شهادت از مجموعه تلوزیونی روشنا

شهادت از مجموعه تلوزیونی روشنا

مجموعه روشنا با هدف آموزش، اطلاع‌ رسانی و پیشگیری از جرایم در جامعه ساخته شده است. شهادت نام یکی از بخش های این مجموعه است.

می‌گفت: شب عید بود، منم با چندتا بچه مونده بودم و جنازه‌ی شوهر شهیدم هم پیدا نشده بود. عبدالحسین برونسی خودش از خدا خواسته بود که مثل حضرت زهرا قبرش مخفی باشه، اون سال ما نه میوه‌ای داشتیم نه شیرینی و نه رخت و لباس نویی، کسی رو نداشتم… مرد خونم رفته بود برای خدا و دیگه برنگشته بود. اون روز تصمیم گرفتم برم گلزار شهدا و با عبدالحسین حرف بزنم… بغض گلومو گرفته بود رفتم با دستم کوبیدم روی سنگ مزاری که به یادبود براش گذاشته بودن، گفتم: عبدالحسین من که می‌دونم تو اینجا نیستی مگه خدا نگفته شهید زنده است؟

ببین بچه‌هامون دارن غصه می‌خورن از اینکه رخت و لباس نو ندارن، ببین داره نوروز میشه و هیچی نخریدیم. کلی باهاش درددل کردم وقتی برگشتم خونه دیدم که هر کدوم از بچه‌ها یه گوشه‌ی خونه مبهوت و متحیر نشستن… پرسیدم چی شده؟ گفتن: مامان توکه رفتی بابا اومد. جوری که ما یادمون نبود بابا شهید شده. این رخت و لباسا و میوه و شیرینی‌ها روآورد بعد باهامون یه کمی بازی کرد و گفت: حالا دیگه باید برم… وقتی رفت تازه ما یادمون اومد که بابای ما چندساله شهید شده. رفتیم دم در دنبالش گشتیم ولی اثری از بابا نبود… بچه‌ها اینا رومی‌گفتن و اون زیر لب زمزمه می‌کرد: خدا راست گفته بود…

شهادت

ایثار / مجموعه تلوزیونی روشنا

 

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب
تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد نوجوان‌ها