داستان پرواز کی کاووس در شاهنامه فردوسی آمده است ویکی از داستان های مهم بخش اساطیری است. خلاصه این داستان را به نثر ساده می توانید در زیر مطالعه کنید.
کی قباد بعد از ۱۰۰ سال پادشاهی بر ایران زمین قبل از فرا رسیدن زمان مرگش، یکی از چهار پسرش را به نام کیکاووس به جانشینی خود برگزید.
کیکاووس پادشاهی با قدرت خود را بعد از پدر آغاز میکند و بر قله کوه البرز هفت کاخ را میسازد. دو کاخ از شیشه، دو کاخ از پولاد، دو کاخ از نقره و کاخ آخر از طلا و در داخل این کاخ ها بر تمام موجودات از انسان گرفته تا دیو و پری فرمان میراند. مردم درباره کاخ های کیکاووس بر این عقیده بودند که هر فرد با هر سنی و با هر نوع بیماری که در بدن خود دارد وارد کاخ های او شود به محض عبور از هفت کاخ سلامت و نیروی جوانی را به دست میآورد.
فریب کیکاووس
دیوان از فرمانروایی یک انسان بر خود ناراحت و خشمگین میشوند و تصمیم میگیرند تا کی کاووس که عمری جاودان دارد را از بین ببرند. به همین دلیل یکی از خود را به اسم آئیشما که به دیو خشم معروف است انتخاب میکنند. او با شکل و هیبت انسان وارد کاخ های کیکاووس میشود و خود را به وی میرساند. دیو با او درباره پرواز بر فراز آسمان ها سخن میگوید تا وی را بفریبد. کیکاووس که قدرتش در باب اداره هفت کشور و جاودانگی اش او را فریفته و مغرور کرده است تصمیم بر عملی کردن پرواز میگیرد.
هر چه اطرافیان سعی در این داشتند تا وی را از این کار بر حذر دارند، حرفشان به گوشش نرفت و کارساز نشد.کی کاووس دستور داد چهار جوجه عقاب را بزرگ کنند و در این میان تختی را ساختند که به چهار طرف آن چهار میله متصل بود تا بتواند به میله ها تکه گوشتی را وصل کند.
روز پرواز کی کاووس
سرانجام روز موعود رسید. عقاب ها را به تخت بستند. بالای سر هر عقاب تکه گوشتی گذاشتند و منتظر ماندند تا عقاب ها گرسنه شوند و برای رسیدن به گوشت پرواز کنند. با رفتن به آسمان فره ایزدی از چهره کی کاووس گرفته شد و از بالای تخت به زمین سقوط کرد.
بعد از افتادن تخت بر زمین، کاووس شاه تصمیم میگیرد تا به جنگ دیوان برود. این کار هم با مخالفت پهلوانان از جمله زال و باقی بزرگان قرار میگیرد. اما او باز به پند آنان گوش نمیدهد و به سمت آمل مرکز حکومت دیوان لشگر میکشد.شاه مازندران برای پیروزی در این جنگ از دیوان کمک میخواهد. دیو سفید جادویی میکند که بر اثر آن نور از چشم کیکاووس و سپاهیانش میرود و آن ها در تاریکی اسیر میشوند. بر اثر این اتفاق لشگر از هم میپاشد و پراکنده میگردند.
کیکاووس با این واقعه یاد نصایح زال میافتد. برای رستم نامه ای می فرستد تا او به یاری و کمکش بیاید. رستم در مسیر رسیدن به کی کاووس باید از هفت خان عبور کند….
سوسن قریشی