خودگرایی، یا دگرگرایی؟ (قسمت دوم)

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوانها

ادامه …

نوجوانان عزیز، به سوالات مطرح شده فکر کردید: خودخواهی، با مفهومی که مقالاتدر گفتار گذشته ارائه شد، با چه مکانیسمی و تا چه حد می تواند بر ابعاد فردی و جمعی انسان تاثیر گذار باشد؟ برای پاسخ به این سوال لازم است ریشه ها و مبانی ایجاد خودخواهی در انسان مورد بررسی قرار گیرد.

ظاهر قضیه این است که اگر انسان بتواند در همه امور شخصی و در تعامل با دیگران به فکر منافع خود باشد و در انجام امور منافع خود را تامین کند، در زندگی فرد موفقی خواهد بود. این معادله به نظر منطقی و معقول می رسد، موافقید؟ هر کس باید به فکر خودش باشد و تلاش و همت خود را در رسیدن به اموری که منافع شخص را تامین می کند، به کار گمارد. قبل از خواندن بقیه مطلب در همین چند گزاره قدری تامل کنید.

حالا بگذارید واقعیت ها را که می تواند به راحتی در ذهن تک تک ما توجیه و تحریف شود، دوباره با هم مرور کنیم و گزاره های صحیح و غلط را از هم تفکیک کنیم. واقعیت این است که همه انسانها در زندگی آمال، آرزوها، آرمانها و اهدافی دارند که برای رسیدن و نیل به آن اهداف لازم است انرژی و تلاش خود را به کار گیرند. در این جا دو بحث مهم مطرح است: اول ماهیت، ارزش و جایگاه خود اهداف؛ و دوم، ابزار و شیوه هایی که برای رسیدن به اهداف به کار می رود.

در بحث اهداف، باید بین اهداف اصلی و درازمدت، و اهداف فرعی و کوتاه مدت تفاوت قائل شد. اهداف اصلی مانند انسان کامل بودن*، برای جامعه مفید واقع شدن، عالم و دانشمند شدن، به خدا نزدیک شدن، و یا پولدار و متمول شدن، مشهور و معروف شدن، و امثالهم می باشند. بدیهی است که می توان اهداف مثبت و منفی را از هم جدا کرد، لیکن افراد مختلف برای خود اهداف متفاوتی در زندگی دارند.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
بازی‌های کامپیوتری کودکان را می‌توان کنترل کرد

برای رسیدن به اهداف مذکور ،افراد ابزار و شیوه هایی بر می گزینند: برای رسیدن به کمالات و انسانی بودن می توان از ابزار ایمان، تقوا، کمک به دیگران و حل مشکلات آنان استفاده کرد. برای عالم و دانشمند شدن می توان در مدرسه و دانشگاه تحصیلات آکادمیک کرد، یا به مطالعه آزاد در زمینه ها و حوزه های مورد نظر پرداخت. برای پولدار شدن می توان در شاخه ای سودمند تلاش کرد و زحمت کشید و یا می توان با توسل به دسیسه و تقلب کسب درآمد کرد. برای معروف شدن می شود کاری مهم و انسانی در بعدی وسیع انجام داد، یا می شود سفاک و خونخوار بود و با قتل و غارت نام خود را بر سر زبانها انداخت.123

کمی دقت و تامل در مطالب و مثالهای مذکور ما را به این نتیجه می رساند که ممکن است امری را که برای یک فرد هدف مهم و اصلی است برای دیگری وسیله رسیدن به هدف قرار گیرد. برخی افراد اهداف فرعی و کوتاه مدت را با هدف اصلی اشتباه گرفته و با آن جایگزین می کنند. در عین حال برخی افراد وسیله و ابزار رسیدن به هدفی مهم را در زندگی هدف نهایی و غایی قرار می دهند. به عنوان مثال پولدار شدن برای فردی ممکن است هدف اصلی و نهایی باشد، در حالی که برای فردی دیگر می تواند وسیله ای برای رسیدن به کمالات انسانی و منشا امور خیرخواهانه اجتماعی قرار گیرد. برای فردی ورود به تحصیلات آکادمیک و اخذ مدارک عالی دانشگاهی ممکن است هدف قرار گیرد لیکن برای دیگری می تواند ابزاری برای خدمت به مردم و خلق خدا باشد.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
مهارت در داشتن تفکر خلاق

پس بیاییم بار دیگر با مراجعه صادقانه به درونمان، بر هدفهای اصلی و فرعی که برای خودمان تعیین کرده ایم، مروری بکنیم و پس از تفکیک آنها از یکدیگر ببینیم برای نیل و رسیدن به این اهداف حاضریم از چه ابزاری و چگونه استفاده کنیم. پس از انتخاب اهداف صحیح و عالی و ارزشمند، باید ابزار مفید و انسانی در جهت رسیدن به اهداف برگزید. اگر هدف مهم و نهایی ما به پولدار شدن و یا کسب مدارک دانشگاهی محدود شد، قطعا برای رسیدن به اهدافی این چنینی، از ابزارهای هم پایه و هم سنخ استفاده می کنیم. آیا اهداف ما به اندازه ای بزرگ و ارزشمند هستند که قدر تلاشها و کوششهای ما را تحمل کنند.  ایا برای رسیدن به این اهداف از شیوه های صحیح و سالم استفاده می کنیم یا حاضریم بقیه افراد و حقوق و منافع آنها را برای رسیدن به اهدافمان فدا کنیم؟ پس بار دیگر در انتخاب اهداف و ابزارهای رسیدن به آنها در خود بازنگری و تامل کنیم.

باز هم درباره خودخواهی، بحث را در کنار شما ادامه خواهیم داد. منتظر نظرات شما هستم.

 

* کامل بودن مفهومی نسبی است اما انسان می تواند کسب کمالات را هدف قرار داده و در جهت آن گام بردارد.

 

                                                    به قلم سرکار خانم دکتر لمیاء رستمی تبریزی

 

 

 

 

 

امتیاز به این نوشته

1 thoughts on “خودگرایی، یا دگرگرایی؟ (قسمت دوم)

  1. محمدعلي میگوید:

    با سلام بنظرم اهداف کاذب وزرد گذر  به جای  اهداف اصلی قرار گرفته واین مشکل ساز خواهد بود مثلا در رشته پزشکی باید انتخاب برمبنای عشق به مردم باشد نه اینکه برای درآمد که البته خواهد داشت ولی نباید  تنها هدفش در انتخاب این رشته باشد ولی اینها در حد شعار است والان کمتر توجه می شود 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *