علی (ع)، رب النوع عظمت از نگاه دکتر علی شریعتی
“علی (ع)، رب النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداست ها، زیبایی ها و احساس های مطلق است. از آن گونه مطلق هایی که بشر همواره دغدغه دیدن و پرستیدنش را داشته و هرگز نبوده و معتقد شده که ممکن نیست در کالبد یک انسان تحقق پیدا کند و ناچار می ساخته است.
علی در همان حد مطلقی که پرومته در اساطیر، روح تشنه و محتاج انسان را از فداکاری اشباع می کرده و دموستنس از قدرت و صداقت و لطف سخن و هرکول از قدرت و نیرومندی جسم و خدایان دیگر از نهایت رقت و محبت و لطافت روح، همه را در یک رب النوع جمع می کند. علی، نیازهایی را که در طول تاریخ، انسان ها را به خلق نمونه های خیالی و به ساختن الهه ها و رب النوع های فرضی می کشانده، در تاریخ امروز اشباع می کند.
رب النوع اساطیری
و از همه شگفت همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره ها و رب النوع، حتی فرضی، قابل جمع نیست، در یک اندام عینی جمع کرده است. جنگ هایش را ملاحظه می کنیم و او را مانند یک رب النوع اساطیری می یابیم که با خون ریزی و بی باکی و نیرومندی شدید در حد مطلق پیکار می کند.
به طوری که نیاز انسان را به داشتن و بودن یک احساس قدرت مطلق بشری، سیراب می کند.و در کوفه، در برابر یک یتیم، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رفیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد و در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و خشونت به خرج می دهد که مظهر خشونت شمشیر است و شمشیرش (ذوالفقار) مظهر برندگی و خون ریزی و بی رحمی نسبت به دشمن در مبارزه است و در داخل، از این نرم تر، از صمیمی تر و از این پرگذشت تر پیدا نمی شود.
علی، مظهر توحید
در جای دیگر، علی وقتی می بیند اگر بخواهد به خاطر احقاق حقش شمشیر بکشد مرکز خلافت و قدرت اسلامی متلاشی می شود و وحدت مسلمین بر باد می رود، ناگزیر صبر می کند، یک ربع قرن صبر می کند و با شرایطی و در وضعی زندگی می کند که دست احساس پرومته ی به زنجیر کشیده را در انسان به وجود می آورد.
اما علی، به خاطر انسان، این زنجیر را خود بر اندامش می پیچد. یک ربع قرن خاموشی از طرف روحی که همواره بی قرار است و از ده سالگی وارد نهضت اسلام شده، به تعبیر خودش صبری با طعم احساس انسانی است که “خار در چشم و استخوان در گلو” است…”.
“علی، مظهر توحید و انسانی که رسالت تاریخی تمامی پیامبران در او تجسم یافته و وجودش جوهر همه انقلابهای توحیدی است و گردابی است که تمامی رودهایی که در طول تاریخ عدالت و آزادی و برابری بشری از انقلابها و نهضتها سرچشمه گرفته و با جور و جبر و تبعیض در کشاکش بوده است در او میریزد…”.
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۱۴
علی شیرخدا
“و تو ای علی! ای شیر! مرد خدا و مردم، ربّ النوع عشق و شمشیر! ما شایستگی “شناخت تو” را از دست دادهایم. شناخت تو را از مغزهای ما بردهاند، اما “عشق تو ” را، علیرغم روزگار، در عمق وجدان خویش، در پس پردههای دل خویش، همچنان مشتعل نگاه داشتهایم، چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها میکنی؟ تو ستمی را بر یک زن یهودی، که در ذِمّه حکومتت میزیست، تاب نیاوردی و اکنون، مسلمانان را در ذمهی یهود ببین و ببین که بر آنان چه میگذرد! ای صاحب آن بازو، که یک ضربهاش از عبادت هر دو جهان برتر است، ضربهای دیگر!…”.
مجموعه آثار ۸ / نیایش / ص ۱۰۸
علی یک روح در چند بعد
“به عنوان یک من علی وار؛ یک روح در چند بعد؛ خداوند سخن، بر منبر، خداوند پرستش در محراب؛ خداوند کار در زمین؛ خداوند پیکار در صحنه؛ خداوند وفا در کنار محمد، خداوند مسئولیت در جامعه، خداوند قلم در نهجالبلاغه؛ خداوند پارسایی در زندگی؛ خداوند دانش در اسلام؛ خداوند انقلاب در زمان؛ خداوند عدل در حکومت؛ خداوند پدری و انسانپروری در خانه؛ و … بنده خدا در همهجا، در همه وقت!…”.
