GPS و پیش گیری از آسیب دیدگی بازیکنان حرفه‌ای فوتبال!

t GPS و پیش گیری از آسیب دیدگی بازیکنان حرفه‌ای فوتبال!

با متداول شدن استفاده از GPS بین تیم‌های لیگ برتری سوال اینجاست که آیا این دستگاه می‌تواند مانع از آسیب‌دیدگی بازیکنان شود؟

به گزارش ایسنا، با گذشت بیش از ۱۶ سال از حرفه‌ای شدن فوتبال در ایران، چند سال است که شاهد ورود تکنولوژی‌های مختلفی همچون GPS به تمرینات تیم‌های لیگ برتری هستیم اما آیا واقعا GPS می‌تواند مصدومیت بازیکنان را تحت تاثیر قرار دهد و با هشدار به موقع به کادرفنی و مربی بدنساز از مصدومیت‌ها بکاهد؟

در این رابطه به ترجمه مقاله‌ای پرداختیم که با همکاری گروه علوم بهداشت دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه کاتولیک استرالیایی سیدنی، فدراسیون فوتبال استرالیا، تصویرپرداری پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه غرب سیدنی و گروه هنر و آموزش دانشکده هنر دانشگاه کاتولیک استرالیایی سیدنی به رشته تحریر درآمده‌است.

چکیده

این مطالعه به بررسی ارتباط بین متغیرهای اندازه گیری شده GPS در هنگام بازی و تمرین‌های فوتبال و وقوع آسیب در بازیکنان می‌پردازد. ۱۹ بازیکن حرفه‌ای فوتبال که در لیگ هیوندای استرالیا مسابقه می‌دهند در طول یک فصل کامل با استفاده از واحدهای سیستم موقعیت‌یاب جهانی پنج هرتزی (GPS) و در بازی‌های پیش فصل و جلسات آموزشی تحت نظر قرار گرفته شدند. عوامل اندازه گیری شده شامل مسافت کلی، مسافت دوی شدید، مسافت دوی بسیار شدید، بار بدنی جدید و میزان دوندگی متر در دقیقه است.

سپس محققان آسیب‌هایی که طی این فصل به طور غیرمستقیم به بافت نرم بدن وارده شده را ثبت کردند. فصول بازیکنان بسته به زمان وقوع آسیب در بلوک‌های یک و چهار هفته‌ای میانگین‌گیری شد. این بلوک‌ها با یکدیگر و همچنین میانگین‌های فصلی بازیکنان مقایسه شدند. میزان دوندگی متر در دقیقه بازیکنان در هفته‌های پیش از آسیب دیدگی در مقایسه با میانگین‌های فصلی بسیار بیشتر است، و این یعنی افزایش فشار بازی و تمرین منجر به آسیب دیدگی می‌شود. علاوه بر این، بلوک‌های آسیب میانگین بار بدنی جدید بسیار پایین تری را در مقایسه با میانگین‌های فصلی نشان داده است. دوره‌های آمادگی نسبی بازیکنان احتمالا آنها را در مقابله با شرایط سخت و پرفشار مسابقات رقابتی ناتوان می‌سازد. اگرچه قوانین انجمن بین‌المللی فدراسیون فوتبال محدودیت‌هایی را بر این مطالعه اعمال کرد؛ از نظر آنها مربیان و دانشمندان ورزشی هنگام برنامه ریزی و نظارت بر تمرین‌های بازیکنان باید دو عامل پیش بینی وقوع آسیب دیدگی بافت نرم را از دیگر عوامل موثر در نتایج حاصل از این مطالعه جدا کنند.

مقدمه

بهره گیری از فناوری نرم افزار موقعیت یاب جهانی (GPS) در اندازه گیری بار تمرینی بازیکنان در فوتبال حرفه‌ای رواج پیدا کرده است. تمرکز اصلی استفاده از GPS بر روی شناسایی مقطع فعالیتی بازیکنان در حین تمارین و مسابقات آزمایشی است. اگرچه اخیراً استفاده از این فناوری به منظور حفظ تعادل بین استرس در تمرین‌ها و دوره بهبودی بوده است. و هدف از این اقدام به حداکثر رساندن عملکرد بالقوه در عین به حداقل رساندن خطرات حاصل از تمرینات بیش از حد است. تا به امروز هیچ مطالعه‌ای به بررسی ارتباط بین متغیرهای GPS و آسیب‌هایی که به طور غیرمستقیم به بافت نرم بدن بازیکنان حرفه‌ای فوتبال وارد می‌شود، نپرداخته است.

