کتاب خواندن! چه واژهای آشنا و در عین حال گاهی ترسناک برای کسانی که کتاب را بیشتر بهعنوان دکور قفسه میشناسند تا منبع دانش و سرگرمی. اما اجازه دهید کمی شوخطبعانه به این موضوع نگاه کنیم و ببینیم چرا کتاب خواندن آنقدر ارزشمند است که حتی یک کتابخوان حرفهای هم حاضر نیست آن را با چیزی عوض کند (شاید بهجز پیتزای داغ!).
فرار از واقعیت بدون نیاز به پاسپورت
آیا تا به حال شده که از زندگی روزمره خسته شوید و بخواهید به جای دیگری سفر کنید؟ خب، کتابها دقیقاً همان بلیط یکطرفه شما به دنیای دیگری هستند. بدون نیاز به ویزا، پرواز گرانقیمت یا حتی چمدان بستن، میتوانید به سرزمینهای خیالی، قرون وسطی یا حتی آیندهای دور سفر کنید. فقط کافی است یک کتاب خوب بردارید و بقیه ماجرا را به تخیل خود بسپارید.
مغزتان را باشگاه ببرید
کتاب خواندن مثل ورزش کردن برای مغز است؛ فقط به جای دمبل و تردمیل، کلمات و جملات را بالا و پایین میکنید. هرچه بیشتر کتاب بخوانید، مغزتان قویتر و انعطافپذیرتر میشود. البته، اگر کتابهای سنگین فلسفی بخوانید، شاید مغزتان کمی خسته شود، اما نگران نباشید؛ همیشه میتوانید با یک رمان سبک یا داستان طنز استراحت کنید.
دانش، دانش، دانش!
بیایید روراست باشیم؛ هیچکس دوست ندارد در جمع دوستانش کماطلاع به نظر برسد. کتابها منبع بیپایانی از اطلاعات هستند که میتوانند شما را به فردی جذاب و پرحرف تبدیل کنند (البته نه آنقدر که کسی از دستتان فرار کند!). با خواندن کتابهای مختلف، میتوانید درباره موضوعاتی صحبت کنید که دیگران حتی فکرش را هم نمیکنند.
درمان بیخوابی
اگر از آن دسته افرادی هستید که شبها در رختخواب غلت میزنند و خوابشان نمیبرد، کتاب خواندن میتواند راهحل شما باشد. البته، توصیه میکنم کتابهای هیجانانگیز یا ترسناک را کنار بگذارید، چون ممکن است نتیجه معکوس بگیرید و تا صبح بیدار بمانید.
ارزانترین سرگرمی دنیا
بله، درست شنیدید! در دنیایی که قیمت سرگرمیها سر به فلک کشیده، کتابها همچنان یکی از ارزانترین گزینهها هستند. حتی اگر بودجهتان محدود باشد، میتوانید به کتابخانه بروید و به رایگان از دنیای بیپایان کتابها لذت ببرید.
افزایش خلاقیت
کتابها مثل سوخت جت برای تخیل شما عمل میکنند. هرچه بیشتر بخوانید، ذهن شما بازتر و خلاقتر میشود. شاید روزی داستان یا ایدهای که از یک کتاب الهام گرفتهاید، زندگی شما را تغییر دهد یا حتی شما را به نویسندهای مشهور تبدیل کند.
ارتباط با نویسندگان بزرگ
کتاب خواندن مثل این است که با بزرگترین ذهنهای تاریخ گفتگو کنید. از شکسپیر تا تولستوی، از جلال آل احمد تا سیمین دانشور؛ همه آنها آمادهاند تا افکار و دیدگاههایشان را با شما به اشتراک بگذارند.
احساس غرور (و کمی فخرفروشی!)
بیایید صادق باشیم؛ هیچ چیز مثل گفتن «دیروز داشتم آخرین رمان مارکز رو میخوندم» باعث نمیشود دوستانتان به شما حسادت کنند! البته مراقب باشید که این حس فخرفروشی بیش از حد نشود، چون ممکن است کسی شما را به چالش بکشد و درباره همان رمان سوالاتی بپرسد که جوابش را نمیدانید.
کتاب خواندن یک تجربه بینظیر است که هم ذهن شما را تقویت میکند و هم زندگیتان را غنیتر میسازد. پس دفعه بعد که در فکر تماشای یک سریال بیپایان بودید، شاید بهتر باشد یک کتاب بردارید و وارد دنیای دیگری شوید. باور کنید، هیچ چیز مثل صدای خشخش ورق زدن کتاب نمیتواند آرامشبخش باشد… مگر اینکه وسط صفحههایش پول پیدا کنید!
یک پاسخ
خیلی جالب بودن.ممنون……..