مجموعه روشنا با هدف آموزش، اطلاع رسانی و پیشگیری از جرایم در جامعه ساخته شده است. راز آرامش نام یکی از بخش های این مجموعه است.
راز آرامش ( اطمینان قلب )
چشماش شبیه دریا بود، اونقدر ژرف که حتی توی طوفانیترین لحظهها هم میتونستی مطمئن باشی که از عمقش چیزی کم نمیشه. نگاهش که میکردی پر میشدی از آرامش و اطمینان… یعنی راز آرامش اون چی بود ؟ همیشه تسبیح شاه مقصودش توی دستش بود و وقتایی هم که مشغول کار توی نونواییِش بود زیر لب ذکر میگفت…
رزمندهها بیتاب بودن که نکنه برای پیرمرد خبر ببریم بعد از شهادت دوتا پسر اولش طاقت شهادت پسر آخرش رو نداشته باشه… بعد از نماز ظهر و عصر بود به سمت نونواییش میرفت که دید دوتا رزمنده از دوستای پسرش کنار در نونوایی این پا و اون پا میکنن… وقتی رسید بهشون پرسید سلام باباجان… چیزی شده؟
رزمندهها با خجالت و آهسته خبر شهادت پسر سومش رو بهش دادن… پیرمرد نشست روی زمین سرش رو به خاک گذاشت و سجده کرد. بلند شد روی رزمندهها رو بوسید و لبخند زد و گفت دعا کنید خدا از من قبول کنه… من فکر میکنم دلیل لبخند و آرامشش این بود که یه عمر خدا رو صدا کرده بود و حالا خدا داشت توی گوشش جواب همهی ذکرهاشو زمزمه میکرد… هر چی باشه خدا هیچ سلامی رو بی علیک نمیذاره…