بازیکنان رقابت‌های اروپایی از مجموع ۳۰۰ روز فصل به طور متوسط ۳۷ روز را به خاطر جراحت از دست دادند و این رقم نشان دهنده خسارت مالی سنگینی است که به باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای وارد آمده و شانس موفقیت آنها را با خطر مواجه کرده است.

اپیدمیولوژی آسیب‌های فوتبال حرفه‌ای به خوبی ثبت شده و طبق آن بازیکنان فوتبال نخبه در طول تمرین‌ها و حتی مسابقات در معرض خطر بالای صدمه هستند. اکثر این آسیب‌ها متوجه بافت نرم بدن است که به طور ویژه شامل کشش‌های ناحیه ران می‌شود. طبق برخی از آمار و ارقام  ۵۹ درصد از این آسیب‌ها به صورت غیرمستقیم به بدن وارد می‌شود.

علاوه بر این، تحقیقات اخیر نشان دهنده افزایش خطر آسیب در طول مسابقات است، در صورتی که مهلت ریکاوری بازیکنان بین مسابقات کمتر از چهار روز باشد خستگی باقیمانده در بدن آن‌ها می‌تواند میزان وقوع آسیب را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهد. لازم است تا نظارت به منظور پیشگیری از جراحات ناشی خستگی مربیان بر بار تمرینی بازیکنان نظارت داشته باشند. برخی از روش‌هایی که برای ارزیابی تاثیر خستگی روی تمرینات استفاده می‌شود شامل نظارت بر ضربان قلب، تغییرپذیری ضربان قلب و سطوح هورمونی است. به علاوه جلسه PRE به طور گسترده به عنوان یک اندازه گیری قابل اعتماد و صحیح از بار تمرینات داخلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. افزایش حجم تمرین در جلسه PRE با افزایش خطر آسیب در فوتبالیست‌های نخبه جوان و بازیکنان سایر ورزش ها از قبیل فوتبال استرالیایی و لیگ راگبی در ارتباط است.

در سال‌های اخیر، تیم‌های فوتبال از دستگاه‌های ردیابی GPS به عنوان ابزاری برای اندازه گیری هدفمند حجم تمرینات خارجی بهره می‌گرفته‌اند. واحدهای GPS ثابت کرده‌اند که برای تعیین حجم کاری تمرینات در تیم‌های فوتبال بسیار دقیق و به اندازه‌ کافی قابل اعتماد هستند. لیگ راگبی و اتحادیه فوتبال استرالیا چندین سال از این فناوری با موفقیت استفاده کرده‌اند. در اغلب مطالعات انجام شده از GPS برای تحت نظر قرار دادن الگوهای حرکتی در طول فعالیت‌های تمرینی و مسابقات استفاده شده است.

اگرچه ارتباط بین متغیرهای GPS و سایر اندازه گیری‌های حجم تمرین بررسی شده است. مسافت کلی، مسافت‌های اندازه گیری شده در شدت‌های مختلف، و بار بدنی به طرز چشم گیری با جلسه خصوصی PRE مبتنی بر حجم تمرین در ارتباط است.

اگرچه هنوز هم ارتباط بالقوه بین اندازه گیری‌های بار تمرینی GPS و خطر آسیب در فوتبال روشن نیست. Gabett و Ullah پایه گذار یک رابطه بین خطر آسیب و فشار بالای حاصل از دویدن در طول جلسات تمرینی در لیگ راگبی بودند، در حالی که Nielsen و همکارانش در این بین خاطرنشان کردند هنگامی که دوندگان تازه کار مسافت کلی هفته‌ای را بیش از ۳۰ درصد افزایش دهند در معرض خطر آسیب بیشتری خواهند بود، البته این نتایج از نظر آماری چنان قابل توجه نبوده است.

درحال حاضر هیچ مطالعه‌ای وجود ندارد که به ارتباط بین متغیرهای GPS و آسیب به بافت نرم در بازیکنان حرفه‌ای فوتبال در طول یک فصل کامل پرداخته باشد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای GPS و آسیب‌هایی که به طور غیرمستقیم به بافت نرم بدن بازیکنان حرفه‌ای فوتبال وارد می‌شود، است. فرض می‌کنیم GPS در تشخیص خطر احتمالی آسیب و موثر است و آن متغیرهای بخصوص شناسایی خواهند شد تا میزان تمرینات در تنظیمات اعمال شده افزوده شود.

روش‌ها

رویکرد تجربی در برابر این مشکل

در این مطالعه نظری، داده‌های مربوط به حجم تمرینات خارجی ۱۹ بازیکن نخبه فوتبال با استفاده از واحدهای GPS پنج هرتزی تحت نظر گرفته شد. این داده‌ها متعلق به یک فصل رقابتی کامل شامل ۳۷ هفته است (از ۱۸ جولای ۲۰۱۱ تا ۳۰ مارس ۲۰۱۲- ۱۱ هفته پیش فصل، ۲۶ هفته درون فصلی). صدمات وارد شده ثبت شد و داده‌ها به صورت گذشته نگر برای تشخیص عوامل خطر بالقوه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

عوامل

۱۹ فوتبالیست حرفه‌ای که تمام وقت در لیگ دسته یک هیوندای استرالیا به رقابت می‌پرداختند در این مطالعه شرکت کردند. از تمام شرکت کنندگان رضایت نامه کتبی آگاهانه گرفته شد و کمیته اخلاقی دانشگاه کاتولیک استرالیایی این مطالعه را تایید کردند.

جمع آوری داده‌ها

بازیکنان واحدهای اختصاصی GPS خود را در هر جلسه تمرینی آن سال از جمله جلسات ریکاوری و جلسات فوق العاده پوشیدند، البته تمام تیم شامل نمونه آماری این مطالعه نمی‌شوند. بازیکنانی که از تیم ملی برکنار شدند و یا بازیکنان مصدوم جزو استثناءهای این مطالعه بودند. به دلیل برخی مشکلات تدارکاتی سه جلسه تمرینی قبل از بازی در خارج از زمین بازی تیم انجام شد و امکان ثبت اطلاعات این جلسات فراهم نبود. همچنین آنها واحدهای GPS را در طول بازی‌های پیش فصل و آمادگی پوشیدند، البته به دلیل محدودیت‌های قوانین فیفا در طول مسابقات رقابتی از پوشیدن واحدها منع شدند. داده‌های GPS بلافاصله بعد از هر جلسه یا بازی دانلود و با استفاده از نرم افزار GPSports تجزیه و تحلیل شد. جلسات به صورت جداگانه تقسیم و این تقسیم بندی‌ها در جدول شماره یک نشان داده شده است

همچنین متغیرهای جمع آوری شده GPS در جدول شماره دو قابل مشاهده هستند. گزینش‌های این متغیرها امکان مقایسه‌ حجم کاری بازیکنان در بازی‌ها را فراهم می‌کند در صورتی که در سایر مطالعات از سیستم‌های ردیابی کامپیوتری برای توضیح الگوهای دوندگی در فوتبال استفاده می‌شده. منظور از بار بدنی جدید، اندازه گیری شتاب‌ها و افت سرعت‌های بازیکن است.

آسیب‌ها طبق خط قرمزهای فیفا به ثبت رسید، اما تنها آسیب‌هایی که به طور غیر مستقیم به بافت نرم بدن بازیکن وارد می‌شد و می‌توانست حداقل باعث منع شرکت در یک مسابقه شود جزو آسیب‌های هدف قرار گرفت چرا که به احتمال بیشتر می‌توان از وقوع آنها پیشگیری کرد. اگر در این مطالعه دقیقا مشخص نمی‌شد که کدام آسیب مربوط به کدام بازی یا جلسه تمرینی بوده (به طور مثال اگر بازیکنی هفته‌های پیش از بازی از درد خود می‌نالید) پس از تجریه و تحلیل‌ها این مساله روشن می‌شد. به منظور به حداقل رساندن خطر آسیب، خستگی و علائم تمرینات بیش از حد بازیکنان قبل از هر جلسه تمرین یا بازی مورد بررسی قرار می‌گرفت. این ارزیابی‌ها با استفاده از پرسشنامه‌ها، نشانگرهای هورمونی و تغییرپذیری ضربان قلب بدست آمده است.

