آرشیو دسته بندی: فرهنگ و هنر

مطلب فرهنگی و ادبی در زمینه معرفی کتاب، شعر و ادبیات، سینما و تلویزیون، موسیقی،

غزل شماره ۱۸۲ حافظ

حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند[ادامه مطلب]

غزل شماره ۱۹۸ حافظ

گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند گفتا به چشم هر چه تو گویی[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۱۴ حافظ

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۳۱ حافظ

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۴۷ حافظ

صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار وز او به عاشق بی‌دل خبر دریغ مدار[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۶۳ حافظ

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در جان شیخ و[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۷۹ حافظ

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش ز رکن آباد ما صد[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۹۷ حافظ

زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۱۳ حافظ

بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم زان جا که فیض جام[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۳۰ حافظ

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۴۸ حافظ

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۶۴ حافظ

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم بر[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۸۰ حافظ

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۹۶ حافظ

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۱۳ حافظ

خط عذار یار که بگرفت ماه از او خوش حلقه‌ایست لیک به در نیست راه[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۲۹ حافظ

ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می طامات تا به چند و خرافات[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۴۵ حافظ

تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۶۱ حافظ

کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۷۷ حافظ

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۹۳ حافظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است[ادامه مطلب]

غزل شماره ۱۳ حافظ

می‌دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب می‌چکد ژاله بر رخ لاله[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۹ حافظ

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۵ حافظ

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه غزل[ادامه مطلب]

غزل شماره ۶۱ حافظ

صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست به جان[ادامه مطلب]