ همین که سختی کشیدنها ارزشش را داشت؟ به تعداد دفعاتی که این جمله را گفتهاید تجربهی بیشتری به دست آوردهاید.
بله عزیزانم. زندگی اینطوری است. ما تلاش میکنیم، سختی میکشیم، تجربه میکنیم و میآموزیم. این فرآیند باعث میشود روز به روز گربه و انسانی فرهیختهتر و معقولتر شویم. بعد یکدفعه به خودمان میآییم و میبینیم که چه کولهباری از اندوختهها داریم و چه شخصیت باارزش و عمیقی پیدا کردهایم.
مطمئن باشید لذت این حس با هیچچیز در دنیا عوض نمیشود. هرچه باشد اینها را کلانتر پفک به شما میگوید؛ کسی که خودش بارها به کولهبارش نگاه کرده و گفته: «پفک، خیلی خوب پیش آمدی!»
نتیجهی ماجرای کلانتر پفک و تلاشهایی که به نتیجه میرسند
در زندگی بارها در موقعیتهایی قرار میگیریم که برای رسیدن به هدف و خواستهمان باید سختی بکشیم. این سختی کشیدن میتواند گذشتن از تفریح و خواب باشد تا گذشتن از چیزهای بسیار بزرگتر. اما هدف باعث میشود جا نزنیم و ادامه بدهیم.
راستش زندگی اینطوری است؛ برای به دست آوردن چیزی باارزش باید بهایش را بدهیم. قبول شدن در امتحانات نتیجهی یک سال درس خواندن است و رسیدن به هر هدفی نتیجهی مدتی تلاش مداوم است. به آیندهی هدفتان فکر کنید تا با انگیزه سختیها را پشت سر بگذارید.
توضیح تصویر
این هم یک عکس داغِ داغ از کپک که دیشب از پایگاه برایم ارسال کرد. مصمم بودن و کوشا بودن را میشود در چشمهایش دید. موفق باشی کپک عزیزم!
اختصاصی نشریهی اینترنتی نوجوانها – یاسمن رضائیان