داده‌های مربوط به بازی‌های رقابتی

این تیم در طول فصل در ۲۸ مسابقه شرکت کرد که در آنها بازیکنان اجازه پوشیدن واحدهای GPS را نداشتند. باشگاه‌های فوتبال استرالیایی و استادیوم‌ها از داشتن سیستم‌های ردیابی کامپیوتری مانند AMISCO یا ProZone که به وسیله آنها حجم کاری بازیکنان را در بازی‌ها تحت نظر بگیرند، محروم بودند. بنابراین داده‌های بازی در این مطالعه اندازه گیری نشد اما از داده های جمع آوری شده در بازی‌های پیش فصل بدست آمد. حجم کاری بازیکنانی که حداقل در یک و نیم بازی کامل پیش فصل حضور داشتند طبق موقعیت و میانگین‌های موقعیتی محاسبه شد. و برای استخراج حجم کاری بازی‌های رقابتی بازیکنان، این میانگین‌ها با توجه به زمان بازی تعیم داده شد.

اگرچه مکان بازی، کیفیت  ایستادگی بازیکن، فاز فصل یا وضعیت بازی در ۸ مسابقه که تحت شرایط متغیر انجام می‌شد در این محاسبات لحاظ گشت. نتایج حاصل به شدت با داده‌های از پیش منتشر شده برای بازیکنان فوتبال در لیگ دسته یک تطبیق داشت.

داده‌های مربوط به بازیکنان جوان تیم ذخیره‌ها در این مطالعه طبق همان روش قبلی استخراج شد.

تجزیه و تحلیل آماری

تمامی متغیرهای GPS به صورت گذشته نگر و از طریق میانگین گیری داده‌های فردی بازیکنان در سراسر یک و چهار هفته منتهی به آسیب (این زمان را بلوک آسیب می‌گویند) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، میانگین گیری ارزش‌ها در طول یک و چهار هفته قبل از بلوک آسیب مانند میانگین گیری ارزش‌ها از ابتدای فصل تا روز وقوع آسیب است. همانطور که در ورزش‌های نخبگان از این جابجایی میانگین‌ها برای ردیابی تغییرات الگوهای تمرینی ورزشکار استفاده می‌شود، محققان نیز این روش را به منظور ساده کردن داده‌های جمع آوری شده و همینطور برای منعکس کردن ماهیت عملی این تحقیق بکار گرفتند. بلوک‌های فردی یک ورزشکار با یکدیگر مقایسه شد تا تفاوت‌های حجم کاری قبل از وقوع آسیب مشخص شود.

تفاوت قابل توجه اندازه گیری GPS بین بلوک‌های آسیب و پیش از آسیب مانند بلوک‌های آسیب و میانگین‌های فصلی است که این تفاوت با تجزیه و تحلیل واریانس با طرح اندازه‌های تکرار شده بدست می‌آید.

برای انعکاس ماهیت عملی داده‌های جمع آوری شده، اندازه‌های مفهومی Cohen نیز محاسبه شده است. اندازه مفهومی طبق قانون تامب Cohen طبقه بندی شد. همچنین تغییرات درصدی این مقدار در برآورد شد.

برای تجزیه و تحلیل این داده‌ها از نسخه ۱۹ روش آمارگیری SPSS استفاده شد و مقدار سطح معنی دار ۰۵/۰ برای تمامی آزمون‌های فرضی تعیین گردید.

