رستم به جنگ شاه هاماوران و متحدانش رفت و او و مصریان و بربرستانیان را شکست داد و کاووس را برای بار دوم از اسارت نجات داد. کاووس شاه هم به شفاعت رستم، پادشاه هاماوران، که پدر همسرش نیز بود را بخشید و در مقام خود ابقا کرد، به شرط اینکه دیگر قدمی برخلاف کی کاووس بر ندارد. خود نیز به همراه سپاهیان و یل ایران، رستم، به سمت کشورش بازگشت تا تختش را از دست ستمکاران نجات دهد.
کی کاووس و قیصر روم
کی کاووس زمانی که شاه هاماوران را که با کمک پادشاهان مصر و بربرستان به جنگ او آمده بودند، به یاری رستم شکست داده بود، برای اینکه خیالش را از قیصر روم راحت کند و به جنگ افراسیاب و تورانیان برود، نامهای به قیصر نوشت و به او هشدار داد که نتیجهی شورش شاه هاماوران را دیدی. اگر تو هم چنین خیال باطلی را در سر داری که به جنگ ما بیایی، نتیجهای بهتر از شاه هاماوران و متحدانش نصیبت نخواهد شد.
قیصر روم در جواب گفت: ما همیشه با شما متحد هستیم و حتی در نبود تو با غاصب تخت و تاجت نیز به جنگ پرداختیم، اما او بسیاری از ما را کشت و لشکر ما نتوانست تختت را از او پس بگیرد. حال که تو آزاد هستی و میخواهی به جنگ او بروی روی کمک ما حساب کن و هر زمان که دستور بدهی، ما در رکابت آماده جنگ با تورانیان و سر کردهشان افراسیاب هستیم.
کی کاووس و افراسیاب
زمانی که نامهی قیصر روم و طرفداری او از کی کاووس به دست شاه ایران رسید خیال او از داشتن متحدی مانند روم راحت شد و به افراسیاب نامهای نوشت و از او خواست تا هر چه زودتر به توران باز گردد و از او خواست تا با عقلش تصمیم بگیرد تا به سرنوشت دشمنان ایران و کی کاووس دچار نشود.
او در ادامهی نامه نوشته بود که اگر هر چه زودتر خاک ایران را ترک نکند با رستم رو به رو خواهد شد که حتی افراسیاب توان ایستادن و مقابله با او را ندارد.
پادشاه توران با خواندن نامه خشمگین و عصبانی شد و در جواب اینگونه گفت: که اکنون برو، بوم ایران از آن من است و در چنگال قدرتمند من قرار دارد و هیچ کس تاب مقابله با من را ندارد. شاه ایران زمین با گرفتن این نامه لشکری را آماده نبرد کرد. در آن سوی میدان نیز افراسیاب بیکار ننشست و او هم لشکری بزرگ از تورانیان مهیا نمود.
شروع نبرد رستم و کی کاووس با افراسیاب
نبرد رستم و کی کاووس با افراسیاب ناگزیر آغاز شد. رستم با غرش شیر مانندش به دل سپاه توران و افراسیاب زد و افراد زیادی از سپاه آنها را به کشتن داد. هیچ کس توان مقابله و شکست دادن یا حتی متوقف کردن رستم را نداشت. یل ایرانی به هر سو که روی میکرد دشمنان را به خاک و خون میکشید.
روز اول با پیروزی قابل ملاحظهی ایرانیان بر سپاه تورانیان و با رشادتهای بیمثال پهلوانان ایرانی از جمله رستم به پایان رسید. شب هنگام افراسیاب فرماندهان نظامی خود را به چادر خواند و به آنها گفت: هر کس بتواند رستم را بکشد یا حداقل او را شکست دهد تا نتواند به سپاه من حمله کند، من برای قدردانی از او دخترم را به همسریاش در خواهم آورد و در قبال جهیزیه به دخترم حکم فرمانروایی بر ایران را به او خواهم داد.
روز بعد و زمانی که خورشید بالا آمد و شیپور جنگ نواخته شد، ایرانیان با قدرت بیشتر به سپاه توران تاختند و با گرزهای گران و شمشیرهای آخته حدود دو سوم لشکر بزرگ توران را تار و مار کردند و افراسیاب چارهای جز فرار کردن از خاک ایران نداشت.
پیروزی سپاهیان ایران زمین در نبرد رستم و کی کاووس با افراسیاب
بعد از پیروزی سپاهیان ایران بر تورانیان و افراسیاب، کی کاووس به سرزمین پارس وارد شد و دوباره بر تخت سلطنت جلوس کرد و تاج کیانی پس گرفتهی خود از افراسیاب را بر سر نهاد و حکمران بلامنازع ایران شد.
او به پاس خدمت پهلوانان به هر کدام حکمرانی شهری را سپرد و آنها را راهی محل خدمتشان کرد و برای قدردانی از جانفشانیهای رستم در جنگ با شاه هاماوران و نجات او و همسرش سودابه از زندان و باز پس گیری ایران و تاج و تخت کیانیاش از افراسیاب تورانی، عنوان جهان پهلوان را به او داد. بعد از این که ایران به آرامش بعد از جنگ رسید و ایرانیان که زیر بار ظلم افراسیاب کمر خم کرده بودند، توانستند به زندگی عادیشان بازگردند.
کی کاووس شاه ایران دستور داد تا در دل کوه البرز و در سنگ خارا دو خانه برای نگهداری از چارپایان و دو اتاق با آبگینه برای زندگی خودش و دو خانه برای نگهداری از سلاحهای جنگی آماده کنند.
سوسن قریشی
آنچه دیگرانجست و جو کرده اند:
- https://www nojavanha com/داستان-های-شاهنامه؛-نبرد-رستم-و-کی-کاوو/