مجموعه آثار ۸ / نیایش / ص ۱۰۸
سوخته خاموش خلوت محراب
“امام علی را باید از دولاشاپلی پرسید که دوازده سال است شب و روز درباره او می اندیشد و نهجالبلاغهاش را به زبان خود تدوین کرده و افکار و حالات و زندگی و رنج ها و دردها و گرفتاری هایش را در این کوفه پلید بر دشمن پست میداند و میداند که این «خون ریز خشمگین صحنه پیکار» چه شد که «سوخته خاموش خلوت محراب» شد؟ این شیر خدا در این نخلستان خاموش چرا تنها می نالد؟ چرا سر در حلقوم چاه برده است؟ دردش چیست؟ نه از آن عربی که تولیت حرم او را دارد و هر روز ضریحش را گردگیری میکند و آب و جارو و گلاب و فرش و پرده و نذر و نذور و شمع و مُهر و تسبیح و…”
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی / ص ۴۲
علی نمونه والای همه ی زیبایی هاست:
چهرهایی که میخواهم، در قرن بیستم، به عنوان سمبل و تجسم یک ایدئولوژی مطرح و عنوان کنم، دارای این خصوصیات است. البته این کاملترین خصوصیاتش نیست، اما اساسیترین آن هاست.
علی (ع) نخستین نسل در انقلاب اسلامی، علی (ع) در خانه پسر عمو، رابطه متقابل پیغمبر (ص) و علی (ع)، علی (ع) مظهر جهاد و رهبری جنگ، علی (ع)، مرد سیاست و مسؤلیت اجتماعی، علی (ع) مرد کار، ید کشاورزی و تولید، علی (ع) مظهر نثر و شعر علی (ع) بهترین سخنور و سخنگو، علی (ع) فیلسوف، علی (ع) مظهر بینشها و ابعاد متضاد، علی (ع) زهد انقلابی و عبادت، تکیه بر عدالت، علی (ع) تساوی در مصرف، علی (ع) امام و مظهر حقیقتها و ارزشها، علی (ع) نفی مصلحت به خاطر حقیقت، نفی شخصیت، علی (ع) انساندوستی.
درد علی (ع) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمههای شب خاموش به دل نخلستان های اطراف مدینه کشانده … و به ناله درآورده است … ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در قرق سرش احساس میکند اما این درد علی (ع) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است که ما آن را نمیشناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را که علی (ع) درد شمشیر را احساس نمیکند و … ما درد علی (ع) را احساس نمیکنیم.
شیعه علی (ع)
ما ملتی که افتخار بزرگ انتصاب به علی (ع) و مکتب علی (ع) را داریم و این بزرگترین افتخار تاریخی است که میتواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترین سرمایه، امیدی است که میتواند به وسیله آن نجات پیدا کرده، به آگاهی، بیداری، حرکت و رهایی برسد، اما در عین حال میبینیم که با داشتن علی (ع) و با داشتن «عشق به علی» هم نرسیدهایم!
در صورتی که «شیعه علی (ع) بودن» از «چون علی (ع) عمل کردن» شروع میشود و این مرحلهای است پس از شناخت و پس از عشق.
بنابراین ما یک ملت «دوستدار علی (ع) » هستیم، اما نه «شیعه علی (ع) »! چرا که شیعه علی (ع) همچنان که گفتم علی (ع) وار بودن، علی (ع) وار اندیشیدن، علی (ع) وار احساس کردن در برابر جامعه، علی (ع) وار مسؤلیت احساس کردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، علی (ع) وار زیستن، علی (ع) وار پرستیدن و علی (ع) وار خدمت کردن است.
سخن گفتن درباره علی (ع) بینهایت دشوار است، زیرا به عقیده من، علی (ع) یک قهرمان یا یک شخصیت تاریخی تنها نیست. درباره علی (ع) سخن گفتن برخلاف آنچه که در وهله اول به ذهن میآید، درباره یک شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست بلکه درباره معجزهای است که به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است.
بزرگترین شخصیت انسانی
علی (ع) یکی از شخصیتهای بزرگی است که به نظر من بزرگترین شخصیت انسانی است (پیغمبر (ص) را باید جدا کرد که رسالت خاصی دارد) که از همه وقت، امروز ناشناخته میبود، بدشناختهتر است که کیست، محققین او را برای اولین بار میشناختند.
گاه علی (ع) را که توی این جنگها یک قهرمان شمشیرزن است، توی شهر یک سیاستمدار پرتلاش حساس است و توی زندگی یک پدر و یک همسر بسیار مهربان و بسیار دقیق است و یک انسان زندگی است و در همه ابعادش میبینیم، تاریخ میگوید، تنها در نیمه شبها، توی نخلستان های اطراف مدینه میرفته و نگاه میکرده که کسی نبیند و نشنود و بعد سر در حلقوم چاه فرو میبرده و مینالیده! هرگز، من نمیتوانم قبول کنم که رنجهای مدینه و رنجهای عرب و جامعه عرب و حق جامعه اسلامی و حتی یارانش، این روحی را که از همه این آفرینش بزرگتر است وادار به چنین نالیدنی بکند، هرگز!
درد علی (ع) خیلی بزرگتر است و آن درد خیلی باید درد نیرومندی باشد که این روح را این اندازه بیتاب بکند! مسلما این همان درد انسانی است که خود را در این عالم زندانی میبیند، انسانی است که خود را بیشتر از این عالم میبیند و احساس خفقان در این عالم میکند.