نتایج

در مجموع از ۱۶ مورد آسیب در ۱۱ بازیکن که با معیارهای این مطالعه تطبیق داشتند متعاقبا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سه مورد از این آسیب‌ها در بازه زمانی پیش فصل رخ داد در حالی که ۱۱ مورد در طول مسابقات رقابتی حادث شد. میزان صدمات وارد شده به صورت یکسان در طول فصل توزیع گشت، البته در یک بازه زمانی خاص این میزان مقدار کمی افزایش داشته است. شایع ترین آسیب‌ شامل کشیدگی زردپی بوده و پس از آن به ترتیب کشیدگی ماهیچه پشت زانو، رگ به رگ شدن مچ پا و کشیدگی ران بوده است.

همانطور که در شکل‌های دو و سه نشان داده شده، میزان دوندگی متر در دقیقه بازیکنان مصدوم در بلوک آسیب در مقایسه با میانگین فصلی برای هر دو بلوک‌های یک و چهار هفته‌ای به طور قابل توجهی میزان بیشتری داشته است.

در شکل چهار و پنج مشاهده می‌کنید که میانگین بار بدنی جدید بازیکنان آسیب دیده در مقایسه با میانگین فصلی بلوک‌های یک و چهار هفته ای کاهش چشمگیری را تجربه کرده است.

سایر متغیرهای GPS از مقایسه بلوک‌های آسیب و میانگین فصلی به نتیجه قابل توجهی دست نیافتند. به طور مشابه مقایسه بین بلوک‌های قبل از آسیب و بلوک‌های آسیب هم نتیجه چشمگیری در پی نداشته است. در این مطالعه، میانگین +-SE برای تمامی بلوک‌های مقایسه‌ای انجام شده و در کنار ارزشهای P و اندازه‌های مفهومی در جداول ۳ و ۴ آورده شده است.

اندازه‌های مفهومی بزرگتر برای مسافت کلی، بار بدنی جدید و میزان دوندگی متر بر دقیقه در بلوک‌های ۱ و ۴ هفته‌ای مشاهده شده، این میزان برای دوندگی با شدت بسیار بالا در بلوک‌های ۴ هفته ای نیز لحاظ گردیده است.

بحث

در این مطالعه دو متغیر GPS به عنوان عوامل پیش بینی وقوع آسیب غیر مستقیم به بافت نرم شناسایی شدند: میانگین میزان دوندگی متر در دقیقه و میانگین بار بدنی جدید. میزان دوندگی متر در دقیقه به طرز قابل توجهی از بلوک‌های میانگین فصلی به بلوک‌های آسیب برای یک و چهار هفته به ترتیب با افزایش ۹.۶ و ۷.۴ درصدی مواجه شده است که این نشان دهنده این مساله است؛ افزایش کلی فشار در طول جلسات منجر به آسیب‌هایی خواهد شد. این یافته‌ها مشابه نتایج بدست آمده Gabbett  است، وی رابطه افزایش فشار تمرینات و وقوع آسیب در لیگ راگبی را مشخص کرد. به طور مشابه در مطالعات پیشین با استفاده از روش جلسه PRE  فاستر رابطه ای بین حجم بالای تمرینات و وقوع آسیب در ورزش‌های تیمی روشن شد. این روش با در نظر گرفتن مدت زمان تمرین و میزان شدت آنها حاصل شده است. علاوه بر این، طبق تحقیقات انجام شده عامل افزایش خطر آسیب به بازیکنان افزایش بار تمرینات است.

تا به امروز، هیچ رابطه‌ای بین بار تمرینی جلسه PRE و میزان دوندگی متر در دقیقه در طول جلسات ورزشهای تیمی مقرر نشده بود. اگرچه، باعث تعجب نیست که میانگین میزان دوندگی متر در دقیقه قبل از وقوع آسیب افزایش می‌یابد، چرا که این تنها متغیری است که اندازه واقعی شدت جلسه را با در نظر گرفتن مدت زمان آن نشان می‌دهد. در صورت توجه به تغییرات بسیار اندک مسافت کلی یا مسافت دوندگی با شدت بالا می‌توان دریافت حتی اگر حجم کلی تمرینات نسبتا ثابت بماند افزایش دوندگی متر در دقیقه طی مدتی از جلسات افزایش شدت را باز هم نمایش می‌دهد. ممکن است این مورد در فصل مسابقات متوالی پیش آید، در این زمان بازیکنان زمان ریکاوری کمتری در اختیار دارند و این احتمال بالقوه خطر آسیب را افزایش می‌دهد. در صورتی که مربیان با کوتاه کردن جلسات و نه با کم کردن شدت آنها سعی کنند مهلت ریکاوری بیشتری به بازیکنان بدهند، بار تمرینی مطلق احتمالا ثابت مانده یا تغییر اندکی خواهد دارد. در نتیجه به طور میانگین شدتی که به بازیکنان در طول جلسات وارد می‌آید افزایش خواهد داشت و این زمان برای تطبیق و ریکاوری شرایط آنها کافی نیست.

