آرشیو دسته بندی: فرهنگ و هنر

غزل شماره ۱۸۸ حافظ

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند که اعتراض بر اسرار علم غیب[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۰۴ حافظ

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهره ما[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۲۱ حافظ

چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود ور آشتی طلبم با سر عتاب[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۳۷ حافظ

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید فغان که بخت من از خواب در[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۵۳ حافظ

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر بازآ که ریخت بی گل رویت بهار[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۶۹ حافظ

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس نسیم روضه شیراز پیک راهت بس دگر ز منزل[ادامه مطلب]

غزل شماره ۲۸۵ حافظ

در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش صوفی[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۰۳ حافظ

شممت روح وداد و شمت برق وصال بیا که بوی تو را میرم ای نسیم[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۱۹ حافظ

سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۳۶ حافظ

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۵۴ حافظ

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۷۰ حافظ

صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم به دور نرگس مستت سلامت[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۸۶ حافظ

خدا را کم نشین با خرقه پوشان رخ از رندان بی‌سامان مپوشان در این خرقه[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۰۳ حافظ

شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین به[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۱۹ حافظ

وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به به شمشیرم[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۳۵ حافظ

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی عاشق شو[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۵۱ حافظ

خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری آن[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۶۷ حافظ

زان می عشق کز او پخته شود هر خامی گر چه ماه رمضان است بیاور[ادامه مطلب]

غزل شماره ۴۸۳ حافظ

سحرگه ره روی در سرزمینی همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن[ادامه مطلب]

غزل شماره ۱۹ حافظ

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار[ادامه مطلب]

غزل شماره ۳۵ حافظ

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست مرا فتاد دل از ره تو[ادامه مطلب]

غزل شماره ۵۱ حافظ

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان[ادامه مطلب]

غزل شماره ۶۸ حافظ

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست حال هجران تو چه دانی که[ادامه مطلب]

غزل شماره ۸۶ حافظ

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمع[ادامه مطلب]