به طور مشابه، استراحت‌های کوتاه بین تمرینات با هدف افزایش دوندگی متر در دقیقه در طول جلسات توسط مربیان تجویز می‌شود، بدین طریق زمان ارزشمند حفظ می‌شود و شدت تمرینات نیز بالا خواهد رفت. این نیز توضیحی است برای اینکه چرا با وجود ثبات یا تغییر اندک میزان مسافت دوندگی با شدت بالا ، دوندگی متر در دقیقه همچنان افزایش می‌یابد. این چنین کاهش زمان استراحت بین تمرینات سخت عامل خطری است که خود به افزایش دوندگی متر در دقیقه کل تیم منجر می‌شود.

اگرچه زمان‌های استراحتی که در طول جلسات تمرینی کوتاه شده به عنوان عاملی موثر در وقوع آسیب در این مطالعه فرض شده، و این جنبه‌ای نیست که در جمع آوری نهایی داده‌ها در نظر گرفته شود. با این حال، هیچ تلاش آگاهانه‌ای از جانب مربیان برای افزایش شدت تمرینات در مرحله‌ خاصی از فصل مشاهده نشد.

همچنین طبق این نتایج، میانگین بار بدنی جدید بازیکنان در بلوک‌های منتهی به آسیب در مقایسه با میانگین‌های فصلی شان که به ترتیب برای بلوک‌های یک و چهار هفته‌ای ۱۵.۴ و ۹.۰ درصد بوده، افت چشمگیری داشته است. در ابتدا به نظر می‌رسد این مساله با مطالعات پیشین که ثابت می‌کرد افزایش بار تمرینات منجر به وقوع آسیب می‌شود، در تضاد است. اگرچه مطالعات اخیر بر بعضی حالت‌های تمرینی ورزش‌های گروهی تاکید می‌کند، که با بهره گیری از آن‌ها بازیکنان در حالت آماده باش برای شرکت در مسابقات لیگ راگبی و فوتبال بانوان خواهند بود.

 از ۱۶ مورد آسیب بررسی شده در این مطالعه ۱۱ مورد در طول مسابقات رخ داده است. میانگین بار بدنی جدید پایین‌تر حاکی از این است که بازیکن در بازه زمانی آمادگی نسبی قرار دارد، در این زمان که معمولا چند هفته قبل از مسابقات است بازیکن عملکرد درستی در شتاب گرفتن و کاهش شتاب در طول مسابقات رقابتی نخواهد داشت. تغییرات شدت مسابقه در طول یک فصل می‌تواند باعث بزرگنمایی "تاثیر دوران آمادگی نسبی" شود.

 

تمرکز ویژه این مطالعه بر روی اختلافات بین فشار مسابقات و تمرینات، کشمکش‌ها و حملات قدرتمند در بازی را تکرار کرده است. بار بدنی جدید تنها متغیری است که در این مطالعه بررسی شده ، این متغیر منعکس کننده حملات ذکر شده است و همانطور که بار بدنی جدید هر نیرویی که توسط نمونه گیری شتاب سنج سه محوری در واحدهای GPS ۱۰۰ هرترزی اندازه گیری شده را ثبت می‌کند.

ممکن است متغیرهای واقعی GPS که در این مطالعه در نظر گرفته شدند به مقدار کافی برای اندازه گیری هرگونه آمادگی نسبی حساس نباشند، همانطور که این متغیرها شامل تعدادی از فعالیت‌های نیازمند انرژی در فوتبال نیستند از جمله پریدن، تکل کردن، شتاب گرفتن و کاهش شتاب. شتاب و افت شتاب‌های اندازه گیری شده از طریق جابجایی واحد GPS که خلاف شتاب سنج درون این واحد کار می‌کرد، می‌تواند این یافته‌ها را تایید کند. اگرچه به دلیل نگرانی‌هایی که بر سر دقت و اعتبار این متغیرهای اندازه گیری شده توسط واحدهای GPS  پنج هرتزی وجود داشت، شتاب و افت شتاب‌ها شامل این مطالعه نمی‌شوند.

توضیح دیگری که می‌توان برای میانگین پایین بار بدنی جدید در هفته‌های منتهی به آسیب ارائه کرد این است که ممکن است آنها درد، خستگی و کوفتگی را حس کنند اما آن را در جلسات تمرینی نادیده بگیرند و در نهایت در مسابقات از شدت بسیار بالای آن از پا بیفتند.

بازی کردن همراه درد برای بازیکنان به دلایل مختلفی رایج است و باعث می‌شود آنها مراجعه به پزشک، مربی یا فیزیوتراپ باشگاه خود را ضروری ندانند. در نتیجه بازیکنان از عمد در جلسات تمرینی آهسته قدم می‌زنند و از تغییر مسیرهای سنگین و سرعت گرفتن اجتناب می‌ورزند و با داشتن یک سرعت ثابت سعی در پنهان کردن نقص بازی خود می‌کنند. گاهی در بعضی از موقعیت‌های یک مسابقه رقابتی سخت نیاز است شخص برای مقابله با یک مشکل سرعت بیشتری داشته باشد، اما اگر نتواند عملکرد مناسبی از خود ارائه دهد با فشار آوردن به خود موجب وقوع آسیب می‌شود.

نظریه بازیکنانی که با آهسته دویدن سعی در پنهان کردن نقص خود می‌کنند می‌تواند بهترین توضیح برای اختلاف داشتن یک متغیر دوندگی متر در دقیقه بالاتر که منجر به آسیب می‌شود، باشد. در صورتی بار بدنی جدید دیگری با میزان بسیار کم مشاهده می‌شود. اگرچه از هرگونه تلاشی برای به حداقل رساندن خطر آسیب برای بازیکنان شرکت کننده در این مطالعه دریغ نشد. خستگی بازیکنان با استفاده از چندین آزمایش قبل از هر جلسه تمرین یا مسابقه تحت نظر گرفته می‌شد. اگر در نتیجه آزمایشات شکی وجود داشت بازیکن در تمام جلسات تمرین زیر نظر فیزیوتراپیست قرار می‌گرفت. این کار باعث می‌شد بازیکنان مستعد آسیب در تمرینات شرکت نکنند. همچنین میزان آسیب‌های وارد شده در این مطالعه از این طریق کاسته شد.

افزایش تراکم تمرینات به این معنی که تعداد جلسات تمرین ثابت بوده و تنها زمان استراحت را کاهش دهند، می‌تواند توضیح دیگری برای این الگوهای بار تمرینی باشد که به وقوع آسیب منجر می‌شوند. کاهش زمان استراحت در زمان تمارین سخت ممکن است به عنوان یک عامل موثر در آسیب دیدن بافت نرم باشد.

رخداد تغییرات طبیعی در حجم تمرین‌ها در طول یک فصل به مانعی برای اِعمال یافته‌های این مطالعه در محیط عملی تبدیل شد. این پرسش پیش آمد که هرکدام از بازیکنان بدون آسیب دیدن چند مرتبه میزان دوندگی متر در دقیقه بسیار بالا و یا بار بدنی جدید بسیار پایین را در مقایسه با میانگین‌های فصلی مربوط به خود مشاهده کردند؟ این پرسش باعث شد تحقیقات بیشتری صورت گیرد. مربیان اغلب در محیط‌های پرتنش فوتبال حرفه‌ای و در زمان نیاز بازیکنان را به خطر می‌اندازند. زمانی که مقادیر GPS در بازی و تمارین شک برانگیز است دانستن اینکه خطر آسیب یک بازیکن می‌تواند چقدر زیاد باشد بسیار اهمیت دارد و از این طریق می‌توان بررسی کرد که آیا وی می‌تواند اقدام به این کار کند یا خیر. بررسی خطر مضاعف از داده‌های مشابه برای کمک به حفظ تعادل بین سلامت و امنیت بازیکن و پافشاری باشگاه برای کسب موفقیت از ضروریات است. اگرچه نقص مدل‌های موجود در پیش بینی قطعی آسیب نباید باشگاه‌ها را از استفاده از تکنیک‌های ردیابی حرکتی برای نظارت بر حجم کاری بازیکنان باز دارد. هزینه بکارگیری یک سری واحد GPS به علاوه یک تحلیلگر تمام وقت تنها کسری از هزینه‌هایی است که باشگاه در اثر مصدومیت یک هفته‌ای یک بازیکن می‌پردازد.

روشن است پیشگیری از آسیب با بهره گیری از فناوری GPS نیازمند یک رویکرد واحد است و تشخیص عوامل خطر غیرقابل تغییر از قبیل پیش زمینه آسیب یا سن از عوامل قابل تغییر اهمیت بسیاری دارد. الگوهای داده‌های GPS که در این مطالعه منجر به آسیب می‌شوند را می‌توان به نحو موجهی در دسته بندی دیگری مورد بررسی قرار داد.

این مطالعه توسط قوانین FFA  محدود شد به شکلی که استفاده از واحدهای GPS در حین بازی‌های رقابتی ممنوع اعلام گشت و همینطور اندازه گیری‌های مربوطه در  ۲۸ جلسه از ۲۵۰ جلسه پیش بینی شده انجام نگرفت. به دلیل کمبود زیرساختارهای استادیوم‌های استرالیایی، تیم‌های فوتبال امکان استفاده از سیستم‌های ردیابی دوربین‌های خودکار را نداشتند و مهم است که چنین مطالعه مشابهی در کشورهایی که از اینگونه سیستم‌ها بهره مندند نیز انجام شود.  سیستم‌های GPS به شکل قابل توجهی از زمان شروع این مطالعه گسترش یافتند، در حال حاضر این واحدها نرخ نمونه گیری بالاتری را ارائه می‌دهند و نرم افزار تحلیلی آن متغیرهای بیشتر و مرتبط تری را فراهم می‌کند که این به دست یافتن نتایج بهتری خواهد انجامید. همچنین رویکردی پیچیده تر برای تحلیل آماری این مطالعه می‌تواند به اصلاح نتایج ارائه شده، کمک کند.

در نتیجه، در این مطالعه دو متغیر GPS شناسایی شد که با آسیب‌هایی که به طور غیرمستقیم به بافت نرم بدن فوتبالیست‌های حرفه‌ای وارد می‌شود، در ارتباط هستند. بازیکنان مستعد آسیب همزمان با افزایش قابل توجه در بلوک‌های یک و چهار هفته‌ای  میزان دوندگی متر در دقیقه شان کاهش چشمگیری در بلوک‌های بار بدنی جدید داشته‌اند. هنوز سوالات زیادی در این باره وجود دارد و لازم است در تحقیقات آینده متغیرهای دیگر GPS که احتمالا با خطر آسیب غیر مستقیم به بافت نرم بازیکنان فوتبال حرفه‌ای در ارتباطند، بررسی شوند.

کاربردهای عملی

در این مطالعه دو متغیر شناسایی شد که در هنگام تحت نظر گرفتن فوتبالیست‌ها با استفاده از واحدهای GPS به منظور پیشگیری از آسیب باید به آنها توجه ویژه‌ای کرد. یکی میانگین دوندگی متر در دقیقه هنگامی که در مقایسه با میانگین فصلی افزایش شدیدی دارد و دیگری میانگین بار بدنی جدید هنگامی که در مقایسه با میانگین فصلی افت شدیدی را شاهد باشد. هر دو متغیر برای پیش بینی آسیب‌های غیر مستقیم به بافت نرم در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند و باید به عنوان عوامل خطر قابل تغییر در آسیب‌های بازیکنان فوتبال در نظر گرفته شوند. میزان دوندگی متر در دقیقه و بار بدنی جدید برای برنامه ریزی و تحلیل جلسات تمرینی در آینده توجه مضاعفی را می‌طلبند.

امتیاز به این نوشته
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها